ایرج مصداقی: جنبش سبز نقطه پایان اصلاحات در ایران بود

ماهرخ غلامحسین‌پور

سه‌شنبه, 11 ژوئن 2019

«ایرج مصداقی»، فعال سیاسی و از هواداران سابق «سازمان مجاهدین خلق» است که یک دهه کامل و در فاصله سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ در زندان به سر برد.

۱۰ سال از جنبش خردادماه ۱۳۸۸، موسوم به «جنبش سبز» گذشته است. در تمام این سال‌ها این جنبش مورد تحلیل و قضاوت بوده است .به باور یک عده، نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب می‎شود و سرآغاز به بار نشستن اعتراضات مردمی است. از سوی عده‌ای دیگر، یک شورش کور و بی‎نتیجه و مهلتی برای اصلاح طلبان در ایران تلقی می‎شود تا چند روزی به ادامه حیات حاکمیت کمک کنند. حامیان جمهوری اسلامی هم که آن را «فتنه» می‌خوانند، می‎گویند این جنبش از سوی «دشمنان اسلام و ایران» هدایت شده بود.

«ایرج مصداقی»، فعال سیاسی و از هواداران سابق «سازمان مجاهدین خلق» است که یک دهه کامل و در فاصله سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ در زندان به سر برد. او از جان به در بردگان آن سال‎ها است که با نوشتن کتاب‌های متعدد، از اتفاقات درون زندان‎ها و هم‎چنین مناسبت‌های پشت پرده سازمان مجاهدین پرده برداشته است.

مصداقی می‌گوید شکست جنبش سبز به منزله پایان هرگونه تحول آرام در درون سیستم و نقطه پایان گفتمان اصلاح طلبی در ایران بود: «اگر ما فکر می‌کردیم امکان دارد در درون سیستم تحولی انجام بگیرد، با این جنبش معلوم شد چنین امکانی وجود ندارد. برای همین هم شعار اولین جنبشی که بعد جنبش سبز در سال ۱۳۹۶ شکل گرفت، براندازی و عبور از اصلاح طلب و اصول‎گرا بود؛ تنها جنبشی که در طول ۱۲۰ سال گذشته حتی یک شعار با رنگ و بوی مذهبی نداشت و با شاخصه “دختران خیابان انقلاب” مطرح شد که حجابشان را بر سر چوب کردند.»

او دلیل شکست جنبش سبز را رهبری آن می‌داند: «به باور من، نه موسوی و نه کروبی اراده ایستادگی در مقابل نظام جمهوری اسلامی را نداشتند و از پتانسیل مردم استفاده نکردند. ما یک “یلتسین” نداشتیم که وقتی کودتا رخ داد، برود بالای تانک بایستد و بگوید من از این‎جا نمی‌روم. موسوی می‌توانست بیاید و بست بنشیند در میدان “انقلاب”. او تاریخ بست نشینی در ایران را خوب می‌دانست و می‌توانست برود در حرم “شاه عبدالعظیم” بست بنشیند و بگوید همه آن‌هایی که هم‌چنان مصرند سرنوشت رایشان را بدانند، این‌جا جمع بشوند. طبیعی بود که در مقابل آن همه انظار بین­المللی، امکان سرکوب شدید مردم وجود نداشت. به چشم به هم زدنی میلیون‌ها نفر راهی تهران می‌شدند و قطعا نظام با بحرانی بسیار جدی مواجه می‌شد اما موسوی از این فرصت تاریخی‌‌ استفاده نکرد.»

این فعال حقوق بشر دوران موسوی و کروبی را دوران تمام شده‌ای می‌داند و می‌گوید این که در اعتراضات سال ۱۳۹۶یک شعار در جهت آزادی رهبران جنبش سبز از حصر نمی‌شنوید، نشان می‌دهد که مردم از نظام عبور کرده‌‌اند: «وقتی می‌گویند “اصلاح طلب! اصول‎گرا! دیگه تمومه ماجرا”، یعنی این که موسوی و کروبی را در چهارچوب نظام می‌بینند و از آن جایی که ضربات اساسی از اصلاح طلب‌ها خورده‌‌اند، دیگر به آن‌ها هم اعتماد ندارند. مردم از همه این‌ها عبور کرده‌اند. مردم را با چه وعده‌هایی فرستادند در انتخابات مجلس خبرگان رهبری شرکت کنند، بعد رای آن‎ها را نادیده گرفتند و با مماشات و معامله بین حسن روحانی، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی خامنه‎ای، دوباره احمد جنتی را که مردم با اراده خودشان از جریان انتخابات بیرون کرده بودند، بازگرداندند. مردم آمدند به روحانی به امید اصلاحات رای دادند و بعد او در خدمت خامنه‌‌ای و سپاه درآمد. همه این‌ها برای بی‌اعتمادی مردم کافی بود.»
مصداقی معتقد است جهان برای نخستین بار به مدد شبکه‌های اجتماعی شاهد اعتراض و سرکوب در ایران بود؛ شانسی که در دهه ۶۰وجود نداشت: «این اولین جنبش در ایران بود که در معرض قضاوت جهانیان قرار گرفت. آن‌ها سرکوب دهه ۶۰ را ندیدند اما وقتی “ندا” کشته شد، دنیا آن واقعه را دید. من صحنه‌هایی به مراتب فجیع‌تر در دهه ۶۰ دیده بودم. دختری را در جریان تظاهرات درست بغل دست من به رگبار بستند و تمام سرش متلاشی شد. کسی آن اتفاقات را ندید. اما سرکوب جنبش سبز را جهان دید و ایران در معرض قضاوت عمومی قرار گرفت.»

او دست‌آورد دیگر جنبش سبز را بی‌باوری مردم به صندوق رای می‌داند: «آن‌ها نشان دادند که به صندوق رای نمی‌توانید باور و امید داشته باشید و قدرت حاکم هر وقت دلش بخواهد، مسیر انتخاب مردم را تغییر می‌دهد.»

مصداقی در پاسخ به این سوال که آیا دولت روحانی را ادامه روند اصلاحات نمی‌داند، می‌گوید: «خیر. جریان اصلاحات دیگر زنده نیست. آن‎ها هر چه جلوتر می‌روند، ناکارآمدتر می‌شوند. دولت روحانی حتی نتوانست یک زن وارد کابینه‌‌اش کند. با وجود همه شعارهایی که می‌دادند، حتی یک عضو اهل سنت ندارند. نقطه پایان اصلاحات برای کسانی که به اصلاحات باور داشتند، گذاشته شد. الان بسیاری از مردم می‌دانند این نظام اصلاح ناپذیر است.»

این فعال سیاسی معتقد است نگاه موسوی و کروبی تفاوت چندانی با نقطه نظرات «محمود احمدی‌نژاد» نداشته است: «شاید ۱۵درصد آن‌ها از اصول‌گراها جلوتر بودند. موسوی آن روزها می‌گفت از اهالی “مجاهدین انقلاب اسلامی” در دولتش به کار نمی‌گیرد چون آن‌ها ساختارشکن هستند. دقت کنید! به آن‌ها می‌گفت ساختارشکن. یا این که نزدیک‌ترین فرد به او، “ابوالفضل فاتح” بود به این دلیل که با رهبری میانه خوبی داشت و با او زاویه نداشت. به نظر من، موسوی تفاوت معناداری با احمدی‎نژاد نداشت جز در روش‌ها. ولی حاکمیت همین را هم برنتابید. بعدها هم روحانی آمد که او همه کارهایی که ممکن بود کاندیدای اختصاصی خامنه‎ای انجام بدهد، دارد برایش مو به مو انجام می‌دهد.»

ایرج مصداقی البته با وجود انتقادی که به رهبری جنبش سبز دارد، منکر خواست و اراده مردم نیست: «موسوی و کروبی عملا از مردم برای اعتراض دعوت نکرده بودند. این اعتراضات از همان ابتدا اراده مردم بود. آن‌ها به هر دلیل در این انتخابات مشارکت کردند و چون نتایج انتخابات تغییر کرد، در یک لحظه تاریخی تصمیم گرفتند بیایند کف خیابان. موسوی و کروبی اما عملا داشتند اعتراضاتشان را از طریق بیت رهبری دنبال می‌کردند؛ همان طور که این اعتراضات در انتخابات پیش از آن هم سابقه داشت. در سال ۱۳۸۴ رفسنجانی گفت من به خدا واگذار کردم و کروبی از تمامی پست‌هایش استعفا داد و حتی محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی معترض شدند. پس می‌بینید که این قبیل اعتراض­ها توسط کاندیداهای دیگر چندان دور از ذهن نبودند.»

این تحلیل گر سیاسی معتقد است در جریان این جنبش، رفسنجانی با مواضعی که در نمازجمعه گرفت، در واقع دست خامنه‏ای را برای کشتار بازداشت شده‏ها بست: «آمد و گفت این‏ها را که دستگیر کرده‌‌اید، رها کنید. وقتی یکی از ارکان نظام می‌گوید آزاد کنید، دومی نمی‌تواند بگوید اعدام کنید. با وجود این که اعدام معترضان برایشان از نان شب واجب‌تر بود.»
این نویسنده معتقد است اگر جریان اصلاح طلبی در ایران کم‎ترین صداقتی داشت، بعد از جنبش سبز از جریان غالب نظام جدا می‌شد: «آن‎ها اما در جریان اعتراضات ۱۳۹۶، شدیدترین انتقادات را متوجه مردم و اعتراض‎شان کردند. “مجمع روحانیون مبارز” شدیدترین مواضع را گرفت و یکی مثل “محمدرضا جلایی پور” مردم را “کرکس” نامید. »
او معتقد است که جنبش سال ۱۳۹۶هم متقابلا اصلاح طلبی و اصلاح طلب‌ها را نادیده گرفت: «حتی یک شعار مذهبی در جریان این اعتراضات گسترده وجود نداشت. نوعی عکس­العمل اعتراضی بود که از هرگونه سبقه مذهبی خالی بود و دهن کجی می‌کرد به شاخصه‌های آن‎ها. حتی شعار رفع حصر هم که می‌توانست شعار حقی باشد، سر داده نشد. همه این‎ها نشان می‌دهند که جریان جنبش سبز و آرمان‌هایش به نقطه انتهایی رسیده است.»