آيا كودتا حركتى پسنديده است ؟

ع- سلیمان‌زاده :

گوستاو لُو بُن، فيلسوف فرانسوى مى فرمايد ؛

” عوام الناس تحت تاثير احساسات قرار مى گيرند و عقل و منطق را در آنها راهى نيست ” !

در يك نگاه كلى، كودتا، هميشه با پسوند نظامى آن در آميخته شده، كه عده اى نظامى با زورِ توپ و تانك، جاده ها را بند آورده و خيابانها را به تصرف خود گرفته و دفتر نخست وزيرى و يا كاخ رياست جمهورى را محاصره كرده و گلوله باران نموده و گاهى مجلس را نيز  به توپ بسته، و با به زير پا گذاشتن تمامى اصول دموكراسى، قدرت يك شبه قبضه شده است  !

 ولى اگر همين عمل توسط مشتى اراذل و اوباشِ چماق بدست و با پشتيبانى نيروى سپاه و بسيج انجام شده و قدرت يك شبه به نفع جناح ديگرى قبضه شود، نامش به ميدان آمدن أمت هميشه در صحنه و حق حاكميت اُمت خواهد بود ! ! !
نمونه ؟ به زير كشيده شدن رياست جمهورى قانونى و ” مردمى ”  ابوالحسن بنى صدر در خرداد سال ١٣٦٠، با داشتن ١٤ ميليون پشتوانه رأى مردمى !
  نمونه اى ديگر ؟ سركوب جنبش سبز در دوم خرداد سال ١٣۸٨ !
      برخى براين باورند كه دموكراسى پديده اى است مدرن و نشأت گرفته از غرب، و چون كودتا بر عليه اين پديده مدرن، يعنى دموكراسى مى باشد، پس كودتا خلاف پرنسيپ است !
كه البته اين ديد غلط که دموکراسی پديده ای مدرن است، خود جاى بحث و تبادل نظر دارد، زيرا اگر از ايران باستان سخنى نرود، حداقل بسيارى بر اين باورند كه يونان پيش از مسيحيت به گونه اى مهد دموكراسى بوده و اعتقاد به خدايان گوناگون و يا بى ايمانى ( پاين ) در آن دوران به شکلی نمودار دموكراسى كهن يونان مى باشد !
 اين نكته بدين منظور يادآورى شد كه دموكراسى امرى نوين نيست كه كودتا برعليه اين ارزش نو آورده، تقبيح شدنى باشد !
در اين بحث گسترده، دو شيوه تفكر نياز به بازبينى دقيق، بدور از پيش داورى ها و هرگونه تعلق خاطر فكرى دارد !
 در همين جا بد نيست اشاره شود كه آلبرت آينشتن معتقد بود كه ؛
” خارج كردن أتم از مدار خود آسانتر از نفى پيش داوريست ” !
بنابراين، بر اساس بينش آزاديخواهان و بر بنيان فكرى دموكراسى خواهى، هر گونه كودتاى نظامى با هر قيد و شرطى، عملى ست زشت و كريه، زيرا اصل دموكراسى و پرنسيپ هاى اساسى آن را به زير سوْال مى برد.
 براى برخى ديگر، نظر به اينكه هدف كودتاگران در قبضه كردن قدرت، بدست آوردن منافع شخصى، تحت نام نجات كشور و غيره است، پس كودتا امرى غير اخلاقى و ناپسنديده است حتى اگر بر عليه ديكتاتور ديگرى باشد !
    در همين رابطه اگر قبضه كردن قدرت توسط مسلمانان با زور شمشير و شعار الله و اكبر همراه باشد، چون بر اساس آيات قرآن ( هُم القالبون ) است و از بينش جهاد اسلامى الهام مى گيرد و جزو دستورات الهى و شرعى جهت بسط و گسترش اسلام است ! پس نه تنها زشت و ناپسند نيست بلكه امرى ست الهى و قابل قبول و ثواب اندر راه صواب !
از چند دهه گذشته، تاريخ مسير متفاوت ديگرى را طى مى كند و اين چرخش متفاوت را مى توان از پس از به قدرت رسيدن آيت الله خمينى در ايران كه سر منشأ رشد و گسترش حكومت هاى اسلامى در ساير كشورها ست شاهد بود !  ( و صد البته به كمك آمريكا، و برعليه “رشد كمونيسم و سوسياليسم” ).
اكنون با تحولات ايدئولوژيك جديدى كه پديدار گشته، واژه ها نيز مفاهيم تعريف شده گذشته خود را از دست داده اند و ديگر نمى توان در قالب تعاريف گذشته بصورت كنكرت آن باقى ماند !
  بعنوان نمونه ;
آيا اقدامى را كه “مقام معظم رهبرى”، سيد على خامنه اى، و “بيت ايشان”  رهبرى فرمودند و نيروهاى سركوب خود را بر عليه توده هاى ميليونى مردم و دوم خردادى ها بسيج كردند و موسوى و كروبى را زندان خانه اى نمودند، و جنبش مردمى را سلاخى كردند، اين نوعى كودتا نبود !
 آيا تقلب در انتخابات و تحميل احمدى نژاد بعنوان رئيس جمهور براى بار دوم و سركوب مردم به پا خواسته در سراسر ايران جهت كسب دموكراسى و حقوق از دست رفته شان، نوعى كودتاى اسلامى آخوندى نبود ؟
 جنبشى كه البته از طرف سردمداران حكومت اسلامى، انگ فتنه و توطئه آمريكايى خورد ؟
  پس به عبارتى ديگر، خواست دموكراتيك مردم در رسيدن به آزادى و گرفتن حقوق حقه از دست رفته خود ” فتنه ” است ! ولى اگر همين عمل را ارتش بر عليه ” بيت رهبرى ” انجام داده بود اين كودتايى زشت و ضد خلقى و بى پرنسيپى مى بود ؟  !
 لذا از اين پس واژه كودتا مى تواند مفهوم كليشه اى خود را از دست بدهد، در اين جا مى توان با آوردن چند مثال، تابوى زشتى نام كودتا را شكست ؛
إسداله لاجوردى جلاد اوين، براى نظام ولايت فقيه شهيد است و امير پرويز پويان و على اصغر بديع زادگان نيز براى نیروهای مبارز و انقلابی، شهيد ! رئيس ساواك، تيمسارنصيرى و امثالهم نيز، براى سلطنت طلبان شهيد هستند ! به عبارتى ديگر شهيدان ما خيلى شهيد هستند و از ديگران لاشهيد ؟
بنابراين، در هر امرى، صرف بد و يا خوب بودن واژه اى نمى توان  خوبى و يا بدى هر عملى را  توجيه كرده، سپس تقدير نموده و به آن رسميت بخشيد !
 تاييد و تمجيد هر عملى بر مبناى خواست منافع شخصى و يا گروهى قابل تعريف است، پس مى توان نتيجه گرفت كه ;
هر عمل خوب براى يك موافق، مى تواند عملى  زشت و غير قابل ارزشى براى طرف مخالف باشد  !
 موضوع كودتا ؛
      حداقل براى ما ايرانيان و براى مردم شيلى و يونان و پرتقال و آرژانتين، كه در عصر حاضر كودتاهاى نظامى را تجربه كرده اند، واژه كودتا يادآور قتل و كشت و كشتار، زندان و شكنجه و بيدادگريست !
تاكيد بر كودتاى نظامى از اين جهت است كه،  كشورهايى نظير آمريكا كه كمپانيهاى عظيم مالى هم چون گلدمن ساش و جى پى مورگان و كمپانيهاى بزرگ اسلحه سازى همانند لاكهيد و بوئينگ و غيره هستند كه مى توانند با سرمايه هاى عظيم خود، ساختار قدرت را تغيير دهند، موردى كه كريس هج ( Chris Hedges ) روزنامه نگار و مبارز سياسى در مصاحبه اى از كودتاى كوپريشن ها در آمريكا نام مى برد !
براى كودتاچيان اما، ( پوچيست ها )، همین عمل كودتا، اقدامى اساسى است براى نجات مملكت و جلوگيرى از تكه تكه شدن كشور و جلوگيرى از هرج و مرج و خونريزى  !
 به عبارتى ديگر، كودتايى كه ما انجام بدهيم خوب است و نجات بخش ! اما كودتاى ديگران زشت است و خبيث !
در همين رابطه اگر عنوان شود كه ” كودتا ” گاهى خوب است و مثبت ! مى توان چنين دليل و برهان آورد كه ؛
  اگر چه حكم اعدام بسيار زشت است و در مورد هر كس و با هر انگيزه اى عملى غير انسانى و به خودى خود نوعى تبهكارى است، ( البته حيوانات كه از اين كارها نمى كنند كه اين يكى غير انسانى باشد ) اما فعلاً در مورد اين فرد، حكم اعدام خوب است و ديگر بعد از اين بد خواهد بود و از اين پس قدغن خواهد شد وكسى هرگزاعدام نخواهد گردید !!!
 سخن بر سر اين است كه  حتى اگر اين آخرين اعدام هم صالح باشد، بايد به اين موضوع نيز انديشيد كه اعدام آن فرد آخرى نيز، جلاد و آدم كش و دستگاه آدمكُش خود را مى طلبد و ماشين اعدام و كميته اعدام آن نيز ضروريست !
 بنابراين تا اينجاى قضيه بحث بر سر خوب و يا بد بودن كودتا نيست، صحبت بر سر نوع برخورديست كه با كودتا مى شود !
پرسش اساسى اين است كه آيا، نفى كودتا بعنوان يك عمل خلاف قانون، خلاف رأى عمومى، تحت هر شرايطى مبرم و ضروريست ؟
 آيا در مورد پوچيست ها نيز همينگونه برخورد خواهد شد ؟
      در زبان آلمانى به كودتا Putsch *( پوچ ) مى گويند، و به كودتاچيان پوچيست، واژه اى بر آمده از كشور سوئيس و آلمان  !
 نخستين بارى كه واژه ” پوچ ” در آلمان بكار برده شده، در مورد اقدام آدلف هيتلر توسط اطرافيان خود در گرفتن قدرت به زور سرنيزه و اسلحه، در هشت نوامبر ١٩٢٣ در كافه رستورانى در شهر مونيخ بوده است كه به ” پوچِ مونيخ ” معروف مى باشد !
در واژه نامه فرانسوى Robert در تعريف واژه Putsch چنين آمده است ؛
قيام،  ضربه گروهى سياسىِ مسلح جهت گرفتن قدرت.
در فرانسه نيز براى كودتاچى از واژه  ” پوچيست ” استفاده مى كنند، مثلاً پوچيست هاى تركيه     !
واژه فرانسوى coup يعنى، ضربه زدن، كوبيدن، قطع كردن، بريدن،،،،Coup d,état يعنى ضربه به دولت زدن، دولت را كوبيدن ،،، كه توسط نظاميان انجام مى شود !
از منظر كودتاچيان( پوچيست ها )، كودتا اقدامى مفيد و اساسى براى نجات مملكت و جلوگيرى از تكه تكه شدن كشور و جلوگيرى از هرج و مرج و خونريزى بيشتر است !
كودتا ريشه تاريخى چندين و چند ساله دارد، جهت اطلاع بيشتر در مورد كودتا به اين ليست توجه كنيد !
 ضمناً مشخص نيست كه چرا كودتاى بدان ميزان مهم در ايران در سال ١٩٥٣ كه سرنوشت جهان را دگرگون كرد از قلم افتاده است ! شايد هم كودتا نبود و قيام ملى بود ! !؟
با وجوديكه در بالاى ليست آورده شده است كه اين ليست شامل انقلابات و دكرگونى ها نمى شود، به قدرت رسيدن فيدل كاسترو در اين ليست بعنوان كودتا تلقى شده است !
با نگاهى كوتاه به اين ليست، متوجه مى شويم كه كودتا موردى جديد نيست و قدمت هزار ساله داشته و هميشه قدرت هاى حاكم، در درون حاكميت خود تحت خطر براندازى ديگرانى بوده است  !
آنچه كه در اين رهگذر بعنوان نقطه عطفى در زشت و كريه بودن كودتا مطرح مى شود،  كودتاى طرح ريزى شده توسط امانوئل ژوزف سى يز، و به اجرا درآمدن آن توسط ناپولئون بر عليه انقلابيون فرانسه، در نهم نوامبر 1799 مى باشد كه در آن رهبر انقلاب، روبس پير توسط كودتا گران گردن زده شد !
از همين رو، در سطح كوچك تر آن، اقدام تعدادى از افراد در درون سازمان مجاهدين خلق بر عليه كليت سازمان و كشتن شريف واقفى و صمديه لباف ، دو عضو سازمان مجاهدين و اعلام ماركسيستى شدن يك شبه سازمان مجاهدين خلق نيز نوعى كودتا و يا پوچ بود و بهرام آرام و تقى شهرام نيز پوچيست هاى سازمان ” ماركسيستى ” شده می باشند كه بعده ها به سازمان پيكار تغيير نام داده شد !
از منظرى ديگر، با رشد آگاهى مردم و خواست برابرى و دموكراسى، در طول چند دهه گذشته كودتاها بيشتر بر عليه نيروهاى مترقى و آزاديخواه صورت گرفته است، و در اين گذر، همه نيروهاى دموكراسى خواه، از چپ افراطى گرفته تا نيروهاى مذهبى همه مشتركاً براى كسب دموكراسى و احترام به رأى عمومى دست در دست هم تلاش كرده اند.
اكنون با مشكل بى سوادى، بويژه در جوامع اسلامى و نبود آگاهى سياسى، پس از حاصل شدن اندك دموكراسى بويژه در كشورهاى اسلامى، نيروهاى سياسى و مردمى پولاريزه شده و آنچه كه بنام نيروهاى ” مترقى، روشنفكر، انقلابى، ملى مذهبى، ناسيوناليست ” و غيره بوده، قطب بندى هاى خود را پيدا كرده و در صحنه سياسى گروه هاى مذهبى افراطى در پى دستيابى به قدرت براى برقرار كردن ” حكومت اسلامى، ولايت صدر اسلام و خليفه گرى سلف محمد و غيره شده اند.
   آن كسانى كه تا ديروز مخالف ” ديكتاتورى ”  حاكم بودند، امروز با وضع قوانين شرع و حقوق و جزاى اسلامى جهت بردن جامعه تحت نام رسيدن به اسلام ناب محمدى و ” أعاده حيثيت ” از مسلمانان و رسيدن به صدر اسلام، رو به قبل از قرون وسطى دارند و در رسيدن به مدينه فاضله خود تلاش مى كنند  !
   بن لادن ها از كشورهاى عربى و رجب طيب اردوغان در تركيه و عباسى مدنى و شيخ على بن حاج در الجزاير و محمد مُورسى در مصر و خمينى در ايران و شيخ حسن نصرالله در لبنان و ممر الممر در عربستان و سلفيست ها در تونس و جهاد گران راه حق در اندونزى و لشگر بدر در عراق و لشگر أنصار در پاكستان و غيره، همه براى بازگشت به دوران اسلام و خليفه گرى اسلامى در تلاشند و برخى نيز براى رسيدن به بهشت، كمربندهاى انفجارى را نيز به كمر خود بسته اند و در رسيدن به آرمانهاى اسلامى خود و باز یافتن دارالاسلام در تلاشند !
     در اينجاست كه اوج فاجعه از زير خاكستر قرون در كشورهاى اسلامىِ نجات يافته از دست ديكتاتورهاى گوناگون، رخ مى نمايد !
در حاليكه دریک مورد مشخص، ملت هاى رهايى يافته از چنگ ديكتاتورهاى نظامى آمريكاى لاتين و يا در اروپا، نظير اسپانيا و يونان و پرتقال با چنين معظل اجتماعى روبرو نيستند،
  هيچ كشور غير مسلمانِ آزاد شده از چنگ ديكتاتور، در پى احياى حكومت عيسايى و  موسايى نيست، حتى در بدترين حالت، زمانى كه چند سال پيش نظاميان اسپانيا در كودتاى خفيفى جهت برگرداندن قدرت بيشتر به خووان كارلوس پادشاه اسپانيا برآمدند، شخص پادشاه از كودتاچيان درخواست كرد به پادگانهايشان باز گردند !
 در اينجاست كه برخى، حتى در ميان نوانديشان، كودتاى نظامى بر عليه افراطيون مسلمان را توجيه مى كنند !
نكته بسيار مهم و اساسى بويژه در كشورهاى اسلامى اين است كه رسالت مسلمانان از همان دوران رسالت محمد رسول الله و بعد از پايه ريزى اسلام، براى گسترش دين محمد و اسلامى كردن جهان، چه با زور شمشير و يا با زور ” اسپرم اسلامى ” بوده است و خواهد بود آنزمان مسلمانان از شمشير يك سر و دو سر بهره مى گرفتند، اين زمان با توپ و تانك و موشك !
ايدئولوژى همان ايدئولوژى و بيرق همان بيرقِ لا الله الا الله است !
در چنين شرايطى كه برخى از كشورها پس از صدها سال مبارزه و تلاش و از جان گذشتگى به اندك دموكراسى حتى نيم بندى مى رسند، نيروهاى اسلامى ريش و پشم دار نيز از همين به اصطلاح دموكراسى نيم بند، سوء استفاده مى كنند و جهت رسيدن به آمال هاى ديرينه خود، براى برپايى حكومت اسلامى كه چيزى جز به اسارت برده شدن زنان و دختران و از نفس انداختن هر گونه نداى آزادى نيست بيكار ننشسته اند !
 به اصطلاح روشنفكران مذهبى، بويژه در كشورهاى اسلامى، دموكراسى را تحفه اى به ارمغان آمده از غرب مى دانند كه با اصل و اساس اسلام در تضاد است ! بهترين آنها طارق رمضان تحصيل كرده در فرانسه و استاد إلهيات در سوئيس مى باشد كه طرفدار حكم سنگسار است، اين تفکر را علناً در مصاحبه هاى تلويزيونى اعلام كرده است !
   مسلمانان شريعت مدار، ابايى از اين ندارند كه بگويند دموكراسى با اسلام هم خوانى ندارد و بايد شريعت اسلام را حاكم كرد !
نكته حائز اهميتى كه پيچيدگى بحث را بيشتر مى كند، قائل شدن به تفاوت بين مسلمان بودن و ” تفكر اسلامى ” داشتن است !
 راه دور نرويم، به ايران قبل از انقلاب بنگريد، نيروهاى سياسى در دانشگاه شعار، روحانى دانشجو پيوندتان مبارك را سر مى دادند.
 مسلمان و كمونيست جهت سرنگونى ديكتاتورى شاه دست در دست هم دادند، اما حاصل دموكراسى بدست آمده به جيب آخوندها رفت، بدون شك فاكتور دخالت غربى ها و ناآگاهى توده ها نيز نقش اساسى را در اين تحول و بازگشت به عقب بازى كرد، شكى نيست، اما روشنفكر غير مسلمان با ” روشنفكر مسلمان ” در رسيدن به آرمانهاى خود اگر چه هدف مشتركى را دنبال مى كردند اما عاقبت فكريشان چيز ديگرى بود.
دكتر على شريعتى نمونه بارز آنگونه تفكرات بود، اكنون پس از ٣٧ سال از سپرى شدن حكومت ولايت فقيه، به عيان مى توان دريافت كه او در كتاب امت و امامت خود، همين حكومت ولايت فقيه را فرموله كرده است !
وحشت از جنبش هاى افراطى اسلامى نظير سلفيست ها، كار را بدانجا كشانده كه دولت تونس، هشتاد مسجد در آن كشور را بسته است ! بستن مساجد در كشورى اسلامى !
 كجايى رفيق استالين ؟
 در اقداماتى مشابه، دولت وقت مالزى از سال ٢٠١١ مذهب تشيع را غير قانونى اعلام كرده است !  يعنى مى توان از طريق قانون، حقوق قانونى فردى و يا گروهى ديگرى را غير قانونى خواند ! !
 با در نظر گرفتن موارد ياد شده، كودتا در هر شكلى، يعنى ضربه زدن به رشد و آگاهى هاى اجتماعى و ضربه زدن به ساختار دموكراسى !
آنچه كه در اينجا حائض اهميت مى باشد اين است كه احزاب سياسى و سازمانهاى گوناگون حقوق بشرى و انتشارات آزاد در هر كشورى ضامن و نگه دار دموكراسى هستند و اصولا كودتاچيان همين ارگانها را هدف حمله خود قرار مى دهند !
ناكامى اينكه، آتا ترك ارتش تركيه را مسؤل ” حفظ آزادى و امنيت ” و حكومت سكولار بر عليه آخوندها و رشد اسلام افراطى قرار داد، تبلور خود را از پس چندين كودتاى پى در پى در تركيه نشان داد و مسلمانان سرانجام با رشد احزاب اسلامى و رأى عمومى توانستند توسط حزب اسلامى رفاه،  قدرت را قبضه كرده و ارتش را پاك سازى نمايند !
حفظ ” دموكراسى و سكولاريسم ” توسط ارتش، خواب و خيالى بيش نيست !
* واژه پوچ و پوچيست در واژه نامه فرانسوى- پارسى سعيد نفيسى نيامده است !
 فرانسوى ها در مورد كودتاى تركيه از واژه پوچ و پوچيست ها استفاده مى كنند