ایدئولوژی چیست؟

جلال ایجادی

 ایدئولوژی چیست؟ جریان ایدئولوژیک چه مشخصاتی دارد؟ گفتمان ایدئولوژیک کدام است؟ واژهء «ایده» بمعنای یک تصور است، محصول ذهن است، برداشتی درونی از بیرون است. بسياری از زمان افلاتون تا هگل و جان لاک و دیوید هیوم و مارکس و لوئی آلتوسر در این باره نوشته اند. ایدئولوژی ترکیبی از «ایده» یا تصور و «لوژی» بمعنای شناسائی است. ایدئولوژی بشکلی در برابر پرسشگری فلسفی و خردگرایی نقاد قرار می گیرد.

       در حال حاضر ایدئولوژی کاربردها و معناهای گوناگونی دارد:

       یکم، ایدئولوژی بمثابه یک کل سامانمند باورهای آرمانی و اعتقادهای ثابت سیاسی و اجتماعی‌ برای جامعه بوده که از یک نظام فکری و فلسفی و مذهبی و ارزشی خاصی پیروی میکند. حزب های سیاسی اغلب به چنین دکترینی متکی هستند بدون آنکه از شکلهای دیگر ایدئولوژی دور باشند. سازمانهای پوپولیستی بر این پایه حرکت میکنند و چه بسا همراه با کیش شخصیت هستند.

       دوم، ایدئولوژی بمثابه یک مجموعه از دستورها و احکام قابل اجرا در برابر یک بینش فکری و خردمندانه تعریف میشود. در اینجا ایدئولوژی همچون یک دستگاه دگماتیستی یا نظامی خشک و مقدس گونه عرضه میشود. برخی دین ها مانند اسلام بشکل ایدئولوژیک عمل میکنند.

       سوم، ایدئولوژی همچون یک فکر انحرافیِ کاذب و غیرواقعی تعریف میشود. بعنوان نمونه، «آگاهیِ» انسان از نظام سرمایه داری چیست؟ نظریه مارکسیستی برآنست که انسان ازخودبیگانه است و به واقعیت الگوی سرمایه آگاه نیست. انسانها بر اساس ایدئولوژی بورژوائی عمل می‌کنند و خود نمی‌دانند که این آگاهی دروغین است. ‌

       چهارم، ایدئولوژی بمثابه یک نظام نظری و اعتقادی کم و بیش آگاهانه‌است. باورهای فرد بشکل آگاهانه و غیر آگاهانه گردآمده و یک مجموعه رفتاری و واکنشی را سامان میدهد. این شکل از ایدئولوژی ترکیبی از الگوهای پیشین است.

       حال با توجه به آنچه گفته شد در شرایط ایرانی، ایدئولوژی چگونه منعکس میشود؟ جریانهای دینی شیعه و نواندیشان شیعه در ایدئولوژی قرار دارند و خود فعالانه فکر کاذب و دورغپرداز و مسیانیک را در جامعه تولید و پخش میکنند. جریانهای مارکسیستی و استالینیستی از یک دکترین ثابت دگماتیستی حرکت کرده و فاقد انعطاف روشنفکری و دریافت پدیده های تازه هستند. جریانهای سلطنتی در یک اعتقاد تقدسگرا و خشک قرار گرفته و فاقد نقد به نظام پادشاهی هستند و دارای برخورد هیستریک به مخالفان هستند. جریان های ناسیونالیستی شووینیستی، به یک ایده کاذب و اسطوره ای چنگ زده و خواهان به عقب راندن جامعه هستند. جریانهای فدرالیست تجزیه طلب به ساخت دکترین ذهنی و شوینیستی پرداخته و بشکل کاذب خود را حامل رسالت رهایی بخش میدانند. جریانهای ملی گرا در الگوهای پیشین درجا زده و فاقد انعطاف برای مدرنسازی پروژه خود هستند. جریانهای جمهوری خواه و سکولار میان پاره های ایدئولوژیک و گرایش های مدرن در نوسان هستند.