تعظیم دولتمردان سوئدی به اسلامگرایان!

 

نیره انصاری،حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر :

 استفان لوون نخست وزیر سوئد همراه با یک هیئت بزرگ « اقتصادی »، (11،12فوریه 2017)، که بنابه اعلام

 دولت سوئد این سفر به منظور « روابط دو‌جانبه بازرگانی» میان این دو کشور و نیز تحولات منطقه به ویژه

سوریه در دستور کار سفر نخست وزیر و هیئت همراه وی قرار داشت به ایران سفر کرد.
این کشور از معدود کشورهای غربی است که  طی عمر (40) ساله حکومت اسلامی، کوشیده است تا مورد اعتماد این حکومت(!) به منظور بسط و گسترش روابط اقتصادی قرار گیرد.
مقامات حکومت استبدادی اسلامی پس از برجام کوشیدند  به منظور گسترش رابطه با بانک های سوئدی سیستم‌های گوناگونی را آزمایش نمایند و حتا پیشنهاد افتتاح شعبه هایی از بانک های ایرانی در سوئد را به طور رسمی مطرح نمودند، اما سوئد تاکنون به حیث بیمِ از عواقبِ تحریم های یکجانبه و اساسیِ آمریکا برای بانک های خود تمایلی در این زمینه از خود نشان نداده است.
تنها زمانی که یک مقام رسمی از سوئد به ایران سفر کرد مربوط به زمانِ اوجِ جنگ ایران و عراق می شود. اگرچه این سفر یک دیدار رسمی و دو‌جانبه نبود، بل، « اولاف پالمه » نخست وزیر وقت سوئد به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل متحد و به حیث « میانجیگری و تشویق» طرفین متخاصم (عراق و ایران)، برای پایان بخشیدن به این جنگ، به ایران سفر کرد. اگرچه به جهت مخالفت ایران با مذاکره تا زمانی که نیروهای عراقی در خاک ایران حضور داشتند و اصرار عراق بر حاکمیت کامل بر « اروندرود»، ماموریت اولاف پالمه با شکست روبرو گردید.

و اما در خصوص مکان رسمی انعقاد قراردادها

اساساً مذاکرات، قراردادها و توافقات بر اساس موازین بین الملل در مراجع و در مکانی رسمی که کشور میزبان تعیین می‌کند صورت می گیرد و تحت موازین و مقررات کشور میزبان بایستی این مراسم برگزار شده و مقامات در آن شرکت نموده و حضور بهم رسانند؛ حتا اگر طرف قرارداد شرکت خصوصی و غیر دولتی باشد.
زیرا بر اساس حقوق بین الملل سفارتخانه ها، کنسولگری ها و نمایندگی ها به عنوان خاک آن کشور تلقی می شوند. فراتر از این سفارتخانه ها تنها پس از مصونیت دیپلماتیکی و قضایی، خاک کشور صاحب پرچم هستند.
البته این از باب مصونیت دیپلماتیک بوده و در حقوق بین الملل نوین نیز محدودیت‌هایی برای مصونیت های دیپلماتیک اعمال شده است.
حال آنکه از یک سو قراردادها و توافقاتِ منعقده ی خارج از یک مکان رسمی، ( رزیدانس/ محل سکونت سفیر) که در حقیقت میهمان دولت حکومت اسلامی بوده مغایر عرف دیپلماتیکِ بین‌المللی و در تضاد با « منافع ملیِ مردم ایران » بوده و هر مقام دولتی و یا بخش خصوصی که در این مراسم شرکت جسته برخلاف قوانین و عرف جاری بین‌المللی عمل نموده و بایستی در این خصوص به افکار عمومی پاسخ دهد..
از دیگر فراز مسئولیت پاسخگویی نسبت به این امر غیر معمول در عرف دیپلماتیک بر عهده وزارت امور خارجه بوده و این وزارتخانه باید پاسخگو باشد زیرا هرنوع مناسبات دیپلماتیک تحت نظارت و کنترل وزارت خارجه انجام می گیرد.

حقوق بشر


از دیگر مسائل مطرح در آن سفر توجه به موارد نقض حقوق بشر در ایران بود که در این خصوص
انجمن قلم (پِن) در سوئد نیز در بیانیه ای که ممضی به امضاء دبیرکل و رئیس هیئت مدیره آن بود با اشاره به نقض اصول اولیه حقوق بشر در ایران و محدودیت آزادی بیان از نخست وزیر این کشور و هیئت همراهش با مطرح کردن موضوع حقوق بشر ، مسئولیت ایران را به منظور پایان دادن به نقض حقوق بشر گوشزد نمود.
این انجمن در بیانیه خود نوشته بود:« کوشش برای حقوق بشر جرم نیست و بر همین اساس بر این باور است که نخست وزیر استفان لوون بایستی در ملاقات خود با حسن روحانی، خواستار آزادی فوری و بی قیدوشرط نرگس محمدی شود.»!
انجمن قلم در بخش‌های دیگر از بیانیه خود با اشاره به سانسور آثار نویسندگان و هنرمندان، تهدید و دستگیری آنان و حتا آزار نزدیکان و خویشاوندان روزنامه نگارانِ خارج از ایران و زندانی شدن آرش صادقی و همسرش گلرخ ایرایی/ ابراهیمی را به دلیل نگارش رُمانی که« هنوز به نشر سپرده نشده »را مطمح نظر قرار داد.

 و در این سفر(21،8،2019 و20) هم  افزون بر موارد مربوط به نقض حقوق بشر در ایران یکی دیگر از موضوعات بسیار مهم که توسط خبرنگاران و[ نه دولتِ مدعی باور به دموکراسیِ سوئد]، مطرح شد، همانا اعتراض به صدور حکم اعدام دانشمند ایرانی دکتر احمدرضا جلالی بود که وزیر خارجه حکومت اسلامی اعلام کرد که: « اعدام غیرقابل تغییر است اما تنها می‌توان اجرای چنین حکمی را به تأخیر انداخت!»

و اما حجاب تجاری


با سفر زنان سیاستمدار سوئدی(2017) به ایران که با عنوان:« نخستین دولت فمینیست جهان را می سازند.» شناخته شده و به آن مفتخر هستند. این پرسش مطرح گردید که حجاب داشتن یا نداشتن زنان قهرمان شطرنج در مسابقات بین‌المللی (بهمن 1395در تهران) و زنان سیاستمدار سوئدی در آن کشور به موضوع روز بدل گشته چرا حجاب داشتن و یا نداشتن آن، تا این میزان از درجه اهمیت برخوردار است و آیا اگر این زنان در برابر حجاب مقاوت کنند خود را ناجی زنان ایرانی می بینند؟
پرسش دیگر اینکه: آن دسته از ایرانیانی که از مقاومت زنان خارجی در برابر حجاب « اجباری » پشتیبانی می‌کنند چگونه می اندیشند؟ آیا آنان تصور می‌کنند که مشکل زنان ایرانی را باید زنان غربی حل نمایند؟
در حقیقت می‌توان بیان داشت که این نمونه‌ای از استفاده ابزاری از زنان غربی/خارجی به منظور تثبیت و ترویج حجاب از راهِ طرح فرهنگی خواندن و عادی سازی آن است. و اساساً مساله ناجیِ زن ایرانی بودن مطرح نظر نیست؛ بل، پرسش اساسی از او ( زن غربی ) این است که آیا تمایل دارد به ابزار مورد نظر جمهوری اسلامی درآید یا خیر؟
شایان یادآوری است که خانم« آن لیند »، وزیر تجارت سوئد در آن زمان در پاسخ به پرسش خبرنگار در رابطه با پذیرش حجاب در ایران؛ تنها دلیل انجام این کار را « احترام به قوانین داخلی ایران در خصوص حجاب» اعلام کرد!

و در سفرهفته گذشته(2019) ظریف به کشور سوئد از یک‌سو به رغم صدور مجوز گردهمایی و تظاهرات آرام برای آزادیخواهان ایرانی که توسط پلیس انجام یافته بود، پلیس وحشیانه به نیروهای سرنگونی طلب حمله و به سرکوب نیروهای آزادیخواه  و مخالف حکومت زن ستیز اسلامی پرداخته و بیش از (40) تن از این آزادیخواهان به حضور ظریف در استکهلم را بازداشت و سایر افراد را مورد ضرب و جرح قرارداد.

از دیگر فرازمارگوت والستروم وزیرخارجه سوئد همزمان با سفر همتای ایرانی اش به استکهلم به دو موضوع اشاره داشت.

– اینکه دولت سوئد هیچ نقشی در دعوت از محمدجواد ظریف به سوئد نداشته و ایشان خودشان به این کشور سفر کرده است.

– اینکه مردان ایرانی با زنان دست نمی‌دهند و ما هیچ وقت اینکار را انجام نمی دهیم.

آیا ادعای مارگوت و الستروم مبنی بر اینکه مردان ایرانی با زنان دست نمی‌دهند درست است؟

یقیناً پاسخ منفی است. مردان ایرانی هیچ مشکلی با دست دادن با زنان ندارند. بل، نمایندگان حکومت استبدادی اسلامی هستند که با زنان دست نمی‌دهند اما دارای بزرگترین مرکز روسپیگری جهان در دو  شهر (قم و مشهد) هستند.

آیا احترام و دفاع از حقوق بشربه عنوان یکی از اصلهای بنیادینِ بشری و آزادی بیان برای دولت مردان سوئدی مصرف داخلی داشته و بنابر مورد به منصه اجرا گذاشته می شود؟

حال آنکه در گذشته دولتمردان سوئدی در برابر نازیسم تعظیم کردند و براین اساس همانگونه که در گذشته در مقابل کمونیسم خم شدند؛و اکنون نیز در برابر اسلامگرایان [ حاکم بر ایران] زانو می زنند!

در حقیقت می‌توان به نخست وزیر سوئد «استفان لوفن» و وزیر امور خارجه «مارگوت والستروم» گفت ای کاش مسیر درست تاریخ را منهای «منافع خود!» بنگرید و به تعظیم و تکریم در برابر اسلامگرایان، کمونیست هاو دیگر باورهای واپسگری قرون وسطایی پایان دهید.

 

 

26،8،2019

4،6،1398