اوشین یا فاطمه؟

علی نیکخواه پژوهشگر و فعال مدنی :

«تو دو بار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی. من فرشته‌ای را دیدم که تو را در تکه‌ای لباس ابریشمی حمل می کرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم اگر این از طرف الله است، پس این (لخت شدن عایشه) باید واقعا اتفاق بیافتند.»

اگر کلمه‌ی الله و عایشه در متن بالا وجود نداشت ، خواننده از مطالعه‌ی این متن گمان می‌ برد که در حال خواندن قطعه‌ای از یک داستان اروتیک است.

متن بالا که در صحیح بخاری به نقل از محمد خطاب به عایشه ذکر شده ، نشان از آن دارد که محمد قبل از اینکه عایشه را در سن شش و یا هفت سالگی به عقد خود درآورد نیز به او به دیده‌ی جنسی می نگریسته.

با این مقدمه‌ی کوتاه به بررسی خبری می پردازیم که هفته‌ی گذشته در رسانه‌های ایران و جهان پخش شد و بار دیگر همگان را به یاد نگاه جنسیتی اسلام به زن انداخت.

هفته گذشته مراسمی تحت عنوان بزرگداشت روز زن از سوی شهرداری تهران در محل همایش‌های برج میلاد ، با حضور کارمندان شهرداری تهران و شخص شهردار تهران برگزار شد . در قسمتی از این مراسم نوازندگان در حال اجرای موسیقی سنتی بودند که چند دختر شش و هفت ساله به روی سن می آیند و دسته‌های گل را جلوی سن گذاشته و مقداری برگ گل را به روی سن ریخته و موسیقی سنتی را با رقص سنتی همراهی می کنند . پس از اجرای موسیقی سنتی و رقص کودکان ، مراسم ادامه پیدا می کند و بدون هیچ مشکلی به اتمام می رسد. پس از اتمام همایش خبر رقص دختران به سرعت پخش می شود و دلواپسان حافظ اسلام ناب محمدی با برآشفتگی از این عمل ، آن را منافی عفت عمومی و پاکدامنی می نامند. آنها خواستار برخورد سریع و قاطعانه با برگزار کنندگان این مراسم می شوند و اعتراضات به اندازه ای گسترده می شود که دادستان کل کشور در نامه‌ای به دادستان عمومی و انقلاب تهران با قید فوریت اعلام می دارد که در مراسم فوق الذکر اعمالی خلاف عفت عمومی ترویج و انجام شده است و ضمن ابراز تاسف دستور اقدام سریع و رسیدگی به موضوع و تحت تعقیب قرار دادن مرتکبین را می دهد.

در سویی دیگر شاهد اعلام موضع سریع و صریح ائمه جمعه‌ای چون علم الهدی بودیم که  گفت: «این برنامه را برگزار کردند و با رقص یک عده نوجوان و دختر جوان نشان دادند که الگوی جامعه حضرت زهرا نیست بلکه سوفیا لورن است.»

امام جمعه‌ی مشهد در ادامه افزود: «نمی‌شود که توجیه کنید که این‌ها بچه بودند. دختران نوجوان و جوانی که دقیقاً نقطه تحریک بودند ، وقیح‌ ترین حرکات را انجام دادند. این قابل توجیه نیست. »

علم الهدی در ادامه پس از تاکید بر تحریک آمیز بودن دختران شش ساله برای مردم ، از اعضای شورای شهر تهران می خواهد همه کسانی که در برگزاری این مراسم نقش داشتند را اخراج کرده و از بالا تا پایین از موقعیت‌ها ساقط کنند.

علم الهدی در صحبتهای خود ضمن تشکر از اقدام دادستانی ، برای تکمیل صحبتهای خود مبنی بر تغییر الگوی رفتاری زنان ایران از سوی فاطمه دختر محمد به سمت سوفیا لورن ، به نقل خاطره‌ای از دهه شصت می پردازد و می گوید: « یک زنی که شناخته ‌شده هم نبود، یک جایی مصاحبه کرده بود و گفته بود الگوی ما اوشین است ، حضرت زهرا نیست. امام فرمودند آن زن مرتده است و هرجا دیدید با او برخورد کنید.»

با یادآوری‌ای که علم الهدی از خمینی می کند بهتر است دیدگاه خمینی به زنان را نیز کمی بررسی کنیم ؛ تا متوجه شویم بنیانگذار جمهوری اسلامی تا چه میزان به سیره نبوی پایبند بوده است.

خمینی در تحریرالوسیله باب نکاح مساله دوازدم درباره ازدواج و کام گیری از کودکان زیر سن بلوغ و حتی شیرخوار این گونه می گوید: «كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ (بازی با ران) اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطى كند اگر افضاء نكرده باشد بغير از گناه چيزى بر او نيست ، و اگر كرده باشد يعنى مجراى بول و مجراى حيض او را يكى كرده باشد و يا مجراى حيض و غائط او را يكى كرده باشد تا ابد وطى او بر وى حرام مى شود، لكن در صورت دوم حكم بنابر احتياط است و در هر حال بنا بر اقوى بخاطر افضاء از همسرى او بيرون نمى شود در نتيجه همه احكام زوجيت بر او مترتب مى شود يعنى او از شوهرش و شوهرش از او ارث مى برد، و نمى تواند پنجمين زن دائم بگيرد و ازدواجش با خواهر آن زن بر او حرام است و همچنين ساير احكام ، و بر او واجب است مادامى كه آن زنده است مخارجش را بپردازد. هر چند طلاقش داده باشد، بلكه هر چند كه آن زن بعد از طلاق شوهرى ديگرى انتخاب كرده باشد كه بنابر احتياط بايد افضا كننده نفقه او را بدهد، بلكه اين حكم خالى از قوت نيست ، و نيز بر او واجب است ديه افضا را كه ديه قتل است بآن زن بپردازد اگر آن زن آزاد است نصف ديه مرد را با مهريه ايكه معين شده و بخاطر عقد دخول بگردنش آمده به او بدهد، و اگر بعد از تمام شدن نه سال با او جماع كند و او را افضاء نمايد حرام ابدى نمى شود و ديه بگردنش نمى آيد، لكن نزديكتر به احتياط آن است كه مادامى كه آن زن زنده است نفقه اش را بدهد هر چند كه بنا بر اقوى واجب نيست.»

به راستی خواندن چنین سخنانی عرق شرم بر پیشانی خواننده می نشاند. حال چگونه ممکن است مرجع تقلیدی کهنسال به نقل از سیره ی پیامبرش به خود جرات بیان این سخنان را بدهد؟ آیا این گونه سخن گفتن نشان از بیماری جنسی این رهبران اسلامی ندارد؟

در کجای دنیای انسانی ( و حتی مابین حیوانات) مشاهده می شود که انسان بالغ ، از دختری شیرخوار جهت بهره جویی جنسی استفاده کند و رهبران ایدئولوژیک او علاوه بر ارائه‌ی مجوز برای این عمل شنیع ، حدود و صغور آن را نیز تعیین کنند؟

با دقت به صحبتهای سران نظام جمهوری اسلامی و دقت بر کلید واژه های آنها و نیز تطبیق آن با سیره‌ی نبوی ، متوجه پیروی آنها از دستورات و رفتارهای پیامبرشان در مواجهه با زنان می شیم.

مشخصا با بررسی رابطه‌ی محمد و عایشه ، متوجه وجود و سرایت بیماری پدوفیلی از محمد به پیروان راستینش می شویم.

بیماری پدوفیلی یا میل جنسی به کودکان یک ناهنجاری روانی است و عبارت است از تمایل جنسی عود کننده یا تحریک جنسی نسبت به کودکان زیر سیزده سال . اکثر موارد سوءاستفاده جنسی از کودکان به دستمالی آلت تناسلی یا رابطه جنسی دهانی مربوط می شود. دقیقا همان چیزهایی که خمینی در تحریرالوسیله چند مرحله بیشترش را نیز تحت عنوان افضاء و تفخیذ شرح داده است . به بیان دیگر آنچه در میان مردمان عادی مساله‌ای قبیح و انحرافی اخلاقی شمرده می شود ، از جانب بلند مرتبه‌ ترین پیشوایان دینی اسلام هم مجاز شمرده می شود ، هم اجرا می گردد.

محمد همانطور که در ابتدای سخن بدان اشاره شد برای عایشه از پروراندن رویای عشق بازی با او قبل از ازدواجش می گوید. در دنیای امروز اگر یک پیرمرد پنجاه و چهار ساله با یک دختر هفت ساله عمل جنسی انجام دهد او را به زندان می اندازند. اما محمدی که ادعای آوردن پیام الله برای آدمیان را دارد ، نه تنها این عمل را تقبیح نمی کند بلکه آن را انجام می دهد.

در بررسی‌های تاریخی باید از آناکرونیسم یا زمان پریشی که مغالطه‌ای گاه نگارانه است بپرهیزیم. طی این مغالطه فرد ، رویداد ،  گفتار یا هر چیز دیگری مطابق با ارزش‌های زمان حال ارزیابی می گردد. به دیگر سخن فرد رویدادها یا شخصیت‌های تاریخی را با نگاه ارزشی امروزی تحلیل می نماید.

در تحلیل رابطه‌ی محمد و عایشه ، توجیه کنندگان اسلامی ادعا دارند در جامعه‌ی آن زمان ازدواج دختری شش ساله با پیرمردی پنجاه و چهار ساله مرسوم و عادی بوده است. در جای دیگر می گویند این ازدواج نه بخاطر سرپوش نهادن بر میل جنسی ، بلکه بخاطر نزدیکی با ابوبکر پدرعایشه انجام شده است. برخی نیز مدعی هستند این ازدواج بخاطر متصل شدن محمد با ابوبکر و به تبع آن ، در امان ماندن از صدمات قریشیان صورت پذیرفته است.

اعراب پیش از اسلام در عین حال که بدوی نامیده می شدند ، اما با اتکا به قوانین مستحکمی که بین خود داشتند جامعه ای به هم پیوسته را تشکیل می دادند . آنها برای خود اصول اخلاقی خاصی داشتند که با دقت و وسواس به آن اصول عمل می کردند. به عنوان مثال در برخی ماه‌های سال به جنگ نمی رفتند ؛ یا به کاروان‌های هم حمله نمی بردند و یا بسیار رایج بود که دوستان نزدیک با هم پیمان برادری می بستند و همدیگر را همچون برادران واقعی به رسمیت می شناختند.  زن برادر رضاعی همچون برادر زن واقعی شمرده می شد و ازدواج با او جایز نبود.

محمد و ابوبکر نیز بنا بر همین رسم زیبای عرب‌های پیش از اسلام با یکدیگر پیمان برادری بسته بودند و بنا بر رسوم و قوانین آن زمان عایشه که دختر ابوبکر بود ، همچون برادر زاده ی محمد محسوب می گردید لذا ازدواج با او جایز نبود.

اما محمد همواره اخلاقیات و رسم و رسوم را متناسب با امیال خود و با نزول فوری آیه‌ای از جانب الله نادیده تغییر می داد . در همین رابطه محمد در جایی با استناد به این رسم که ازدواج با دختر برادر رضاعی درست نیست ، از ازدواج با دختر حمزه که زنی زیبا نبود سر باز زد.

به نقل از صحیح بخاری زمانی که محمد از ابوبکر ازدواج با عایشه را خواست ابوبکر گفت :«اما من برادر تو هستم». پیامبر مسلمین جهان در جواب ابوبکر می گوید :«من و تو در دین الله و کتابش برادر هستیم اما عایشه بر من حلال است. »

با توجه به این تعجب ابوبکر از درخواست ازدواج محمد با دختری شش ساله ، می توان به عدم میل ابوبکر به انجام عملی که منافی رسم و رسوم و به قولی عفت عمومی آن زمان رایج در قبایل عرب بود پی برد. اما بهرحال آن زمان محمد پیامبر خدا بوده و ابوبکر نیز مرید او و اجرای امر واسطه‌ی الله بر زمین امری‌ ست نابخشودنی. ابوبکر به این ازدواج رضایت می دهد .

در سنن ابو داوود از قول عایشه ذکر شده :«پیامبر اسلام وقتی با من ازدواج کرد که من شش یا هفت ساله بودم. وقتی ما به مدینه آمدیم، چند زن آمدند، ام رومان وقتی من در حال تاب بازی بودم پیش من آمد، مرا بردند، آماده و آرایشم کردند، بعد مرا نزد پیامبر خدا بردند، و او وقتی من نه ساله بودم با من جماع کرد. او مرا جلوی در نگه داشت و من از خنده در حال ترکیدن بودم.»

همچنین در صحیح بخاری از قول عایشه می خوانیم که : «من در حضور پیامبر با عروسکهایم بازی میکردم و دختر بچه های دیگر که دوستان من بودند نیز با من همبازی میشدند. وقتی پیامبر خدا به مکان بازی من وارد میشد آنها (دوستان عایشه) پنهان میشدند، اما پیامبر آنها را صدا میکرد تا بیایند و با من بازی کنند.»

همانطور که در کتب مختلف و معتبر اسلامی ذکر شده ، پیامبر عایشه را زمانی که شش یا هفت ساله بوده به نکاح خود در می آورد و تا نه سالگی از او انواع بهره جویی‌های جنسی را می برد و در نه سالگی با او جماع می نماید. در این خصوص در سنن ابو داوود از قول عایشه می خوانیم : « شبی پیامبر بر من وارد شد و گفت رانهای خود را عریان کن، و من هردو ران خود را عریان کردم، پیامبر چانه و سینه خود را بر روی رانهای من گذاشت.»

از این گونه موارد در کتب مختلف زیاد یافت می شود و به عنوان مثال در صحیح بخاری می بینیم که عایشه خاطره‌ای نقل می کند بر این مضمون که : « هرگاه پیامبر خدا میخواست مرا نوازش کند، به من میگفت که ازار(لباس زیر) به تن کنم، سپس او مرا نوازش میکرد» و یا در جایی دیگر می گوید : «پیامبر گاهی فکر میکرد که بر من دخول کرده است، در حالی که در واقعیت این کار را نکرده بود.» و یا : «هرگاه من آب منی خشک شده روی جامه رسول الله پیدا میکردم، آنرا با ناخنهایم میتراشیدم (تا پاک شود).»

با بررسی این موارد به دلایل محکمی می رسیم که خمینی از آنها برای ذکر فتوای خود پیرامون شرح نحوه معاشقه و شهوت رانی با کودکان زیر نه سال و حتی شیرخوار استفاده کرده است. این موارد که از جانب محمد انجام شده است نه تنها در امروز ، بلکه در هر زمانی زشت و پلید بوده است و تنها پس از ظهور اسلام بود که در قوانین اسلامی با توسل به سیره نبوی مجاز شمرده می شود. به راستی شهوت رانی با دختری شش ساله که عروسک بازی می کند را می توان جزو رسوم یک قوم محسوب کرد؟ آیا دختری که عروسک بازی می کند و اعمالش نشانگر عدم بلوغ جسمی و ذهنی اوست را می توان به عنوان زنی بالغ به نکاح درآورد؟ و آیا این عمل سزاوار کسی که از جانب الله برای هدایت آدمیان فرستاده شده است می باشد؟ پس یا الله ادعایی توسط محمد وجود خارجی ندارد و یا این محمد آن پیامبری نیست که از جانب الله برای هدایت بشر فرستاده شده است. از جایی که الله نادیده قبل از ادعای محمد در جایی ثبت نشده است ، لذا با مردود شمردن شخصیت محمد ، الله ادعایی او نیز مردود شمرده می شود و اینطور نیست که اگر محمد را از پیامبری بیندازیم الله او بر سر جایش استوار بماند.

ماله کشان اعمال شنیع محمد در جایی دیگر برای توجیه ازدواج محمد با عایشه ادعا دارند این یک کار ، حرکتی سیاسی برای نزدیکی محمد با ابوبکر و به تبع آن دستیابی به حمایت اطرافیان ابوبکر بوده است. در رد این ادعا دو مورد را می توان بر شمرد.

محمد همانطور که در ابتدای سخن بدان اشاره شد خطاب به عایشه می گوید :« تو دوبار قبل از اینکه من با تو ازدواج کنم در رویاهای من ظهور کرده بودی.  من فرشته ای را دیدم که ترا در تکه ای لباس ابریشمی حمل میکرد، من به او گفتم، لباسش را در بیاور و اورا نگاه دار، او تو بودی. به خود گفتم «اگر این از طرف الله است، پس این (لخت شدن عایشه) باید واقعا اتفاق بیافتند» . همانطور که به وضوح مشخص است محمد پیش از طرح خواست خود برای ازدواج با عایشه ، در فکر خود شهوت رانی با دختری شش ساله را می پرورانده . پس این ادعا که این ازدواج صرفا عملی سیاسی بوده رد می شود.

در ادامه می توان برای رد این ادعا به این نکته ی دوم اشاره کرد ؛ که ابوبکر دوست و یار خوبی برای محمد بوده است. حتی برادر رضاعی او قلمداد می شده است و از قبیله خود محمد بود ؛ پس لزومی نداشته محمد برای تحکیم رابطه دوستی‌اش با ابوبکر نیاز به همخوابی با دختر خردسالش داشته باشد . اگر نیت محمد از این ازدواج تحکیم روابط سیاسی بوده ، دلیل این شهوت رانی‌ها با دختری شش ساله چه می باشد؟ اگر این یک حرکت سیاسی بوده است چطور می توان عجله محمد برای شهوت رانی با عایشه را توجیه کرد ، در حدی که به محض آورده شدن عایشه توسط مادرش به خانه‌ی محمد ، عایشه را جلوی در نگاه می دارد و همانجا کارش را شروع می کند؟ از بررسی این واقعیت‌های تاریخی بیش از اینکه به نیت محمد برای انجام یک حرکت سیاسی پی ببریم ، به بیماری پدوفیلی‌اش واقف می شویم.

محمد نه تنها از ازدواج با دختر ابوبکر به جهت تحکیم روابط استفاده نکرده ، بلکه مدارک متعدد نشان می دهد این مرد از طرفداری و دوستی ابوبکر و اعتقادی که ابوبکر به پیامبری او داشته سوء استفاده نموده و او را وادار کرده تا دخترشش ساله اش را به ازدواج با او دربیاورد. ابوبکر چطور می توانست درخواست پیامبری که از جانب الله فرستاده شده است را رد کند؟

عایشه می گوید زمانی که پیامبر بر من وارد شد من در حال بازی با اسباب بازی‌هایم و در کنار دوستانم بودم. طرفداران محمد چطور این ازدواج را سمبلیک می دانند ، در حالی که پیامبر در این حالت بر او وارد می شود و چیزی کاملا متفاوت از اسباب بازی‌های عایشه را در اختیار او قرار می دهد ؛ تا جایی که آن دختر بچه‌ی شش ساله از شدت حیرت زدگی نمی توانسته جلوی خنده‌اش را بگیرد.

گروه دیگری از مسلمین و توجیه کنندگان سیره‌ی نبوی معتقدند که ازدواج محمد و عایشه به منظور حفاظت خود محمد از تهدیدهای قریش بوده است. اگر این فرض را بررسی کنیم نیز به چیزی جز فرصت طلبی این پیرمرد نمی رسیم. در این فرضیه محمد انسانی ست فرصت طلب که از ازدواج و شهوت رانی با یک دختر شش ساله جهت نیل به اهداف خود بهره برده است. این فرصت طلبی در حالت قبل ، که ماله کشان معتقدند هدف محمد از ازدواج با عایشه تحکیم روابط با ابوبکر و اطرافیانش بوده است نیز صدق می کند. این عمل به معنای واقعی ، تجاوز جنسی است. محمد متجاوزی بوده که با یک کودک نابالغ همبستر شده است . شاید برخی بگویند به دلیل رضایت عایشه و پدرش این عمل تجاوز نیست. اما در شهوت رانی یک پیرمرد با یک دختر شش ساله رضایت پدر توجیهی مناسب نمی باشد. از طرفی دختر بچه ای شش ساله که در حال بازی با اسباب بازی هایش است ، به بلوغ عقلی کافی نرسیده است که بتوانیم رضایت او را در این باب کافی بدانیم. از دید زمانی و مکانی هم این موضوع درست می نماید. وقتی به نقل از کتب متعدد ، عایشه در شش سالگی درحالی به عقد محمد در آمده که با دیگر کودکان هم بازی بوده و نیز به صورت متعدد قبل و بعد از ازدواجش به عروسک بازی های او اشاره می شده ، نمی توان با دستاویز قرار دادن آناکرونیسم ، گفت در آن زمان دختر بچه‌های شش ساله به اندازه‌ی دختران هجده ساله امروزی بوده‌اند ، و با این توجیه عایشه را دختری بالغ و مناسب ازدواج جلوه داد. مگر اینکه این گزارشات و تمام نظریات تکامل را در نظر نگیریم و عقل خود را بدست توجیه کنندگان سیره نبوی بسپاریم. اگر اینگونه نیز به داستان بنگریم چطور می شود بیانات اخیر خمینی را توجیه کرد؟ آیا دختر شیرخواره نیز بلوغ عقلی جهت رضایت به عمل جنسی دارد؟ آیا از چهل سال پیش که خمینی این سخنان را مکتوب کرده تا امروز شاهد جهش ژنتیکی زنان بوده‌ایم ، به حدی که دختران شیرخوار چهل سال پیش ، قدرت انتخاب شریک جنسی داشته اند؟

در پاسخ به کسانی که مدعی تفاوت زمانی و مکانی در توجیه عمل جنسی محمد هستند و می گویند این رفتار محمد قابل توجیه است زیرا در آن زمان و در آن مکان این گونه اعمال رایج بوده است ، باید به این نکته اشاره کرد که در تاریخ شاهد اعمال بدتری نسبت به عمل محمد ، در جای جای جهان بوده ایم. زیر پا گذاشتن حقوق دیگران در جوامع مختلف را دیده ایم. اما زمانی که صحبت از شخصی به عنوان پیامبر خدا می کنیم انتظار رفتاری متفاوت داریم . محمد در بسیاری از موارد دنبال کننده‌ی رسم و رسوم جامعه خود بوده و حتی در برخی موارد با عملی متفاوت با آنچه رایج بوده ، سنتی بدتر را ترویج داده است. ما امروز به قضاوت و محکوم کردن انسان‌های گذشته ننشسته ایم ؛ زیرا آنها نمی دانستند که می توانند بهتر از آنچه انجام داده اند عمل کنند . بلکه نوک پیکان سرزنشمان به سوی انسان‌های امروزی است که پیرو مردی شده اند که خود موید و محصول اجتماعات بدوی پیش از خود بوده است. ما امروز به قضاوت مردی نشسته‌ایم که خود را پیام آور خدای مهربان و خالق جهان می نامد و ادعای ساخت الگویی نوین برای بشر را دارد . مردی که می بایست با پایه گذاری اخلاق و راستی و درستی ، رسوم اشتباه را براندازد . اما نه تنها این کار را نکرده ، بلکه با تخطی از برخی آداب همان زمان ، سنتی بدتر را پایه گذاری نموده و با مهر دین و الله آن را رنگ و بوی جاودانه داده است ، تا امروزه شاهد آن باشیم که رقص دختران شش و هفت ساله تبدیل به مساله‌ای چنان بغرنج می شود که تلاش دادستان کل کشور را بجای پرداختن به مسائل مهم مملکت ، معطوف به حل این معضل بزرگ می نماید. به راستی از مردی که ادعای پیام آوری رحمت الهی برای بشر را دارد ، انتظار رفتاری مشابه و حتی بدتر از رفتار جوامع عقب افتاده‌ی آن روز را نداریم. او با ظهورش نه تنها به جامعه ی خود چیزی اضافه نکرد ، بلکه اندک ارزشهای اخلاقی مابین مردم را نیز گرفت و بجایش آنها را ملزم به رعایت قوانین با وعده بهشت کرد. جامعه ای که قبل از محمد شاهد ظهور و فعالیت زنان پیشرو زیادی در عرصه های مختلف اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی بود ، بعد از ظهور اسلام هیچ زن پیشرویی در خود ندید. بعد از اسلام دیگر شاهد افسانه‌ها و داستان‌های عاشقانه میان زن و مرد نبودیم. هرچه داستان و شعر و افسانه‌ی عاشقانه در ممالکت تحت سلطه اسلام بود ، مربوط می شد به قبل از ظهور اسلام. با این قوانین مردی که می توانست زنان را به این راحتی به عنوان اسبابی جهت ارضای میل خود به هر تعداد که می خواست تصاحت کند ، چه نیازی به عشق و عاشقی داشت؟

خمینی و دیگر رهبران اسلامی امروزه در حالی از الگو سازی فاطمه برای زنان سخن به میان می آورند ، که در طول عمر فاطمه هیچ نقطه‌ی روشنی برای الگو سازی دیده نمی شود. او زنی بود به مانند کارخانه‌ی فرزند سازی ؛ که در طول عمر خود روزها به کارهای منزل می پرداخت و شب‌ها خون خشک شده‌ی انسان‌ها را از روی لباس و شمشیر شوهرش علی پاک می کرد. خمینی در حالی حکم ارتداد شخصی به جرم برتر دانستن اوشین نسبت به فاطمه را داده ، که به شخصیت سازی قوی کاراکتر اوشین به عنوان زنی موفق و پرتلاش و سودمند در جامعه توجهی ندارد . نگاه خمینی به زن همان موجودی ست که پیش از او ملاصدرا دیگر اندیشمند اسلامی در توصیفش اینطور می گوید : « و از جمله فواید آفرینش زمین برای انسان این است که خداوند آن را بستری برای زاد و ولد حیوانات گوناگون قرار داده است که بعضی برای خوردن هستند و بعضی برای سواری و زینت و بعضی برای حمل بار خلق شده اند و بعضی از این حیوانات هم ‏[زنان] برای ازدواج خلق شده اند . همانطور که در قرآن آمده است که خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید »

ملاهادی سبزواری نیز در تکمیل این سخنان ملاصدرا می افزاید : « این که ملاصدرا زن را در زمره حیوانات قرار داده است اشاره‌ای لطیف به این موضوع است که زنان به دلیل ضعف عقولشان و جمودشان بر ادراک جزئیات و میلشان به زینتهای دنیا نزدیک است که حقیقتا و صداقتا ملحق به حیوانات زبان بسته شوند. چه این که سیره اغلب آنان چون حیوانات و چهارپایان است و لکن خداوند بر آنها صورت آدمی پوشانده است تا مردان از معاشرت و ازدواج با آنها مشمئز نشوند »

آری! از دید چنین تفکری که اسلام به زن دارد و او را از درجه انسانیت ساقط می نماید ، چیزی بهتر از کلمات و رفتار حاکمان امروز ایران در نمی آید. با این اوصاف ما بجای پرداختن به رهبران اسلام ، بهتر است به سرزنش مردمی بپردازیم که شکوه و جلال و عزمت انسانی خود را فراموش کرده‌اند و امروزه در تلاشند با نسخه برداری از رسوم و سنن قبایل بدوی فردای خود را بهتر بسازند.