باختِ نظامِ پاتریمونیال( پدرمیراثی) به خودش

نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر :

«اکنون در ایران، چهار دهه حاکمیت جمهوری استبدادی اسلامی، همواره ملازم بوده است با کوشش برای بقای حیاتش یا به تعبیر هاشمی رفسنجانی ؛ «عبور از بحران». در یک جمع‌بندی کلان، فلسفه کلی حکومت برای این سیاستِ بقا را می‌توان به این صورت خلاصه کرد: «اگر آپوزیسیون مقتدر و منسجمی وجود نداشته باشد، سقوطی در کار نخواهد بود!»

هیچ انقلابی شوروی را از پای نینداخت.  بل، نظام کمونیستی هیچ آپوزیسیون منسجم و مقتدری را باقی نگذاشته بود. فشارهای کشورهای خارجی همیشه وجود داشت اما منتهی به دخالت نظامی نشد. تنها کودتایی هم که در روزهای پایانی انجام شد به سود حفظ ساختار بود که البته شکست خورد! در غیبت و نبود هرگونه آپوزیسیونی که قدرت انقلاب، کودتا یا براندازی داشته باشد، تنها می‌توان بیان داشت که شوروی کمونیستی به خودش باخت! رژیم پس از یک رکود وحشتناک اقتصادی فروپاشید، اما روز بحران که رسید آشکار گردید که پیش از این رکود، تمامی پیوندهای انسجام ملی و پایه‌های مشروعیت حکومت نابود شده است. در واقع، دیگر هیچ کس مایل به ادامه حیات رژیم وقت نبود!

اکنون در ایران، چهار دهه حاکمیت جمهوری استبدادی اسلامی، همواره ملازم بوده است با کوشش برای بقای حیاتش یا به تعبیر هاشمی رفسنجانی ؛ «عبور از بحران». در یک جمع‌بندی کلان، فلسفه کلی حکومت برای این سیاستِ بقا را می‌توان به این صورت خلاصه کرد: «اگر آپوزیسیون مقتدر و منسجمی وجود نداشته باشد، سقوطی در کار نخواهد بود!»

این رویکرد کلان با اکثر تجربه‌های تاریخی و حتی تحلیل‌های علمی می‌تواند همخوانی داشته باشد. برای سقوط یک نظام سیاسی حالت‌های متنوعی مثل انقلاب یا کودتا را می‌توان متصور شد که غالبا وابسته به یک هسته منسجم و مقتدر از مخالفان هستند. بدین ترتیب، طی سالیان گذشته، اولویت شاخک‌های امنیتی نظام، پیشگیری از هرگونه سازمان‌یابی و یا ایجاد تشکیلات بوده است. ولو اینکه این تشکیلات، یک تشکل مردم‌نهاد (NGO) در حوزه محیط زیست باشد. این رویه امنیتی، هزینه هرگونه فعالیت سازمان‌دهی شده و کوشش برای ایجاد هرگونه تشکیلات مستقل را بسیار افزایش داده است.

از منظر جامعه‌شناسی سیاسی نیز، یکی از کارویژه‌ها و پیامدهای قطعی نظام‌های پاتریمونیال(حکومت پدرمیراثی) و نوپاتریمونیال( نظام های سلطانی)، نابودی کامل تمامی نیروهای آپوزیسیون است. این وضعیت یک بار در زمان سقوط پهلوی اول رخ داد. و هنگامی  که در شهریور(1320) کشور اشغال شد، و اشغال‌گران خارجی هیچ گزینه جایگزینی جز  انتصاب دوباره ی پهلوی‌ها نیافتند!

بدین ترتیب، می‌توان پذیرفت که ایده «نابودی تمام آپوزیسیون» چندان هم دور از واقعیت‌های تاریخی نیست، مشروط بر اینکه حالت «فروپاشی» را نادیده بگیریم.

تازه ترین تحریم‌های نفتی که از آبان‌ماه امسال فعال خواهند شد را می‌توان یکی از بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها طی نیم قرن گذشته کشورمان بشمار آورد.. وضعیتی که می‌تواند درآمدهای نفتی ما را تا سرحد صفر کاهش دهد. تنش‌های ناشی از این مساله از ماه‌ها پیش آغاز شده و این امر در بحران دلار آشکارا مشهود است. تورم هم اکنون از مرز (30%) درصد

عبور کرده و قیمت دلار نیز احتمالا از مرز ۱۲هزار تومان عبور خواهد کرد. اجناس خارجی طی یک ماه گذشته گاه تا دو برابر افزایش قیمت را داشته‌ و مشخص نیست دولت تا چه زمان ارز کافی برای واردات ضروری داشته باشد!

این بحران بی‌سابقه از رکود، تورم و حتی قحطی، در شرایطی رخ می‌دهد که پایه‌های مشروعیت و محبوبیت نظام حتی در میان [برخی باورمندانش] به شدت سست شده‌اند. مردم کمترین احساس هم‌دلی با حکومت را دارند. فساد گسترده در کنار سرکوب و سنسور با گستردگی ادامه دارد. حتی دولت روحانی که قرار بود منتخب طبقه متوسط باشد، طی همان چند ماه آغاز فعالیت‌اش بسیار مایوس‌کننده عمل کرد و امیدهای طبقه متوسط را نیز به نومیدی کشاند. همه این‌ها یعنی توفان اقتصادی با بنایی برخورد خواهد کرد که هیچ پایه‌ای برای استحکام ندارد و به لرزه افتاده است. در چنین شرایطی آیا سیاست کلان نظام تدبیر تازه ای برای «عبور از بحران» اندیشیده است؟

در پی اعتراضات چند روز گذشته در بازار تهران، دادستانی از دستگیری «سران محرک» خبر داده است. نماینده مردم خرمشهر هم اعتراضات مردم این شهر را فرصت‌طلبی «تعدادی اراذل و اوباش که دنبال حرکت‌های سیاسی هستند» خوانده است.فراتر از این احکام بسیار سنگین دانشجویانی که در اعتراضات دی‌ماه نقش داشتند صادر شده است تا همه شواهد نشانگر این امر باشد که؛ هیچ تغییری در سیاست کلاسیک نظام ایجاد نشده و همچنان سرکوب منتقدان تنها برنامه منسجم و کلانی است که در دستور کار قرار دارد. شاید بهترین توصیف برای تداوم این سیاست سرکوب در مواجهه با «بحران فروپاشی» همان تعبیر ماندگار میرحسین موسوی است؛ حکومت همچنان «در خیابان با سایه‌ها» می‌جنگد، در حالی که صدای متلاشی شدن ارکان سیستم از هم اکنون به گوش می‌رسد!

3،7،2018 میلادی

برابر با12،4،1397 خورشیدی