بیانیه پلاتفرم دموکراتیک جنبش‌ها و خلق‌های ایران

بیانیه پلاتفرم دموکراتیک جنبش‌ها و خلق‌های ایران :

28 مرداد ماه سال‌روز صدور فرمان جهاد آیت‌الله خمینی بر علیه مردم کردستان و یادآور مقاومت بی‌نظیر مردم انقلابی کردستان علیه نیروهای جهل و جنایت و ترور اسلامی است.

سی نه سال پیش سال پیش در روز یک‌شنبه 28 مرداد، خمینی به نیروهای سپاه و ارتش و کمیته‌ها و گروه‌های متجاوز مسلح خود فرمان داد تا از زمین و هوا به کردستان یورش ببرند و مردم کردستان را که به‌حکومت اسلامی اهمیتی نمی‌دادند و مشغول سازمان‌دهی خود بودند، سرکوب کنند. اما مردم کردستان در برابر این تهاجم و تجاوز نیروهای جهل و جنایت ایستادند تا از دست‌آوردهای انقلابی خود دفاع کنند و بر نوشت خویش حاکم گردند.

تهاجمات وحشیانه حکومت اسلامی تازه به‌قدرت رسیده، تنها به کردستان محدود نبود، بلکه از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، یورش نیروهای سیاه‌پوش و تاریک‌اندیش و مرتجع، به دست‌اوردهای مردم در سراسر ایران آغاز شده بود. سرکوب زنانی که ‌حجاب اجباری اسلامی را نمی‌پذیرفتند؛ سازمان‌ها و احزاب چپ و سوسیالیست که مخالف آن بودند و نهایت حمله به‌همه تشکل‌های مردمی و فرهنگی و اجتماعی را در دستور حکومت‌شان قرار داده بودند. آن‌ها سعی می‌کردند هر آن‌چه رنگ و بوی آزادی‌خواهی، دمکراسی‌طلبی، برابری‌طلبی و عدالت‌جویی داشت نابود سازند. بنابراین، سیاست سرکوب و ترور حکومتی نه از 28 مرداد، بلکه از همان فردای به‌قدرت رسیدن حکومت اسلامی، آغاز شده بود.
اسناد فراوانی وجود دارد که بسیاری از شخصیت¬هایی که امروز اصلاح‌طلب و دکتر و مهندس و روزنامه¬نگار و استاد دانشگاه شده¬اند مانند دکتر زیبا کلام، اکبر گنجی، جلایی¬پور، حجاریان، عبدی و کسانی هم‌چون بنی¬صدر و غیره در آن روزها تمام هم و غم‌شان را در جهت کشتار مردم انقلابی کردستان و تحکیم پایه¬های حکومت جهل و جنایت اسلامی گذاشته بودند. حتی برخی احزاب و سازمان¬¬ها نیز در کنار «امام ضدامپریالیست» قرار گرفته و خواهان مسلح کردن سپاه پاسداران به‌سلاح‌های سنگین بودند. آن‌ها مردم انقلابی کردستان را عوامل پالیزبان و بیگانه و ضدانقلاب می‌نامیدند.
با فرمان حمله 28 مرداد 1358 خمینی، ارتش و ژاندارمری باقی‌مانده از رژیم سرنگون شده سلطنتی، پاسداران حکومت اسلامی، سیلی از چاقوکشان و قداره¬بندان «مجاهدین انقلاب اسلامی»، «سیاه جامگان»، «کفن‌پوشان»، «دانش¬جویان خط امام» و «سپاهیان اسلام»، به‌سوی کردستان سرازیر شدند تا هرگونه صدای حق¬طلبانه و انقلابی مردم کردستان را خفه کنند . اما، در برابر این یورش وحشیانه، مردم انقلابی کردستان، به‌پا خاستند و جنبشی را راه انداختند که اکنون این جنبش زنده است و به مبارزه انقلابی خود ادامه می¬دهد.
بخشی از فرمان حمله خمینی به کردستان، چنین است:
«از اطراف ایران گروه¬های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده¬اند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می¬کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می¬کنم، اگر با توپ¬ها و تانک¬ها و قوای مسلح تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می¬دانم…»¬(روزنامه¬های کیهان و اطلاعات و…، شنبه 27 مرداد ماه 1358)
در پی انتشار این فرمان خمینی، عصر همان روز، نمایندگان مجلس خبرگان در قم، او را ملاقات کردند. خمینی، سخنرانی کرد. او، طی سخنانی، با زبانی زمخت و خشن و بی¬شرمانه مردم انقلابی و آزادی¬خواه و حق¬طلب کردستان را خراب‌کار و فاسد نامید. او، در بخشی از سخنرانی خود گفت: «… مرزها را آزاد کردند، قلم¬ها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به‌خیال این که این¬ها یک مردمی هستند… این¬ها خراب‌کارند، دیگر با این اشخاص نمی¬شود با ملایمت رفتار کرد… این¬ها یک جمعیت خراب‌کار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. این¬ها را ما نمی¬توانیم که بگذاریم هر کاری که دل‌شان می¬خواهد بکنند. حالا هم اعتراض کرده¬اند که خود شماها دارید این کارها را می¬کنید. نظیر آن¬ها که پریروز و چند روز پیش آن خراب‌کاری را کردند… خودشان ایجاد غائله می¬کنند بعد گردن مردم می¬گذارند… یک چنین مردمی هستند… با این¬ها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار می¬کنیم…»¬ سخنرانی خمینی را ساعت 20 رادیو و تلویزیون سراسری کشور پخش کرد و روز 28 مرداد 58 – 17 اوت 1979 نیز متن کامل سخنرانی او، در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات درج گردید.
در همان ساعات پخش اطلاعیه و سخنرانی خمینی، رسانه¬های دولتی، تبلیغات دروغین و غیرواقعی و تحریک¬آمیز خود را علیه مردم کردستان و سازمان¬ها و احزاب و دیگر نهادهای مردمی آغاز کردند و کلیه نیروهای سرکوبگر نظامی و حزب¬الهی با کلیه تجهیزات و سلاح¬های مخرب راهی کردستان شدند.
خمینی، اطلاعیه دیگری صادر کرد: «بدون فوت وقت به سنندج بروید. کلیه نیروها و و قوای نظامی به این دستور توجه فرمایند: الساعه خبر رسید که در سنندج، ارتشی¬ها و سازمان¬های آنان را محاصره کرده¬اند و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد، اسلحه¬ها را می¬برند… اکیدا به‌کلیه قوای انتظامی دستور می¬دهم که به پادگان¬های مراکز ابلاغ کنند که به‌قدر کافی به طرف سننددج حرکت کنند و با شدت اشرار را سرکوب نمایند. پاسداران انقلاب در هر محلی هستند به مقدار کافی به‌طرف سننج و تمام کردستان با پل هوایی بسیج شوند و با تمام شدت اشرار را سرکوب نمایند. تاخیر و لو به‌قدر یک ساعت از وظیفه به‌شدت تعقیب می¬شود. از ملت ایران می¬خواهم که مراقب باشند هر یک از ماموران تخلف کردند فورا اطلاع دهند. من انتظار دارم که تا نیم ساعت دیگر از قوای انتظامی به‌من خبر بسیج عمومی برسد. والسلام روح¬الله الموسوی‌الخمینی، 28 مرداد 1358»¬(روزنامه کیهان، 29 مرداد 1358)
این وقایع حاکی از آن است که خمینی، برای حمله همه‌جانبه به کردستان، به‌دنبال بهانه و فرصت بود تا از این طریق کلیه دست‌آوردهای دمکراتیک انقلاب را سرکوب کند. قلم¬ها را بشکند. دهان¬ها را ببندد. حکومت خود را با تهدید و ترور و جنگ و کشتار تثبیت کند.
برای مثال، در روز 31 فروردین 58، عوامل حکومت اسلامی در شهر نقده، جنگ ترک و کرد راه انداختند. این درگیری یک هفته ادامه داشت. صدها تن از ساکنان شهر قتل¬عام شدند. ارتش و پاسداران به فرماندهی ملاحسنی وحشی، دست به‌کشتار مردم کرد در این شهر زدند و منازل و اموال آن¬ها را غارت کردند. بسیاری از مردم کرد این شهر را مجبور به ترک شهر کردند و آواره نمودند.
مردم انقلابی کردستان، در همه جا دست به‌تظاهرات و اعتراض زدند. نیروهای سرکوبگر، ساعت 2 و 40 دقیقه بامداد روز 28 مرداد 58، 11 نفر از جوانان شهر پاوه را بدون هیچ¬گونه محاکمه¬ای اعدام کردند. خبر و تصویر این وحشی-گری، در روز 18 مرداد در رسانه¬های داخلی و خارجی درج گردید. نیمه‌شب هواپیماهای جنگی بر فراز شهرهای کردستان، به‌ویژه شهر سنندج، دست به‌مانور زدند و دیوار صوتی را شکستند.
هم¬زمان با یورش وحشیانه به کردستان، روز 29 مرداد 58، آذری قمی در تهران، توقیف 22 روزنامه دیگر را صادر کرد.
روز 27 مرداد 58 در تهران، به‌کتاب¬فروشی¬ها، دفاتر فدائیان خلق، مراکز کانون وکلا، کانون نویسندگان، جبهه دمکراتیک ملی، دانشگاه، دفاتر روزنامه¬ها و سازمان¬های سیاسی، تشکل¬های کارگری و غیره یورش بردند و به آتش کشیدند.
روز 28 مرداد 58، خلخالی از سوی خمینی، به‌عنوان حاکم و قاضی برای قتل¬عام مردم انقلابی کردستان، به‌آن منطقه اعزام شد.
پاسداران حکومت اسلامی روز 23 تیر ماه در شهر مریوان، به مردم تیراندازی کردند که طی آن، 24 نفر جان باختند و 40 نفر نیز زخمی گردیدند. در شهر سنندج نیز در نتیجه تیراندازی پاسداران مستقر در شهر چند تن جان باختند.
روزهای 22 و 23 تیر ماه 58، مردم تمام شهرهای کردستان، دست به‌تظاهرات آرامی زدند، در حالی که رسانه¬های دولتی تبلیغات مسموم تشنج¬آفرینی و جعل اخبار را شدت بخشیدند. سرانجام نیروهای سپاه پاسداران و قیاده موقت که در شهر مریوان مستقر بودند به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. در اثر این هجوم وحشیانه، روز 23 تیر ماه، 24 نفر از مردم بی¬گناه جان باختند و 40 نفر نیز مجروح گردیدند. هواپیماهای جنگی برای ارعاب مردم، بر فرازهای شهرهای کردستان، دست به مانور زدند.¬(روزنامه کیهان، 24 تیر 58)
حکومت اسلامی، هم‌چنین برای تثبیت موقعیت خود در کردستان، فئودال¬ها و مرتجعین محلی مانند مفتی¬زاده را مسلح کرد و امکانات مالی کلانی در اختیار آن¬ها قرار داد تا گرایش چپ جامعه کردستان را در تنگنا و انزوا قرار دهند. از سوی دیگر، ناسیونالیسم کرد نیز همواره مشغول بند و بست و مذاکرات پنهانی با حکومت اسلامی و نمایندگان آن بود.
زیبا کلام، در آن روزها در سرکوب و کشتار مردم کردستان نقش مستقیم داشت. او، برای سرکوب اعتراضات مردم مهاباد، از سوی نخست وزیری مدتی به مهاباد فرستاده شد. لازم به تاکید است که زیبا کلام، بعد از راه‌انداختن جنگ کرد و آذری در شهر نقده، بارها به‌عنوان نماینده دولت راهی کردستان شده بود.
همه این ترفندها و توطئه¬ها، برای به‌شکست کشاندن مقاومت مردم انقلابی کردستان طراحی و اجرا می¬شد. در حالی که کومه¬له و نهادها و نمایندگان دمکراتیک مردم کردستان، خواهان این بودند که همه مذاکرات علنی برگزار شود و هیچ توافق و عدم توافق از مردم پنهان نگاه داشته نشود.
اعتراضات زیادی از سوی سازمان¬ها و تشکل¬ها و رسانه¬ها مستقل در شهرهای ایران و به‌ویژه در تهران، در حمله به‌کردستان صورت گرفت و با مردم کردستان، اعلام هم¬دردی و همبستگی شد. در خارج کشور نیز در چند کشور در مقابل سفارت¬خانه¬ها¬ و کنسولگری¬های حکومت اسلامی، آکسیون‌های اعتراضی برگزار گردید.
آیت¬الله منتظری، درباره یورش به کردستان، گفت: «حوادث کردستان عکس‌العمل امپریالیسم و صهیونیسم است.»
آیت¬الله طالقانی، در سخنرانی جمعه 9 شهریور تهران، بار دیگر به جنبش انقلابی کردستان، شدیدا حمله کرد. او، در سخنرانی قبلی خود گفته بود که همراه امام پشت تانک نشسته و به کردستان می‌آید.
بامداد روز 29 مرداد 58، بار دیگر 7 تن از مردم شهر پاوه، در محوطه زندان دیزل¬آباد به جوخه اعدام سپرده شدند.-(روزنامه کیهان، 30 مرداد 58) همچنین روزنامه کیهان، روز 30 مرداد ماه، خبر 9 نفر دیگر از تیرباران شدگان شهر پاوه را که در ساعت 6 بامداد در محل کشته شدن پاسداران، با حکم خلخالی، درج کرده بود. دادستان انقلاب سنندج، در یک گزارش رسمی اعلام کرد که 6 نفر در سنندج، اعدام شدند.
روز 20 مهر ماه 1358، به‌دنبال اعتراض مردم برای آزادی زندانیان در شهر مهاباد، پاسداران به‌روی مردم معترض آتش گشودند که موجب اختلاف جمعی از آن¬ها با نیروهای مسلح شد. در این هنگام زدوخورد درگرفت و گروهی از مردم و پیشمرگان مسلح به سپاه پاسداران و کلانتری حمله کردند. در این درگیری رییس کلانتری و 3 پلیس کشته شدند. 7 نفر دیگر نیز زخمی گردیدند و 17 نفر از زندانیان نیز موفق به فرار شدند.
روز نهم شهریور 1358، درگیری¬های شدیدی در کردستان روی داد. مهم¬ترین درگیری¬ها در جاده بانه، مریوان، دیوان-دره و بوکان در جریان بود. هلیکوپتر چمران، زیر آتش ضدهوایی پیشمرگان قرار گرفت. در روستای سوته و پاسگاه بسطام، یک جنگ شدیدی روی داد که در این جنگ نابرابر رفیق فواد مصطفی سلطانی، از کمونیست¬های سرشناس و محبوب و از بنیان¬گذاران کومه¬له، جان باخت. جان¬باختن کاک فواد، شوک و ضایعه بزرگی برای مردم انقلابی کردستان و جنبش کمونیستی ایران بود. نیروهای حکومتی بر سر جان باختن کاک فواد، تبلیغات گسترده¬ای راه انداختند و آن را پیروزی بزرگی برای حکومت جهل و جنایت دانستند. 6 روز پیش از این واقعه دردناک، به‌دستور خلخالی نماینده خمینی، 2 برادر فواد را همراه با 7 نفر دیگر در مریوان تیرباران کردند.
نیروهای حکومت اسلامی، هنگامی که توان مقابله با نیروهای پیشمرگ و مردم معترض را نداشتند، وحشیانه به‌مردم بی¬کناه حمله می¬کردند و دست به کشتار می¬زدند. برای مثال، روز 11 شهریور 58، نیروهای حکومت اسلامی، مردم روستای «قارنا» را قتل¬عام کردند. نمونه چنین جنایات را سربازان اسرائیلی در فلسطین و لبنان و سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان آفریده¬اند. رسانه¬های حکومت اسلامی، چندین هفته درباره این جنایت هولناک سکوت ¬کردند، اما سرانجام روزنامه کیهان، در تاریخ 30 شهریور 58، نوشت: «در پی حادثه فجیع روستای «قارنا» که منجر به قتل 68 نفر شد، هیئت اعزامی از سوی نخست¬وزیر، استاندار آذربایجان¬غربی و حاجی ملاصالح رحیمی به این روستا، گزارشی تقدیم مقامات کرد…»
جنایت¬کاران حکومت اسلامی، نمونه چنین جنایاتی را فقط به روستای «قارنا» محدود نکردند، بلکه به‌طور سیستماتیک و سازمان¬دهی شده در بخش¬ها و روستاهای دیگر کردستان، مانند «قلاتان»، «سروکانی»، «ایندرقاش»، «منطقه چومی مجیدخان» و غیره، تکرار کردند. یا این که 59 زندانی سیاسی را به‌طور دسته¬جمعی در مهاباد، به جوخه¬های مرگ سپردند.
روز 27 اسفند 1357، نیروهای سرکوبگر از پادگان 28 سنندج، به‌مردم شهر حمله کردند که در اثر این حمله وحشیانه، ده¬ها نفر جان باختند و صدها نفر نیز زخمی گردیدند. ستاد ارتش در تهران، مردم سنندج را ضدانقلاب خواند و تهدید کرد. در دومین روز این جنگ، رفیق صدیق کمانگر، سخنگوی شورای موقت شهر سنندج، در نامه¬ای خطاب به خمینی، نوشت: «این درگیری مسلحانه از طریق صفدری نماینده دولت و پادگان سنندج تحمیل شده است.» مردم سنندج 24 روز، در مقابل حملات هوایی و زمينی حکومت اسلامی، مقاومت کردند.
برای بررسی اوضاع آیت¬الله طالقانی، در راس هیئت رسمی دولتی، از تهران به سنندج آمد و با نمایندگان کردستان برای تشکیل شورای 11 نفری شهر سنندج، به‌توافق رسید و اوضاع سنندج آرام شد.¬(روزنامه کیهان، 29 اسفند 57 و 6 فروردین 58)
در همین روزها، نیروهای ارتش و سپاه پاسداران به شهر گنبد کاووس حمله کردند و دفاتر نیروهای سیاسی ترکمن صحرا را تخریب و تسخیر کردند و حمام خون راه انداختند.
در اعتراض به‌هجوم نیروهای سرکوبگر، مردم شهر مریوان، به عنوان اعتراض شهر را ترک کردند که به کوچ سیاسی معروف شد. این حرکت مردم مریوان، مورد حمایت و پشتیبانی مردم شهرهای دیگر قرار گرفت.
در پیشاپیش همه اعتراضات انقلابی مردم کردستان و سازمان¬دهی مقاومت توده¬ای در مقابل نیروهای سرکوبگر، با تمام نیرو و به‌طور شبانه‌روز جان‌فشانی و فداکاری و مبارزه کردند. همین مقاومت و صداقت انقلابی سبب شد که جنبش انقلابی کردستان به‌سرعت به‌یک جنبش محبوب و اجتماعی و سنگر آزادی‌خواهان و سوسیالیست‌های سراسر ایران تبدیل شود.
همان‌طور که اشاره شد حکومت اسلامی قبل از حمله همه‌جانبه به کردستان، سعی کرد زمینه¬های چنین حمله¬ای را با هجوم به دستاوردهای انقلاب آغاز نماید و زمینه¬های حمایت و پشتیبانی مردم نقاط دیگر ایران از مردم حق¬طلب کردستان را از بین ببرد. بدین سان، حکومت اسلامی، هنوز پای خود را در حاکمیت محکم نکرده بود، شمشیر خود را از رو بست، حتی قوانین سیاسی و حقوقی جهان¬شمول بین¬المللی که بر حکومت شاه تحمیل شده بود، سریعا کنار گذاشت و به اعمال شنیع¬ترین شکنجه¬ها و کشتارها را نه تنها در زندان¬ها، بلکه در ملاء¬عام پرداخت. فجیع¬ترین و خشن¬ترین روش‌ها را با اتکا به قوانین اسلامی مانند فتوای قتل و ترور، قصاص و سنگسار و شکنجه و اعدام را در قوانین جزائی خود رسمیت داد و قانونی کرد. اعدام هزاران انسان بی¬گناه را بدون محاکمه و وکیل مدافع، با اتکا به این قوانین وحشی، در عرض دو سه دقیقه صادر کردند و به جوخه¬های اعدام سپردند.
مسلما در شرایط موجود، ضروری‌ترین مسئله تشکل‌یابی توده‌های مردم و تبلغی و ترویج اهداف کنونی و آتی است. اگر همین امروز زنان، دانشجویان و جوانان، کارگران و همه نیروهای آزاده و روشنفکران مترقی نتواند در سطح سراسری خود را متشکل و متحد کنند و تاکتیک¬ها و استراتژی خود را در مقابل جامعه قرار ندهند، دیر یا زود حکومت اسلامی نیز مانند حکومت سلطنتی تغییر یافته، باز هم جهل و جنایت و استثمار باقی مانده و وضعیت موجود تنها با تغییر حاکمیت در دست جناح¬های بورژوازی تداوم خواهد یافت. هر چند که وضعیت موجود بسیار امیدوار¬کننده و نویدبخش است. این امید باید به یک انقلاب سیاسی – اجتماعی تبدیل شود تا در آینده هیچ انسانی با سرکوب و اختناق و فقر و فلاکت و جهل و خرافات ملی و مذهبی دست و پنجه نرم نکند. همه انسان¬ها بدون در نظر گرفتن ملیت، جنسیت، رنگ پوست، و باورهایشان به‌عنوان شهروندان آزاد و برابر زندگی شاد داشته و خودشان مستقیما جامعه را مدیریت کنند.
شکی نیست که در انقلاب پیش روی جامعه ایران، کردستان هم¬چنان نقش برجسته و سنگر مهمی برای تحقق آزادی، برابری و عدالت اجتماعی خواهد بود، بنابراین، حمایت و پشتیبانی از جنبش انقلابی کردستان، وظیفه همه نیروهای انقلابی و آزادی¬خواه سراسر ایران است.

بیانیه پلاتفرم دموکراتیک جنبش‌ها و خلق‌های ایران
بیست و هشتم مرداد 1397 – نوزدهم اوت 2018