تئوکراتها و لائیسیته

آریو مانیا :

نیروهای سیاسی – اجتماعی دوستدار  سامانه حکومت مذهبی در میان ایرانیان، افزون بر فقهای شیعی کنونی و پیروانِ رانتخوار و پاچه خوارش  که اهرم های قدرت سیاسی را هنوز در دست دارند ، دو گروه دیگر شیعی، همچون فرقه های مذهبی سده های میانی ایران، هستند که آنها نیز آماج فرجامین کنش های خود را آرمانشهری دینی و پریشپنداشت ها ی ایدئولوژیک می دانند و هر دو تاریخِ ۵۰ ساله خویش  که هنوز در یادهای زندگان  و  گواهان بسیاری مانده، یا به زبانی آشناتر تاریخ زیسته ای که در آن زندگی می کنیم و نه تاریخِ اندیشیده و نوشته،  را با پرسشِ سنجشگرانه به چالش  نکشانده اند و کنشهای خود را از پیدایش تا امروز  همواره ستوده اند، و این درست همان تاریخِ ایدئولوژیکی است  که در اوجِ توانائی های آفرینش ، یک فرقه شیعی ایرانی می تواند از خود برون دهد.

این تاریخ های ایدئولوژیک، از راستی بسیار دورند و پر از آوازه گری در باره آفرینندگان آنها که دو نیروی سیاسی تئوکرات ایرانی هستند. یکی از این گروه ها برخی، اما برخِ بزرگی، از اصلاح طلبانِ درون کشور هستند که تبارشان به سازمانِ مذهبی مجاهدین انقلاب اسلامی  بویژه در اوج سالهای ۵۷ تا دهه ۶۰ ایران ،می رسد و اکنون نیز از همراهانِ پیگیر اصلاح طلبان هستند و  با آنکه پشتوانه ایدئولوژیک – تئوریک خود را در برون کشور دارند اما نیروی سیاسی آن در درون کشور است. همراهی آنها با دیگرگانه اصول گرا و ای بسا پیشی گرفتن از آنها در سرکوب جنبش فرودستان، عیار راستین آنها را در ادعاهای دموکراسی خواهانه خود به نیکی  محک زد و از آن  پرده برگرفت.

آن فرقه دیگر مذهبی یا نیروی سیاسی تئوکرات، سازمان مجاهدین خلق است که از آغاز پیدایش تا امروز بسوی آرماشهر مذهبی بی طبقه توحیدی خود که آنهم یک ساختاراقتدار سیاسی شیعی دیگر است کوشیده اند.

پذیرش سکولاریته از سوی هر دو گروه،  پدیده ای  ناهمساز و شگفت است. آنها همواره می توانند به یک ساختار اقتدار سیاسی لائیک و قوانین اساسی آن تمکین کنند و در چهارچوب دموکراتیکِ آن ، در رسیدن به آرمانشهر خود بکوشند. هر گاه دست کم این را پذیرفته باشند  همجون همه گروهای سیاسی دیگر به بازیگران سامانه دموکراسی درخواهند آمد. اما آنچنانکه پیشینیان ما گفته اند شتر سواری دولا دولا نمی شود، هم تئوکرات و هم سکولار نمی شود. هر کسی می تواند به ذات باری و قدسی باور داشته باشد و سکولار هم باشد و در یک همسازی همآهنگ با دولت سکولار بسر برد همچون بسیاری از شهروندان کشورهای اروپای باختری که مسیحی هستند و سکولار.

اما مرز میان دموکراسی لائیک و تئوکراسی بسیار روشن و آشکار است. این دو گروه سیاسی از اینرو تئوکرات هستند که دوستدار سامانه تئوکراسی  شیعی یا همان حکومت مذهبی شیعی هستند، آنچه که لائیسیته و یا آنگونه که در اینجا آمده سکولاریته  شناخته می شود درست وارونه آن می اندیشد و ساختار اقتدار سیاسی آن بر جدائی نهاد دین از نهاد سیاست و آزادی همه مذاهب و برابرحقوقی میان آنهاست، به گونه ای منطقی از سوی هیچ تئوکراتی پذیرفته نیست. تنها جایگزینِ تئوکراسی، دموکراسی لیبرال است و نه تئوکراسی دیگری.

لائیسیته از سوی شهروندانی که باورهای مذهبی گوناگون دارند و ارزش های مذهبی  هر یک برایشان گرامی است پذیرفته می شود و اصل لائیسیته تنها اصل حقوقی سنجیده و آزموده که به آزادیهای مذهبی باور دارد، می باشد.

دگرسانی یک تئوکرات از یک لائیک در اینست که تئوکرات خواستار ساختار اقتدار سیاسی برپابه ارزشهای مذهبی – سیاسی خود است که بگونه منطقی و تاریخی، اداره کنندگانشان نیز خودشان خواهند بود.و دیری نخواهد پائید که شهروندان باورمند به دیگر ادیان  نه آزادی خواهند داشت و نه برابرحقوقی میان ادیان و مذاهب برقرار خواهد شد.

یک روش نادرست، اگر از گزندهای دیگری که به روح و روان آدمی میرساند بگذریم، اینست که تئوکراتهای شیعی بجای واژه شیعی در باره خود واژه دینی بکار می برند و از آنجائیکه در ایران هیچ دین و مذهب دیگری بجز شیعه تئوکرات ندارد درست تر آنستکه که آنها همان واژه شیعی را بکار ببرند همچون؛ ً نواندیش شیعی ً، ً روشنفکر شیعی ً، ً انقلاب شیعی ً و  ً حکومت شیعی ً. و بکار بردن واژه َ دینی َ  نه با آبروتر است و نه ناتوانیهای  ساختاری – ماهیتی آنرا می پوشاند. درست است که پیروان شیعه سیاسی در بکار بردن ترفند و نیرنگ ید طولائی دارند اما همیشه و هم جا این شعبده بازی ها کارگر نمی افتند.

هیچ یک از این دو گروه سیاسی نمی تواند دوستدار راستینِ دموکراسی  و بطریق اولی  لائیسیته شناخته شود. یکی از آنها به اصلاح همین ساختار کنونی امیدوار است و عالی ترین ابزاری که برای این کار در دست دارد صندوقِ پوشالی رأی  می باشد.اصلاح در تئوکراسی شیعی و در چهارچوب قانون اساسی آن که از نهادهای فاسد، ناتوان و ناکارآمد برخوردار است، جز به هدر دادن انرژی  نیروهای سیاسی درون و برون کشور سرانجامی ندارد . اینها هیچ گرایش ساختارشکنانه را برنمی تابند و با همه توان خویش در برابر آن صف می آرایند و کمر به سرکوب آن می بندند.

در روزهای پایانی جنبش سبز، میر حسین موسوی در برابر شعار َ استقلال – آزادی – جمهوری ایرانی  َ  که نکته کانونی و ساختارشکن آن َ جمهوری ایرانی َ بود به بدترین گونه در پدافند اصولی اش از قانون اساسی تئوکراسی  شیعی و دوران طلائی امامش برآمد. با شورش دیماه ۹۶ که ده روزی ستونهای بیت ولی فقیه را به لرزه درآورد، شعارهای ساختارشکنانه، آشکارا در خیابانهای نزدیک به سد شهر کشور طنین انداخت و نخستین کسانی از نیروهای حکومتی که شتابزده به میدان آمدند تا لایه های میانی جامعه را از پیوستن به آن بترسانند همین اصلاح طلبان بودند. تو گوئی  آنها  ناگزیر هستند که هر بار بر بنیادهای سیاسی خویش پافشاری کنند تا از ولی فقیه رخصتی برای  چند صباحی روزمره گی سیاسی خود دریافت دارند.

و آن گروه دیگر تئوکرات شیعی، بر سر آنست که پس از براندازی  و فروپاشی ساختار کنونی، ساختا ر اقتدار شیعی دیگری که به آن جامعه بی طبقه توحیدی می گوید بنیاد گذارد. به درستی گفته اند که آنها که از گذشت روزگار چیزی نیاموختند از هیچ آموزگار هم هرگز چیزی نخواهند آموخت. اینها نه تنها به سال و ماه پیر و فرتوت شده اند که از آن بدتر در اندیشه های خود هم در همان پریشپنداشت های دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی مانده نه بلکه وامانده اند و راهی به فردا ندارند. آنها که فغان از بنیاد ولی فقیه درآوردند و درمی آورند ویداهای خیابان انقلاب بودند و هستند و نه مریم های لچکِ شیعی بسران قجر.

اینها افزون بر تئوکرات بودنشان با هیچ زوری و به هیچ افسونی از خرِ رهبری جنبش براندازی که توهم زده اند که تاریخ برایشان مقدر و بر تارکشان حک کرده پائین نمی آیند و هرگز نمی پذیرند و یا اینکه دون شأن خود می دانند که با دیگر نیروهای اپوزیسیون  رابطه ای برابر حقوق داشته باشند. برای آنها بدست گرفتن قدرت در چنگ  انحصاری خویش از اوجب واجباتشان است و همه توش و توان  و راهبردها و راهکار های خود را بر آن گذاشته اند.

در باره تاریخ سدوپنجاه ساله گذشته ایران بسیار پژوهش شده و می شود و از اینرو نمی توان هر دروغی بافت و پراکند. نمی توان آنرا دلبخواهی وگزینشی و یا دست کم جانبدارانه بازگفت و نوشت و به نسلهای امروز و آینده واگذارد.

هر کجا و هر زمان که دانش و آزادی باشد، تاریخ های نوشته در باره ایران روشن تر و آشکارتر از پیش  و به گونه نسبی به راستی و رخداد بیرونی آنگونه که روی داده است نزدیکتر خواهند بود و بازار سوداگری با تاریخ رونقی نخواهد داشت و از فروغِ دروغ کاسته خواهد شد.

 

استکهلم – ۱۰ مارچ ۲۰۱۸