با چتر نجات از بانکوک // ماجرای جواب رد آشیخ حسن به مش دونالد!

 

يادداشت های اسکندر دلدم

ماجرای جواب رد آشیخ حسن به مش دونالد!

       مش حسن روحانی، در سفر اخیر خود به خطه سابقا سر سبز گیلان، بعد از صرف کولی کباب و کته پلو به انضمام میرزا قاسمی و ترشی تره، طی سخنان تکان دهنده ای آبروی مش دونالد را برد و اظهار داشت در سفر بهجت اثری که چند سال قبل برای شرکت در اجلاس سالیانهء سازمان ملل به نیویورک کرده بود سران پنج کشور جهان از طرف دونالد ترامپ نزد او شرفیاب شده و التماس کرده اند رئیس جمهور آمریکا را ببخشد و با وی ملاقات کند!

       دکتر حجت الاسلام کربلایی روحانی در ادامه گفت که وی خواهش و تمنای سران کشورها را نپذیرفته و شرط کرده که اول رئیس جمهور آمریکا عذرخواهی کند و صد بار بنویسد: “غلط کردم، نفهمیدم!” و بعد به توافق برجام برگردد تا ببینیم چه می شود!

       اگر چه حاج حسن روحانی بیشتر از این مطلب را باز نکرد تا تتمهء آبروی دونالد ترامپ نرود اما شاهدان عینی که در جلسهء ناله و استغاثه و میانجی گری سران پنج کشور عمده جهان حضور داشته اند می گویند در این جلسه ابتدا رئیس جمهور فرانسه شروع به سخن کرد و خطاب به حاج حسن گفت:

       “شما بزرگ تر هستید و از قدیم گفتند بخشش از بزرگ تر است، به حال این بدبخت (ترامپ) رحم کنید و نام او را در لیست عفو شدگان به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی قرار دهید و دولت و ملت آمریکا و ایضا فرانسه را مرهون بزرگواری خود نمائید!”

       سپس خانم مرکل صدر اعظم آلمان رشتهء سخن را در دست گرفت و گفت: “در اسلام جواب سلام واجب است (!) و ترامپ می گوید من تا حالا چند بار خدمت حاج حسن آقا تلفن کرده و سلام داده ام اما حاج حسن جواب سلام ما را نمی دهد و توی تلفن فوت می کند!”

       نخست وزیر کانادا نفر بعدی بود که به دست و پای روحانی افتاد و از وی خواست از سر تقصیرات دونالد ترامپ بگذرد! نخست وزیر کانادا خطاب به حاج حسن روحانی گفت: اگر ما کشورهای عمدهء جهان گلریزان کرده و پول جمع کنیم چند می گیری رضایت بدی؟!

       حاجی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور کشور دوست و برادر و همکیش و هم زبان روسیه (!) که در بین مقامات جمهوری اسلامی به ولیخان مشهور است هم خود را روی پاهای روحانی انداخت و گفت مگر از روی جنازه من رد بشی و دونالد را نبخشی و عفو نکنی!

       با توجه به عمق روابط استراتزیک حکومت اسلامی با کشور دوست و برادر روسیه و احترام و نفوذ کلامی که حرف ولیخان (ولادیمیر پوتین) نزد مقامات جمهوری اسلامی دارد حاج حسن روحانی نرم شده و قصد بخشیدن رییس جمهور امریکا و ملاقات با دونالد ترامپ را داشت که در این موقع خانم ترزا می نخست وزیر انگلستان وسط معرکه پرید و خطاب به حاج حسن گفت:

       “شیرمو حلالت نمی کنم تا من نگفتم دونالدو ببخشی و به حضور بپذیری!”

       با این یک جملهء نخست وزیر انگلستان، که همه بدبختی های کشورهای اسلامی زیر سر دولت متبوع اوست(!)، حاج حسن دست رد به سینهء رهبران جهان زد و گفت نه تنها ترامپ را عفو نمی کند و به حضور نمی پذیرد بلکه به ظریف هم می سپارد اگر ترامپ را در دستشویی دید اشتباه زمان اوباما را تکرار نکند و جواب سلامش را ندهد!

       منابع نزدیک به خانواده ترامپ می گویند کم محلی حاج حسن و تحویل نگرفتن ترامپ موجب افسردگی رئیس جمهور امریکا شده و روی قوای جنسی وی تاثیر منفی گذاشته است بطوری که همسرش به دادگاه خانواده دادخواست طلاق داده و علت طلاق را هم بلااستفاده و بی حرکتی ترامپ ذکر کرده است!

 

مردی که ظرف پنج دقیقه جواب همه را می دهد!

ظاهراً تصویر سوپرمنی که روزنامه حزب کارگزاران بازندگی در ماجرای ورود «اسحاق جهانگیری» به بازار آشفته دلار از او منتشر کرد، اثر بطئی، اما عمیق خود را گذاشته است، به طوری که ماه‌ها پس از آن سوپرمن‌سازی، جهانگیری، که روز‌های متمادی را در سکوت خبری گذرانده بود، با یک توئیت وارد کارزار رسانه ای شد و مخالفان فرضی خود را تهدید کرد که پنج دقیقه‌ای همه انتقاد‌های آنان را جواب می‌دهد! البته یکی از ده‌ها میراثی که دولت مستقر از دولت قبلی برده است، یعنی ارثیه «بگم ‌بگم» در اینجا هم به کار جهانگیری آمده و او تأکید کرد که «وقتی زمان آن برسد، حتماً جواب خواهم داد!»

ادعای اسحاق، معاون اول، مبنی بر اینکه قدرت پاسخگویی به منتقدان را دارد اما نمی‌خواهد جواب بدهد(!) میراثی از «زنو نابین» رئیس دولت نیز به حساب می‌آید! می‌داند و جواب نمی‌دهد!

طنز ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود، زیرا رئیس‌جمهور و معاون اول او و مشاوران و معاونان همواره تند‌ترین اعتراض‌ها و پاسخ‌ها را به منتقدان خود داده‌اند، اما همین وضعیت «پاسخ دادن مداوم» را سکوت خود تلقی می‌کنند و وعده و تهدید پاسخگویی در زمان موعود می‌دهند.

رؤسای دولت‌های یازدهم و دوازدهم – خالقان برجام سوخته و اقتصاد آویخته – نه در پنج دقیقه که در پنج میلیون دقیقه هم قادر نخواهند بود حتی به یکی از این انتقاد‌ها، که برجام یا اقتصاد باشد، جواب بدهند و اصولاً مردم پاسخ خود را در حوزه‌های اقتصاد و تعامل با امریکا و اروپا و «آنچنان رونق اقتصادی که ایجاد می‌کنند» و «اعتباری که به پاسپورت ایرانی می‌دهند» و «لغو بالمرّه تحریم‌ها» قبلاً گرفته‌اند و زحمت آقای معاون اول را کم کرده‌اند!

تأسف واقعی آنجاست که هیچ سیاستمداری در جهان منتقدان خود را با «بروید به جهنم»، «به درک که می‌لرزید»، «بی‌شناسنامه‌ها» و حالا با «پنج دقیقه‌ای جواب‌تان را می‌دهیم» خطاب قرار نمی‌دهد و احترام به منتقدان، حداقل فهم سیاسی یک سیاستمدار است، اما وقتی سیاستمدار به ظاهر سوپرمن در واقع توهم دن‌کیشوتی داشته باشد، خود را بی‌نقص و عیب و جواب منتقدان را ساده و سهل می‌پندارد!

همزمان با توئیت مشعشع جهانگیری، هجمه بی‌سابقه‌ای علیه او در فضای مجازی شکل گرفت. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی به کنایه نوشتند که جهانگیری به خوبی از عهده پاسخ پنج دقیقه‌ای به منتقدان بر‌می‌آید، زیرا او پیش از این در زمانی کمتر از این، عملیاتی محیرالعقول انجام داد و با اعلام «دلار فقط 4200 تومان و هرچه غیر از آن قاچاق است» موجبات ایجاد رانت 18 میلیارد دلاری را برای سودجویان فراهم کرد و کسی که در یک دقیقه بتواند 18 میلیارد دلار رانت ایجاد کند، چطور نتواند در پنج دقیقه جواب منتقدان را بدهد؟!

برای مردمی که چند ماه است حتی در یک فقره گوشت 120 هزار تومانی پاسخی قانع ‌کننده از دولت نشنیده‌اند و نمی‌توانند هضم کنند که چرا وقتی هفت برابر قاچاق ادعایی گوسفند، گوشت وارد کشور شده است، رئیس دولت، علت گرانی گوشت را ارزانی آن در داخل و قاچاق عنوان می‌کند، پذیرفتنی نیست که معاون رئیس‌ جمهور سینه سپر کند و بگوید «می‌توانم جواب منتقدان را در پنج دقیقه بدهم، اما نمی‌دهم»!

شما از اقتصاد آویخته به بسته خیالی اروپا نگویید، از برجام هم نگویید، اما دست کم دو کلمه جواب ملت را بدهید که چرا قیمت گوشت سه برابر می‌شود، در حالی که نه قاچاق به آن اندازه است و نه عوامل دیگر، تغییری کرده است.

 

گمشده!

روزنامه اصلاح ‌طلب آفتابهء یزد، با اختصاص صفحه نخست خود به عکس اوس محسن هاشمی (پسر شیخ اکبر مغروق استخر)، عضو شورای مرکزی حزبک کارگزاران بازندگی و رئیس شورای ده تهران (که از آن بوی رپرتاژ آگهی می آید!) با ايشان به گفتگو نشسته است. ايشان با بیان اینکه روابط این حزب با اسحاق جهانگیری معاون اول دولت نزدیک و مثبت است، تصریح کرده است که اسحاقک برای اجرای سیاست‌های مدنظر خود با محدودیت‌ها و موانعی مواجه است.

اسحاق مهر ماه امسال در سالروز ملی صادرات (تعطیل شده!) و در اعتراض کاهش اختیارات خود گفته بود: «در شرایط فعلی کش ور که باید مدیران ریسک‌پذیر و شجاع داشته باشیم، برخی می‌گویند که باید برکنار کنیم، من اجازه برکناری منشی خودم را ندارم چه برسد به تغییر افراد و مدیران دولتی».

پس از آن بود که سر و ته یه کرباس چی (شهرخوار سابق تهران و موسس صنعت اختلاس کش ور) در واکنش به این حرف اسحاق معاون گفت: «من صحبت آقای جهانگیری را شنیدم، اما نمی‌دانم چرا این حرف را زد؟ اگر من به جای او بودم که حتی نمی‌توانستم منشی خودم را تغییر دهم، یک روز هم در کابینه دولت نمی‌ماندم».

چند روز پیش نیز که نخست‌وزیر ارمنستان در رأس هیئتی به تهران سفر کرد، بر اساس عرف دیپلماتیک انتظار این بود که اسحاق جهانگیری، به عنوان مقام هم‌سطح نخست وزیر ارمنستان، در مذاکرات و مراسم استقبال حضور می‌داشت، اما او در هیچ یک از دیدار‌های رسمی دیده نشد. عده زیادی راه ندادن جهانگیر را به مراسم استقبال و دیدارهای نخست وزیر ارمنستان مشابه خبر نکردن ظریف از مسافرت بشار اسد به تهران و داخل آدم حساب نکردن او می دانند و غیبت جهانگیری را در ادامه همان کاهش اختیارات وی می دانند.

اما بعضی ها که خوشبین تر هستند می گویند مسافرت نخست وزیر ارمنستان هم زمان با توزیع گوشت یخی وارداتی (کود منجمد!) از برزیل در محله اسحاق اينا بوده و اسحاق در آن موقع از چهار صبح در صف گوشت قرار داشته است و نمی توانسته صف گوشت یخی را ول کند و خود را به مراسم استقبال از نخست وزیر ارمنستان برساند!

عده دیگری هم می گویند جهانگیری چون ملاحظه اش شده قهر و استعفای طریف با مخالفت مجلس و دولت روبرو شده و پس از یکی دو روز چون نتوانسته اند از زیر پل سید خندان کارگر ساختمانی وارد به مسائل سیاسی پیدا و وزارت خارجه را به او بسپارند، و به ناچار ناز کارگر ساختمانی سابق (ظریف) را کشیده و دو باره به سر کارش برگردانده اند، او هم چند روزی است خودش را طاقچه بالا گذاشته و به ریاست جمهوری نمی رود تا بلکه بروند و با سلام و صلوات به سر کارش (يعنی خرابکاری در اقتصاد مملکت) برگردانند!

حمایت کامبیز از حاج حسن روحانی!

کامبیز مهدی زاده، داماد سرخانه و معاون علمی(!) رئیس‌ جمهور، طی یادداشتی در روزنامه غربگرای شرق به شدت هشت ریش تر (!) از پدر زنش در برابر انتقادات روز افزون رعایای حکومت اسلامی که از اوضاع نابسامان اقتصادی در رنج هستند دفاع کرد و نوشت (یا داده یکی برایش نوشته!): “روحانی مظلوم ترین و تنهاترین رئیس جمهور ایران بوده است! “

داماد روحانی پدر زنش را با مرحوم دکتر محمد مصدق مقایسه کرده و می نویسد: “بعد از دولت مصدق کی سراغ داریم که دادگاه لاهه به نفع دولت ایران رأی دهد؟ کدام کشور تا به امروز به فصل 7 منشور سازمان ملل وارد شده و به سلامت از آن عبور کرده است؟”

کامبیز که بدون استفاده از رانت دامادی و خدای ناکرده فامیل بازی فقط بخاطر علم زیادش مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهور شده، ناخواسته به بی وجودی دولت در حل مشکلات و افزایش انتقادات اشاره کرده و می نویسد حتی نزدیکان رئیس جمهور حاضر نیستند خود را خرج شیخ حسن کنند!

کامبیز می نویسد: “با کمی تأمل و با نگاهی به اطرافیان روحانی می‌شود دید که تقریباً اندک افرادی در دولت حاضرند خود را خرج روحانی کنند و اغلب به فکر دور بعد هستند. آنها در مشکلات جاخالی می‌دهند که تیرهای انتقادی به تن روحانی بنشیند تا روحانی در مرکز سیل انتقادها باشد!”

در این یادداشت معلوم نیست کامبیز قصد حمایت از پدرزنش را داشته یا از دست پخت همسرش ناراشی بوده و تلافی آن را سر پدر زنش درآورده است!

کامبیز می نویسد همه از روحانی ناراضی هستند و چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب هم ندارد!: “این روزها همه از دولت روحانی گلایه می‌کنند؛ راست و چپ هم ندارد، اصولگرایان این مخالفت را با صدای بلند داد می‌زنند و اصلاح‌ طلبان سعی می‌کنند از دولت رفته ‌رفته فاصله بگیرند و آرام‌تر شیخ اعتدال را نقد می‌کنند. این مسئله دربارهء تمام رؤسای جمهور ایران بی‌سابقه بوده است. روحانی مظلوم‌ترین و تنهاترین رئیس‌جمهور ایران بوده است!”

در بخش دیگری از این یادداشت، که به طنز شباهت دارد، داماد روحانی که بواسطه قرار داشتن در طبقه حکومتگر (الیگارشی جمهوری اسلامی) و برخورداری از زندگی پست مرفه (!) از وضعیت زندگی و روزگار مردم بی اطلاع است تصویری رویایی از شرایط کشور ارائه داده و می نویسد: “وضعیت دارو در آن سال‌ها در کشور ما بحران شده بود و مریض‌هایی بودند که دارو نداشتند تا مداوا شوند، اما امروزه در بهترین شرایط درمانی کشور هستیم! “

کامبیز که ظاهرا اخبار تله وزوزون حکومت اسلامی را نمی بیند و از اعتراضات همه روزهء مالباختگان کاسپین و پدیده و ده ها موسسه و صندوق اعتباری غیر مجاز که پول های سپرده گذاران را هاپولی کرده اند بی اطلاع است، مشکلات این کلاهبرداران را تمام شده در دولت روحانی اعلام و جزو موفقیت های دولت گذاشته و از دولت احمدی نژاد یاد کرده و می نویسد: “وضعیت ایجاد شده مؤسسات بانکی در دولت قبل را به یاد بیاوریم که مردم هر روز جلوی بانک مرکزی شعار می‌دادند.”

با این مطلبی که کامبیز (شاه داماد روحانی) در حمایت از پدر زنش نوشته است معلوم می شود روحانی آنچنانی هم که دامادش می گوید تنها نیست و اگرچه رعایا به خاطر وضعیت نابهنجار اقتصادی و معیشتی و نابودی ارزش پول ملی و رشد گرانی ها و تورم با سرعت موشک ساترن و انفعال وزرای دولت و بی عملی مسئولین و فساد اداری و اقتصادی و هزاران مصیبت دیگر قید شیخ حسن را زده اند و حتی جناح های سیاسی خرج خود را از او جدا کرده و تبری می جویند اما خوشبختانه هنوز دامادش از وی دفاع می کند و اگر عروس ها و پدر دامادها و سایر خاله خانباجی های فامیل هم وارد عرصه شده و با نوشتن یادداشت در روزنامه غربگرای شرق از شیخ حسن دفاع کنند رئیس جمهور تنها نخواهد ماند و از او رفع مظلومیت خواهد شد!

 

با این استدلال چوپان هم نمی تواند رئیس جمهور باشد!

گر که شغل و پست و میزی داد دست ات روزگار

هرچه می خواهی بکن، اما مزن زر زیاد!

یکی دو نفر از فوتبالیست ها و ورزشکاران از اوضاع نابسامان اقتصادی کشور که بر اثر سوء مدیریت و بی مبالاتی مدیران ناکارامد بوجود آمده و خلق الله را تحت فشار قرار داده انتقاد کرده اند و رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال در اظهارات نسنجیده و نابخردانه ای گفته است یکی دو ورزشکار (اشاره به فوتبالیست های منتقد) که از شهرستان به تهران آمده اند حق ندارند از وزیر انتقاد کنند!

اولا از قیافهء خود این رئیس کمیته انضباطی که این شکر را خورده معلوم است بچه شهری نیست و از روستا به تهران کوچ کشیده است. دوم اینکه سکنه بیست میلیون نفری تهران کلهم اجمعین روستائیانی هستند که بر اثر سیاست های غلط دولت و نابودی کشت و زرع و دامداری روستا ها را به امان خدا رها کرده و به تهران کوچ کشیده اند. از همه مهم تر اینکه این حرف بوی نژاد پرستی می دهد و ایران ملک مشاع همه ایرانی ها است و هر ایرانی حق دارد هر کجای ایران اطراق کند و لنگر بیندازد!

همه ایرانی ها هم حق دارند با استفاده از فضای آزاد سیاسی و آزادی بیان از مقامات دولتی و سوء مدیریت و نابخردی آنها انتقاد کنند و اگر قرار بر این باشد که بچه شهرستانی حق انتقاد از وزیر و مدیر تهران نشین را نداشته باشد با همین استدلال باید گفت دهاتی ها و پشت کوهی ها و چوپانان و تخلیه چاهی ها و میراب ها و عمله های ساختمانی هم که از سنگسر و سمنان و آرادان و روستاهای یزد و کرمان و نواحی پشت کوه های پرت کشور به تهران کوچ کشیده اند باید پست های وزارتی و مدرریت های کلان را رها کرده و کار را به دست کاردان سپرده و به دهات خود و رمه داری برگردند!

اگر بچه شهرستانی حق انتقاد از مدیر شهری را ندارد، چوپان سابق دهاتی هم حق نشستن پشت میز ریاست و وزارت را ندارد!

حقیقت این است که از بد روزگار یک عده که باید در امور ساختمانی به کار گل و ساختن ملات و حمل مصالح به کار گرفته شوند به مناصب و پست های عالیه رسیده اند و باورشان شده که “طاووس علیین” شده اند!

خلعت طاووس آید ز آسمان

کی رسی از رنگ و دعوی ها به آن

 

چند کلمه از مادر عروس

پروانه معصومی (سکینه کبودرآهنگی)، هنرپیشه پیشکسوت و متعهد فیلم های فارسی و تلویزیون گفت: آشناسازی نسل جدید با سیره شهدا و دفاع مقدس و همچنین فرهنگ ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی باعث می‌شود که انقلاب اسلامی بیمه شود.

او، با اشاره به اهمیت اردوهای راهیان‌نور، اظهار کرد: اردوهای راهیان‌نور از ابتکارات مهمی است که نسل جوان را با وقایع و حوادث دوران دفاع مقدس آشنا می‌کند و در واقع میان نسل جدید و گذشته یک پل ارتباطی است.

پروانه معصومی همچنین گفت: امروز برای جوانان زمینه‌ای مهیا شده که در قدمگاه شهدا حضور پیدا کنند و از نزدیکی این فضا و سختی‌ها را حس می‌کنند و با چشم می‌بینند، این عامل سبب می‌شود که جوانان فکر کنند که امنیت امروز ما به همین راحتی به دست نیامده است.

او افزود: دشمنان انقلاب اسلامی امروزه در ظاهر لبخند به لب دارند، اما در باطن به دنبال آشوب در کشور هستند تا با تجاوز به کشور، امنیت ما را به خطر اندازند و در کل نباید به آنها اعتماد کرد.

وی عنوان کرد: جشنواره‌های مربوط به دفاع مقدس باعث جذب جوانان علاقمند و مستعد برای تولید آثار فرهنگی، هنری، ادبی با موضوع دفاع مقدس خواهد شد.

معصومی افزود: جشنواره ملی ره‌آورد سرزمین‌نور که عمدتا برای جوانان امروز تشکیل شده و هدف آن ترویج فرهنگ شهادت، فداکاری و ایثار است، راهی برای تقویت ادبیات و هنر دفاع مقدس خواهد بود.

 

درمان فشرده شدگی با طب سوزنی!

این روزها اکثر اقشار از بالا به پائین تحت فشار هستند. فقرا و کم درآمدها تحت فشار طاقت فرسا و غیرقابل تحمل گرانی ساعت به ساعت اقلام ضروری و مایحتاج روزانه و اجاره خانه و خرج دوا و درمان و هزینه مدرسه بچه و پرداخت قبوض آب و برق و گاز و تلفن و خدمات دولتی و و و… هستند و اقوام و برادران مسئولین تحت فشار محاکم قضایی برای باز پس دادن هزاران میلیاردی که از هضم رابعه گذرانده اند، مقامات ارشد تحت فشار دونالد ترامپ برای رام شدن، عده ای کم سن و سال تر تحت فشار پیروان خط استاد طوسی و ممد جوات ظریف هم که خودش گفته اعتراف می کند تحت فشار است!

خلاصهء مطلب، همانطور که طبق قانون فیزیک فشار وارد بر یک سطح عینا به تمام نقاط آن سطح منتقل می شود، فشار تحریم ها به تمام سطوح کشور منتقل و جر خوردگی زیادی بوجود آورده است، و اگر چه ظریف خوشش آمده و می گوید افتخار می کند تحت فشار است(!) اما این فشارها باعث شده اکثر رعایا آب روغن قاطی کرده و به قول مکانیک ها پیستون گشاد کرده و به روغن سوزی بیفتند!

فشار و گشادی اگر چه تبعات اقتصادی و اجتماعی نگران کننده ای دارد اما موجب رونق کسب و کار متخصصان طب سوزنی و جوالدوزی شده و این روزها شاهد بالا رفتن تابلوهای جدیدی در شهرها و قراء و قصبات هستیم که خبر از رشته جدیدی در علم پزشکی می دهد که در عین ایجاد اشتغال برای بخیه زن ها و دوزندگان!) نگرانی پاره شده ها زیر بار انواع فشارها برای دوختن محل پارگی گشاد شده را هم مرتفع می سازد!

 

دریافت «واجبی» فقط با ارائه کارت ملی!

بحران کمبود واجبی (داروی نظافت) باعث تشکیل صف های طولانی شده است!

علیرغم آنکه آمریکا اعلام کرده “دارو” در لیست تحریم ها قرار ندارد اما داروی نظافت (واجبی) در کش ور نایاب شده و ریش خیلی ها از پاچه شلوارشان بیرون زده است!

رئیس دولت می گوید علت کمبود دارو در کش ور ارزانی زیاد است و به همین دلیل داروی نطافت به عراق قاچاق و صرف موبری برادران عراقی و آماده سازی آنها برای بازدید زیارتی – تفریحی از هتل های مشهد می شود!

معاون اول رئیس جمهور در بازدید از صفوف بهم فشرده امتِ واجبی نگذاشته، در یکی از مراکز توزیع واجبی از مردم خواست برای دریافت واجبی دولتی خود را پاره نکنند چون با برنامه های اقتصادی در دست اجرای دولت تا دو سه هفته آینده کل پشم مردم خود به خود خواهد ریخت!

 

هر دم از این شیخ صفی می رسد

اعلام شده که به هر متقاضی، با ارائه اسناد سجلی و برگه عدم خلافی(!)، در صورت داشتن ضامن معتبر صد و پنجاه گرم شکر داده می شود تا در این روزگار تلخ چای صبحانه خود و خانواده را شیرین کند!

عکس زير یکی از صفوف بهم فشرده شکر در گالیکش استان گلستان را نشان می دهد!

پیش بینی می شود در سایه تدبیر دولت بزودی همهأ کالاهای اساسی حتی داروی نظافت کوپنی شود تا همانطور که شیخ حسن رئیس جمهور گفته به خاطر ارزانی (!) از ایران قاچاق نشوند!

 

افتتاح مغازه شیرینی فروشی توسط مقامات برجسته کرمان!

پس از افتتاح غرور آفرین یک رشته سیم خاردار در بیله سوار آذربایجان، تیر چراغ برق در رشت و یک باب مستراح مجهز به آفتابه پلاستیکی در ایلام، در هفته دولت و در اقدام خارق العاده دیگری، یک باب مغازه شیرینی فروشی در بردسیر کرمان توسط امام جمعه و مقامات برجستهء استان، شامل یک عدد فرماندار، مدیرکل وزارت صنعت – معدن – تجارت و شیرینی فروشی (!) و رئیس اطاق اصناف افتتاح گردید!