اورتگا ، – فیلسوف جمهوری خواه اسپانیا

 آرام بختیاری :

ژوزه – اورتگا، فیلسوف،نویسنده، و ژورنالیست اسپانیایی بین سالهای 1955-1883 میلادی در شهر مادرید بدنیا آمد و در آنجا درگذشت. در دانشنامه های چپ در باره او اشاره شده که وی متفکری خرد گریز در زمینه تاریخ و “فلسفه زندگی”  بود. او دچار نوعی فردگرایی صوری و معتقد به تئوری حکومت نخبگان در مقابل دخالت تودهها، و فردی ضد کمونیست بود.

شاهکار اورتگا کتاب” شورش تودهها”  در سال 1930 میلادی منتشرشد. او خواهان اروپایی واحد و متحد؛ با عملکرد گلوبالیسم سیاسی بود و میگفت برای نجات فرهنگ اروپایی باید با کمک فلسفه از دخالت عوام و تودههای نادان در سیاست جلوگیری نمود و بجای دنباله روی از جنبش تودههای بیسواد و غیرسیاسی،باید قشر روشنفکران فلسفی و گروه نخبگان، پروسه و جریان سیاست را در مملکت تعیین کنند.

اورتگاه با تکیه بر نظریه نخبگان، تودهها و عوام را مردمی فردگرا، تنبل، بی فرهنگ و منفعل میدانست.در نظر او نمونه های فاشیسم و بلشویسم در نیمه اول قرن بیست نشان داد که شعار عدالت و برابری، غیرعملی و موجب بحران فرهنگی در جامعه میشود. او میگفت مملکت باید بر اساس اخلاق فردگرایانه و حکومت نخبگان اداره شود.

اورتگاه پایه گذار مقوله ” سرزنده گی عقلگرایانه” است که نوعی ” فلسفه زندگی ” بورژوایی میباشد. مفهوم “زندگی” در مرکز نظرات فلسفی او نه به معنی “بیولوژیک” بلکه به معنی” فرهنگی” است. فلسفه او صفات فرذگرایانه دارد چون میگفت ” من، من هستم و شرایط اطرافم”  .او انسان خلقی، توده ای و عوام را یک انسان متوسط و میانه رو با خصوصیات فردگرایی، مغلوب،منفعل،غیرسیاسی و غیرایدئولوژیک میدانست.

اورتگا با انتقاد از فرهنگ اروپایی زمان خود، آنرا دچار ناامنی، نا آرامی، بیم و هراس میدانست. در نظر او انسان متوسط توده ای از درک زندگی و شناخت مرزهای جامعه خود ناتوان است چون جامعه توده ای خالق متخصصین غیرمردمی و بورکراتیک است که از شناخت و درک جامعه خود ناتوان هستند.

اورتگا باانتقاد از دولت مدرن میگفت، آن دچار بوروکراتیسم، جبرکنترل حامعه، مردم، و زیر ذرزه بین گرفتن افراد و دخالت در شخصی ترین موضوعات زندگی مردم است.و دولت های دمکرات و لیبرال فعلی متضمن و حامی وجود تودههای خلقی نادان هستند. ولی در عوض گروهها و اقشار نخبه میتوانند جامعه را تغییر داده و بشریت را هدایت کنند.

اورتگا فیلسوفی است سیاسی و از سال  1914 خواهان نظامی جمهوری بجای نظام سلطنتی در اسپانیا شد.در نظر او موضوع فعالیت فلسفه، زندگی انسان است. زندگی یعنی اشتغال با خود. او در آثارش به انسان و تاریخ اهمیت زیادی میداد.وی علاقه خاصی به وضعیت فکری و فرهنگی اروپا داشت و میگفت هر خلق و هر عصری حقایق و وظایف خاص خود را دارد. وی مدعی نوعی آینده نگری و تصورگرایی نیز بود. در نظر اورتگا جامعه مدام یک واحد پویا از دو عنصر نخبه و توده است.

اورتگا مدعی بود که بزرگترین خطر فرهنگ اروپایی قرن بیست، دولتی نمودن اجباری زندگی خصوصی مردم یعنی دخالت در اعمال خصوصی آنان است چون هرکس آینده نگری و تصورخاص خود را دارد. تولیدات فرهنگی انسان مانند اخلاق، هنر، فلسفه و دین  فقط عملکردهای زندگی هستند.

عقل بشر باید در خدمت تسلط بر زندگی باشد.وهدف فلسفه و علم معنی دادن به زندگی است.

اورتگا در آلمان زیر تاثیر کانت، نیچه، هگل، هایدگر، کوهن، ناتورب و دیلتای بود و آنجا را وطن فکری خود میشمرد. او در اسپانیا و در کشورهای امریکای لاتین تاثیر مهمی روی فلسفه قرن بیست گذاشت.بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا تاثیر مهمی روی خوانندگان کتاب و سیاستمدارانی مانند آدناور آلمانی داشت.

از دیگر آثار او سه کتاب، وظیفه عصر ما، تاریخ بشکل سیستم، و امپراتوری روم، میباشند.وی در اسپانیا در رشته های فلسفه و حقوق تحصیل کرده بود و در سن 27 سالگی در دانشگاه شهر مادرید استاد درس متافیزیک شد.در سال 1936 با شروع جنگ داخلی اسپانیا به خارج مهاجرت نمود. اورتگا مدعی بود که در اروپا بدلیل جمعیت زیاد و وسعت کم، مردم با کمبود جا و فضای زندگی روبرو هستند .