‘’آری’’ یا ‘’ نه ‘’ ، رفراندوم و نقش دمو کراسی

کورش انصاری :

دوگانگی در پاسخ به یک پرسش ،  ‘’ اری یا نه ‘’ ، بر روی همه کسانی که در  این همه پرسی نقش ایفا میکنند تاثیر گذار است، یعنی‌ مردم. ‘’ آری و نه ’’  درزمینه مبارزه سیاسی کلماتی بدون مفهوم و بدون سمتگیری سیاسی  نیستند. هر یک از این کلمات میتواند برای یک فرد، خوانا ، آشنا و هویت بخش باشد به تناسب مفاهیمی که در شعارهای دولت، یک حزب یا سازمان سیاسی به احساسات و آگاهی های او دامن میزند و او را بر اساس منابع فکری وعملکرد های یک حوزه با خطوط سیاسی آن، برای تخمین و انتخاب یک پاسخ توانمند می‌کند.

تجزیه و تحلیل شرایط انتخابات سال۱۳۵۸  که در ایران رفراندم با سیستم  ‘’ اری  یا  نه ’’ به مرحله اجرا گذاشته شد و نمونه ا ی بود ازشیوه های انتخاباتی در کشورهای اروپایی ( برای اولین بار در فرانسه بوسیله ناپلون بناپارت )، نشان میدهد که به چه ترتیب پاسخهای رفراندم در غالب شعارها ی سیاسی،  سمتگیری سیاسی درون رای های’’ آری یا نه ’’ را بوسیله بسیج و یا خنثی سازی زمینه ها ی اخلاقی وابسته و گره خورده به آنها را  مشخص و تعیین میکرده ا ند. در ایران با استفاده از استراتژی استدلالی ( مردم سالاری شورایی) احزاب و سازمانهای انقلابی، اقشار ملت ،  اقلیتهای دینی ، قومی با هم در یک اتحاد سیاسی ، اخلاقی به جمهوری اسلامی، ‘’ اری ‘’ گفتند.  اما آنچه که زمینه های اخلاقی … خوانده میشد بزودی با بسیج نیروهای مذهبی  و ارتجایی برای خنثی سازی این بستر های اخلاقی و انقلابی بوسیله هیئت حاکمه ا ی که با رای ‘’ اری ’’ مردم زمام امور را در دست گرفت به بستری ازجنگ ، اختناق ، و یک دیکتاتوری تمام عیار تبدیل گردید.

آنها توانستند بوسیله شعارهایی از پیش ساخته شده به تناسب مفاهیمی که  برای فرد، خوانا و هویت بخش بود به احساسات و آگاهی های سیاسی، اجتماعی ملت در جهت وحدت آنها پیرامون یک شعار و یک آرم دامن زنند، پیرامون یک تفکر ناممکن که به ظن دمو کراسی و با نام اسلام  ، نام ‘’ جمهوری اسلامی ‘’ به خود گرفت.

***

بطور کلی‌، پرسشی که به همه پرسی گذاشته میشود و ترتیبات داده شده برای جوابی که انتظار میرود در یک پس زمینه و بستری از مژده و صراحت کلام و لفاظی منحصر بفرد صورت میپذیرد : ‘’ آری ‘’ یا ‘’ نه ‘’ هر دومورد استفاده قرار میگیرد در یک شرایط عدالتخواهانه، ومعادل  با یک پیشنهاد ، که قطعا در سطح پاسخ به یک ‘’ باز جویی’’ است. این زمینه سازی ها  بستر یک مژده و صراحت گفتاردر بطن یک بشارت است که دولت یا احزاب طبق خواسته خود بوجود می‌ آورند ، و ظاهرا یک سازماندهی برای یک انتخاب دمو کراتیک است، این جو دموکراتیک  بیانگر ضمانت بیطرفانه حقوقی دستگاه برگزار کننده رفراندم می‌ باشد.

ایده دمو کراتیک بیان می‌کند که هر شهروند با آگاهی و آزادی بر اساس شرایطی دمو کراتیک ، آزاد است بر اساس مجموعه ارزش هایی که به او بشارت و یا مژده داده شده و یا آگاهی های فردی – جمعی در برابر سوال طرح شده ( رفراندم ) به قضاوت بنشیند و با رای خود ساختارجامعه خود را معین سازد . جامعه ا ی که فرد با اندیشه و عمل خود و رای و در نهایت با کار و فعالیت خود میتواند آنرا در نیل به تکامل انسان دگرگون ساخته و با ایجاد محیطی انسانی رشد انسان را در بطن برهم کنشی و تاثیر متقابل جامعه بر انسان، مداوم ، پایدار و مستقر سازد.

باید به یاد داشت که دمو کراسی با مبارزه بدست آورده میشود، با مشارکت مستقیم  اقشار مردم،  رای مردان ، رای زنان و بطور کلی آرا عمومی. برای نیل به سمت یک دموکراسی معتبر و عاری از نقش و نشان طبقه ، باید عناصر تاریخی – دمو کراسی بدست آورده شده ازراه مبارزات طبقات مختلف مردم  را به عنوان یک چیز ارزشمند حفظ و نگهداری نمود.

تاریخ نشان میدهد که تحرکات و رویکردها به سمت و به تناسب دموکراسی عمدتا در طول دوره های انقلابی و خیزش های مردمی رخ میدهد ،  تلاش های بیش و کمی که در این راستا صورت میپذیرد ، بدیهی است که هرگز کامل نیست ، هر چند ما هیچ نمونه ا ی از گذشته نداریم که بتوان آنرا تکثیر کرد ( جز مشروطیت). اما فراتر از شکافی که در درون دمو کراسی باقی‌ می‌ ماند، و برای دستیابی به یک دمو کراسی سیاسی واقعی باید فراتر رفت، یعنی‌به سمت  ‘’ دموکراسی اقتصادی ‘’  ، درکی که مخالف اصول سرمایه‌ داری و فساد های ناشی‌ از آن آست. بنابرین مبارزه برای دموکراسی باید لزوما با مبارزه در همه زمینه های اجتماعی همراه باشد.

سرنوشت دموکراسی به سرنوشت جنبشهای مردمی و بخصوص طبقه محروم جامعه مرتبط است. پس در شرایط کنونی  ما باید از دموکراسی دفاع و آنرا توسعه دهیم. دمو کراسی در واقع یک هدف ضروری در بنیاد های مبارزات انسانی و مردمی است که ریشه و قدمت تاریخی خود را داراست. قوانینی که به شکل کتبی در ۶۰۰ قبل از میلاد به نگارش در آمده و تا به امروز در اشکال نوین و مترقی خود در جوامع گسترش و ترقی یافته است. یکی‌ از اصول سه گانه بنیادی دمو کراسی در یونان باستان اینطور تعریف میشود : ‘’ تنها قانون نوشتاری. ابتکار عمل ‘’ دراکون ’’( یک قانون گذار اتنی قرن هفتم قبل از میلاد) . حتی اگر اکثریت شهروندان در این دوره خواندن نمی دانند، این یک گام اساسی در بنیاد تاریخ قانون است. یک قانون نمایش داده شده ، انتشار یافته ، که خود را از قید قانون انحصاری سنت و عرف آزاد ساخته و به مالکیت و تصرف مشترک و عمومی تغییر می‌ یابد. و از سویی ‘’ بوسیله خون نوشته گردیده ’’، و بر روی سنگ حکاکی شده ، و یا بعد ها بر روی پاپیروس ثبت گردیده ، دمو کراسی به ارزش خود در قبال تمامی شهر ها متعهد می‌ باشد.’’

***

  قانون به مفهوم حقوق انسانی دریک جامعه جهانی انسانی ، آزادسازی انسان از هر نوع دیکتاتوری، ستم و بهره کشی است. سیستم جاری حکومتی در ایران ، با تصویب قانون ولایت فقیه،  دچار یک پارادوکس جدی گردیده است : ولایات فقیه یا به عبارت دیگر قدرت رهبری که بالاتر از همه قدرت ها و مطلق است . رهبر به عنوان یک محافظه کار جایگاه واقعی رئیس دولت را نیز در اختیار دارد. در همه موارد اختلاف دموکراتیک با مردم ، اواحکام اسلامی  سختی‌ را بوسیله نهادهایی که در تشریک مساعی با او هستند، به عنوان قدرت مطلقه فقیه در همه نقاط ایران و در برابر مردم به اجرا در میاورد که مغایر با قانون اساسی، مغایر با خواستهای دمو کراتیک و انقلابی مردم  میباشد. حق رای یک فرد از طریق یک فرایند دمو کراتیک بدست آمده است، وحق نامزد یا کاندید شدن در انتخابات  نیز که صلاحیت کاندیدا نامیده میشود در ترکیب خود به خودی با آن است. اما این حقوق پاس داشته نمیگردد ، این شورای نگهبان است که صلاحیت کاندید را تایید می‌کند و این کاندید  لزوما و ضرورتا  باید در خط نظام جمهوری اسلامی و تابع ولایت فقیه باشد ، بنابرین در این زمینه فردی که رای میدهد، و فرد کاندیدی که کنار گذاشته شده و به رسمیت شناخته نشده است ، دیگر جزئی از مجموعه نظام نیستند ، و به خودی خود از عناصر مجموعه دیگری هستند . شهروند  یک پدیده پارادوکسال را تجربه میکند ودر متن آزمون واقعیت ان می‌ باشد، این شرایطی است که او در موقعیت سرگردانی و ریسک واقع شده ا است. درون یک موقعیت سیاسی و باز هم بیشتردرون یک موقعیت میهن پرستانه.  فرد در این میان بطور دائم در ارتباط با یک تردید می‌ باشد بین آنچه که درون خود دارد و آنچه که از بیرون به او داده میشود که تشکیل دهنده پروسه انتخابات است. در ایران آنچه فرد درون خود دارد یعنی‌ عدالت و آزادی هرگزموافق با واقعیت بیرون وامکان پذیرنبوده ونخواهد بود. در نتیجه درسطح مثبت ، فرد خود را شکست یافته میبیند.  و درسطح منفی؛ بین انتخاب بد و بدترکه استدلال اخلاقی، استنادی ، و پوپولیستی حاکمیت است آزاد به تصمیم گیری است. این شیوه برای انتخاب درونی فرد مخاطره آمیز خواهد بود ، و این امکان وجود دارد به بیراهه رفته وبه منفی بازگشت نماید. اما این ریسکی است که فرد در تفکر انسانی خود با آن روبروست و تجربه می‌ نماید. بدیهی است این ریسک را میپذیرد و یا نمی پذیرد. به اشتراک گذاری ایده های سیاسی تنها راه برون رفت از این آنتاگونیسم  است.

در ایران کنونی ، سیستم اقتصادی ، بر پایه بیگانگی ، استثمار مزد بگیران ، و پایمال نمودن حقوق مردم، و فقر عده بی شماری که بوسیله سیستم حقوقی نابرابر قادر به ادامه زندگی‌ روزانه خود نیستند شکل یافته است، و به سمت سود های کلانی که به جیب عده ا ی معدود سرازیر میشود کارگردانی و مدیریت میگردد، و نه رفع نیاز ها و رضایت همه مردم. این از سرمایه داری فاسد ، رانت خواری و…  ناشی‌ میشود که راه را برای ا یجاد یک جامعه دمو کراتیک که در ‘’ پروسه انقلابی ’’ خود مبتنی برضرورت وحدت، همکاری و آزادی شکل مییابد را سد میسازد.

 رهایی یافتن از سیاستهای پوپولیستی حاکمیت تنها بوسیله خود مردم میسر است. حاکمیتی که همواره تلاش دارد با عوام فریبی ، و فرصت طلبی مردم را برای شرکت در انتخابات بسیج نماید، و یا تحریک ملت براساس غرایز بنیادی میهن پرستی، بیگانه ترسی ، یعنی‌ اشاعه نژاد پرستی که عکس العملهای امنیتی را تشدید میسازد ، خلق یک دشمن خیالی که وجود خارجی ندارد، سیاستهای ایدئولوژیکی محدود به دین اسلام و مذهب شیعه تواما، ایزوله سازی میهن و مردم از دیگر ملتها بوسیله یکپارچه سازی سیاست گرداگرد آیده های خاص ‘’ دین و مذهب وطنی’’ ؛  بدون داشتن یک پایگاه الترناتیو وبا گروه اقلیت خود، در راس امور قرار گرفته، و با اقتدار، تحت پوشش نهادهایی که به ادعای آنها معتبرو هماهنگ و در خدمت به مردم است،  اشکال معمولی دمو کراسی وحقوق اکثریت رازیر سوال برده است.

***

  عبارت پوپولیسم در برابر دموکراتیک به طور کلی‌ به شکلی تحقیر آمیز بوسیله مخالفان آن به کار گرفته میشود، بوسیله طبقات یا سیاستمداران یا احزاب و سازمانهای سیاسی که دراپوزیسیون و در حال نقد گفتمان ها، زبان و نوشتارهایی از پوپولیستها هستند که تا کنون در اجتمأعی رایج نبوده و یا تنها در برخی متنها به چشم میخورده است، زبانی قدیمی با ادبیاتی قدیم. مانند ایران که زبان، نوشتار و پیکره بندی اسلامی و قدیمی خاص خود را داراست . سازمانهای نوین در تلاش برای توقف توسعه سیاست پوپولیستی در میان مردم هستند.

رهایی مردم به دست خود مردم، یک اصل ذاتی دردموکراسی واقعی است، که بر ’’ رهایی خود’’ و   خود – توانمندی  استوار است. که به عنوان عنصرموسس گریز ناپذیر برای یک جامعه نوین ( سکولار، لاییک ، دمو کراتیک، سوسیالیسم) ضروری است ؛ جامعه ا ی که بنای آن اجتناب ناپذیر و از قید اشکال مختلف سلطه آزاد است. دمو کراسی که در عین حال میتواند به رسمیت شناختن منافع مشترک تمام جهان و ضرورت مبارزه در سطح جهانی باشد، فراروی از ملیتها تا تشکیل یک جامعه جهانی بشری را نوید‌ دهد.

 شناخت حاصل شده از تجزیه و تحلیل تاریخ نشان میدهد که جامعه به بخش های مختلف جمعیت تقسیم شده است. وجود نابرابری های عمیق و بی عدالتی بین مردان ، زنان و بطورکلی اقشار مختلف مردم، جامعه را به طبقات اجتماعی تبدیل ساخته است ، تا زمانی که این طبقات اجتماعی وجود دارد ، مبارزه برای عدالت ، آزادی در بطن خواستگاه های دمو کراتیک وجود دارد. در نتیجه ، در حالی که اکنون مردم  در مبارزات برای رهایی از استبداد دینی، برابری زنان و مردان ، عدالت اجتمایی، و یک جامعه تساوی طلب مشارکت میکنند، وظیفه مبارزین راه عدالت و آزادی است که برای سازماندهی جامعه با هدف پایان دادن به بی عدالتی وتبعیض طبقاتی ، تبعیض های مردمی با افکار و عقاید گوناگون، نژادی ، دینی ، مذهبی مبارزه نمایند.  بیان آزاد تفکر انتقادی ، هدف شناخت واقعیتها آنطور که هستند میباشد، برای درک بهتر و انتقال آنها. این اصول، یا برخی میان آنها، کاملا میتواند با تئوری های سیاسی و اجتماعی دیگری به اشتراک گذاشته شود، بدون انزوا و جدا سازی و با اتحاد. هدف ایجاد یک جنبش همگانی جامعه می‌ باشد، برای افرینش یک جامعه دمکراتیک.

مردم  میتوانند و باید خود را آزاد سازند. با این حال ،آنها نمیتواند خود را بدون از بین بردن شرایط خاصی که در آن بسر میبرد رهایی دهند،  آنها نمیتوانند شرایط موجود خود را بدون انحلال تمام شرایط غیر انسانی جامعه کنونی که وضعیت آنها را به بافت اجتمایی خود معطوف و خلاصه کرده است دگرگون نمایند.

***

 شیوه انتخاباتی ‘’ آری یا نه ‘’راه را برای یک همه پرسی در محدوده ا ی تنگ و بسته مهیا میسازد که در آن یک هموطن رو در روی یک سوال قرار میگیرد که تابع بخشی‌ از واقعیت روند و خواست گاه های رفراندوم میباشد ، که در روند دمو کراتیک خود با تعدد و کثرت احزاب ، سازمانها، و گروه های سیاسی ، اقتصادی ، و … مواجه خواهد گردید، و به همین ترتیب در جریان همه پرسی میانجیگری بین شهر وندان ، در تعدد وکثرت  است.

– رسانه های ملی‌ اولین میانجیگران بین پرسش رفراندم و پاسخ شهرواندان را تشکیل میدهند. اگر آنها تقویت و بهره مند سازی گسترده ا ی را تشکیل دهند تا جایی که بخشی‌ از کادرسازی رفراندم باشند ، در این صورت آنها تنها مولد و تشکیل دهنده  یک جریان موضعی عمومی و حل و فصل رسانه ا ی آن نخواهند بود.  دررویارویی با  گفتمانها و سخنرانی های عمومی و در رابطه با مردم ، سازمان های رسانه ای فعال و تاثیر گذار خواهند بود ، مانند ارتباط و اطلاع رسانی در مورد :  زمان سخنرانی ، اسامی و کاراکتر دعوت شدگان و مهمانان ، همینطور چگونگی لفاظی ها و به بازی گرفتن زبان و شیوه های مربوط به آن ، نظر سنجی های مردمی و عقاید آنها ، و بر چسب هایی که به شخصیتهای سیاسی زده میشود. در مراجعه به دستگاه برگزار کننده همه پرسی و همینطور مراجعه به برابری های حقوقی و اجتماعی به تناسب تجربیات و آزمون های رای گیری و انتخاباتی ،همه اینها میتواند در دل یک ‘’ اری ‘’ و یا ‘’ نه ‘’ تشکیل دهنده و محتوی پاسخ رفراندم باشد.

– نیروهای سیاسی یکی‌ دیگر از میانجی های بین شهروند و پرسش رفراندم میباشند. انگیزه های سیاسی یا قضایی و حقوقی ، آزادی مطبوعات،  آزادی بیان، آزادی های سیاسی، راهکارهای اقتصادی، تشکیل سندیکاها و… شعارها و اهداف نیروهای سیاسی پیشرو است. نیروهای سیاسی وابسته به جریان واپسگرای دگماتیسم و یا میانه رو نیز از دیگر گروه های سیاسی میانجی میباشند. این نوع همه پرسی یک محدودیت قوی برای سازمانهای سیاسی ایجاد می‌کند. کاراکتر محاوره ا ی رفراندم یک دلالت جدایی ناپذیر با پاسخ به پرسش طرح شده را در خود دارا می‌ باشد. یک پرسش محدود و بسته در بطن نیاز و اجبارانتخاب دوگانه برای بیان صریح یکی‌ از این دو به مردم به عنوان اتخاذ تصمیم سازمان سیاسی بر روی موضوع رفراندم . سازماندهی هوادران یا پارتیزانها ، سازماندهی های مربوط به شبکه سیاسی، سندیکاها و معترضان، برای یک پاسخ اری یا نه،  بسیار در محدودیت و تنگنا خواهند بود. اما شهروند قطعا به بیانیه یا پژوهشنامه رای ( بو لتن رای ) مراجعه مینماید، و سازماندهی سیاسی میتواند با گذار از یک موقعیت که راه را برای یک انتخاب ساده اری یا نه باز مینماید مولد یک معنا و جهت برای سازمان یا حزب خود باشد. بنابرین  ‘’ اری و نه ‘’ مولد و مدیریت کننده یک زبان مخصوص در متن زمینه و بستر خواستها یا همان بیانیه کمپین خواهند بود. این دو کلمه موضوع شدت نبرد  در ساختن و متشکل سازی معنا و سمت گیری در این چالش هستند که یک تفسیر منحصر بفرد سیاسی را به پاسخ همه پرسی تحمیل مینماید.  آنها دو نهاد معنایی هستند که جنبه سیاسی یافته ا ند، با عزیمت از ایجاد تغییر و تحول و تعهد به عنوان یک کلمه در پتانسیل محدود خود ویا به عنوان منبع لفاظی بکار گرفته میشوند ، با بکارگیری تصویری که حزب یا سازمان بوسیله گفتمان قابل توجه از خود بجا میگذارد که در ماهیت خود برای او اعتبار آفرین باشد، وبا استفاده از استعاره های تمثیلی  و ‘’معنا بخشیدن به کاراکتر و شخصیت برای بازگو کردن عقاید و افکار راهکاری و هادی که به یک ملت یا یک جامعه و ایدئولوژی شکل میبخشد.’’

کثرت و تعدد فرمولها، دستورالعمل ها، سفارش ها ( مانند کلمات )، شعارها، محصولات و بیاناتی هستند که در طول مدت رفراندوم به کار گرفته میشوند، با یک اری و یا نه در برابر آنها که یک بررسی‌ ممتاز در ساختمان مفهوم و سمت یابی‌ رای ها بوجود می‌ آورد. بوسیله شعار با یک فرمول بسیار کلاسیک مواجه میگردیم ، یک فرمول مختصر و قابل توجه ، براحتی قابل تکرار، جدال بر انگیز، که عمل و حرکت را مطالبه می‌کند. یک شعار مخصوص و موثر، ورای سازنده ان و یا رابطه مغشوشی که با رویداد سیاسی در خود دارد، هر فرد را ملزم میدارد به تناسب آنچه داده میشود یک وضعیت برای خود اتخاذ نماید. چیزی که به حرکت در این راه استحکام میبخشد این است که کمپین بر اساس تصویباتی که صورت گرفته محلی برای پدید آمدن و ظهور یک شعار هژمونیک برای هر کدام از پاسخ های همه پرسی  در خود دارا نمی باشد، اما در کثرت و تعدد است که میتواند به عنوان یک کاندیدا با شعار حزبی ، دارای آرم که توصیف یک وحدت ، هماهنگی است، و دارای چیزی که به آزمون خواهد گذاشت درنظر گرفته شود. پیکره بندی تبلیغات و شعار حزبی میتواند به دو شکل مختلف ترتیب داده شود : یکی  اقتصادی ؛ یعنی‌ بر روی بازار ، تجارت ، تولیدات وراهکارهای داد و ستدی داخلی‌ و خارجی و بطور کلی‌ چرخه اقتصادی. دیگری پیکره بندی سیاسی ؛ آزادی های سیاسی ، آزادی احزاب ، برابری زنان با مردان ،آزادی بیان ، آزادی قلم، آزادی مطبوعات، تشکیل سندیکا ها ، آزادی اعتصاب ، آزادی های زبانی و قومی ، جنسیتی.

با یک جستجو و نگاه مختصر میتوان سطح وسعت پیکره بندی طیف سیاسی جمهوری اسلامی ایران را یافت. عملکرد های آنها نه تنها مدعی کمالات و مرتبه ا ی عالی در برگزاری انتخابات نبوده است بلکه نمایندگی کلیت جامعه را نیز تنها در شعارها ی پوپولیستی محدود سیاسی و  اقتصادی در کمپین های خود دارا بوده است. بدون آنکه احزاب و سازمانهای دیگرو نیروهای مترقی جامعه، نقشی‌ داشته باشند.

آیا جمهوری اسلامی میتواند پاسخگوی اخلاقی یک انتخابات باشد ، چه در گذشته و چه در پیش رو ،  بدورازمهندسی انتخابات به نفع جناح های خود، بدون منزوی ساختن نیروهای انقلابی ، به حاشیه راندن و سرکوب پتانسیل انقلابی مردم ، روشنفکران ، اقشار آگاه و فعال در نهادها و سندیکاها، دانشجویان ، اساتید، فعالین کارگری و قشر زحمتکش…؟

با پرورش فساد وگسترش فقر و دامن زدن به فاصله های بین اقشار و  طبقات اجتماعی آیا شخصیت و منش حاکمیت ایران که  اختناق سیاسی ، و فساد اقتصادی و اجتماعی است میتواند توصیفی از هدایت جامعه و ملت به سوی عدالت و آزادی باشد؟ یک توهم از آزادی ، احساسی وارونه از رهایی! آری !

هر شعار انتخاباتی در وابستگی به قدرتی که در زمان بیان و بشارت خود دارد قابل فهم میباشد ، در وقت ضروری خود بوسیله عناصر و عواملی که نشانه و توصیف همراهی و مشارکت مدنی – اجتماعی با مردم است. یک سازمان یا دستگاه با ایجاد تغییرات و دگرگونی ها به  جامعه وحدت و هماهنگی میبخشد و در بطن شفافیت و صداقت با مردم تجلی و پدیداری ترقی و توسعه را در زمینه های مختلف امکان پذیر میسازد. در این پهنه ، انسان  با قدرت تشخیص، مرزبندی ،  قضاوت و ادراک خود با پاسخ صحیح و انقلابی خود پرسش رفراندم را مخاطب قرار خواهد داد.

***

منابع  برداشت :

الف : ترجمه از سایت فرانسوی ‘’ کلمات زبانهای سیاسی’’ ، مقاله  ‘’رفراندوم’’ نوشته برتراند پیرا ، Bertrand pirats

http://journals.openedition.org/mots/967

ب : بخش کوچکی از ویکیپدیا

ج : ترجمه ازسایت فرانسوی کانال بلوگ