نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر :
«بدین اعتبار « کوشیدن برای انکار واقعیت»، «حقیقت جهان را تغییر نخواهد داد»
تا چندی پیش غالب ایرانیان در مواردی چند، تصوراتی متفاوت از واقعیتهای موجود از پیدا و پنهان وضعیت زنان در عربستان داشتند.
اینگونه بود که بر پایه یِ روایت های نقلی،بخشی از ایرانیان؛ عربستان را کشوری، عقبمانده و واپسگرا، با مردمانی خشونت طلب، بیسواد و کم سواد و ایضاً زنانی محصور در خانه تصور میکردند که تنها به کمک دالرهای نفتی توانسته خویش را حفظ نماید.
اما آمارهای رسمی و بینالمللی نشانگر این امر بوده است که:
– شاخصه ی توسعه انسانی عربستان از ایران بالاتر است.
– شاخص خشونت طلبی در عربستان به درجات پایینتر از ایران است.
– در عربستان میانگین سواد ( اعم از زنان و مردان) بالاتر از ایران بوده است.
– نرخ مشارکت اقتصادی زنان در عربستان افزون تر از ایران است.
فراتر از این، عربستان دارای اقتصاد صنعتی گسترده است که تنها حجم تولیدات صنعتی آن به مراتب بیش از مجموع تمامی تولید نفتی و غیرنفتی ایران است.
ری اَکشون و واکنشهایی از جنس انواع و اقسام توهین ها، ناسزاگوییها و حتی اتهام های واهی نظیر « میهن فروشی و مزدوری» برای آل سعودی جای تعجب نداشت؛ بل، تنها تائید مینمود که مساله در بی اطلاعی و یا کم اطلاعی ایرانیان از وضعیت اجتماعی عربستان خلاصه نمی شود. افزون بر این؛ بسیاری از هم میهنانمان، اساساً «نمی خواستند و تمایل نداشتند» که این اطلاعات را داشته باشند.
به دیگر سخن، ترجیح شان بر این پایه بوده است که « جهان را آنگونه که خود می پذیرند، تصور کنند»!
طی این مدت، چندین تصویر و اطلاعات اندک نیز به کمک این گروه از ایرانیان می آمد؛ موضوع هایی چون «ممنوعیت رانندگی برای زنان» در عربستان یاری امان میکرد تا بتوانیم همواره امیدوار و شاید مسرور شویم که« از ما بدتر نیز وجود دارد»؛ و یا متناسب با ضربآهنگِ یک گرایش نژادپرستانه، مدعی شویم که «عرب ها واپسگراتر از ایرانیان» هستند.
اکنون اما شیپورهایی نواخته شده نشان ازاین امر دارد که «این خوابِ نوشینِ دیرینه را آشفته می سازد»!
خبرها چنان شتابنده و غافلگیرانه، و با فاصلهای اندک ، یکی پس از دیگری به نشر سپرده شدند:
– نخست: «لغو ممنوعیت رانندگی زنان» در آن کشور،
– سپس مجوز صدور فَتوا برای زنان مفتی
– و سوم؛ پخش موسیقی خواننده شهیر عرب «اُم کاثوم» از تلویزیون و دیگر رسانهها در عربستان.
اینها همه به معنای «خلع سلاح» شدن جریان تقلیلگرایی است که میکوشد تا پیچپدگی های قیاس میان دو جامعه بزرگ را در حد دو خط خلاصه نموده و حکم نهایی را بنابه میل و اراده یِ از پیش تعیین شده ی خود صادر کند.
اکنون تکلیف چیست؟
بی تردید همانگونه که طی این مدت مشاهده نمودیم، گروهی دوباره گِرد هم میآیند تا «خاک به سیمای واقعیت بپاشند»، اینان به هر دری میزنند تا حقیقت را پنهان و یا مخدوش سازند. روند اصلاحات در یکی از بزرگترین کشورهای منطقه . یا جهان را تنها محصول یک اراده ی فردی و دستوری جلوه دهند و یا آن را توطئه ای فریبنده بنامند، آسمان و زمین را به یکدیگر پیوند دهند و یا حقوق زنان را به جنگ در یمن پیوند دهند تا همچنان آرامش گورستانیِ این برکه را حفظ نمایند.
نامش، گو هرچه خواهد باشد؛ اما بی تردید این یک رویکرد اصلاح طلبانه نیست، هرچند که راویان اش« سربند اصلاح طلبی» به سر بسته باشند.
اگرچه این رویکرد[ اصلاح طلبی]اقتضا می نماید که از هرگونه بهبودی و ارتقاء وضعیت در هر نقطه از جهان استقبال نموده و مسرور شویم و البته « بکوشیم تا بیاموزیم »!
پیشرفت عربستان طی این سالیان را منکر نشویم و به سرمایهگذاری های بزرگ در بخشهای آموزش و پرورش و حتی توانمند سازی زنان را به چشمِ جان نظاره کنیم. شاید، آنگاه از خود پرسش نمائیم که نتیجه چهار دهه «شعار استقلال…»؛ نگاه به داخل و انواع و اقسام نسخه ها و رِسِپت های «بومی سازی» به کجا انجامید؟
کلیه پیشرفتها در جهان و برنامههای توسعه را به نام «فساد و تباهی و ایضاً غرب زدگی» به نحو منفی تفسیر نموده و در نهایت منکر شدهایم و با نام «استقلال» ارتباط خود را با پیشرفتهترین کشورهای جهان قطع نموده و دلخوش کردهایم که مثلاً با وزیرکشور اوگاندا یارو غار گرمابه وگلستان شده ایم! چگونه در پی فرجامی جز بدل شدن به عقبمانده ترین بوده ایم؟!
اینان که همواره برایمان از مفاخر سنتی و دینی زمزمه می کنند؛ اینان که چونان جغدهای شوم از تباهی و روسیاهی و فلاکتِ همه ی جهان از غرب گرفته تا خاورمیانه، برایمان داستانسرایی و نقل روایت می نمانند، هیچ کدام یاران مثبتی نیستند!
حتی، حتی اگر اندیشه نیک و شرافتمندانه ای نیز داشته باشند، دوستی اشان…! کاش تلخی حقیقت را به کام مان بنشانند، بل، تلنگری باشد تا بخود آئیم!
بدین اعتبار « کوشیدن برای انکار واقعیت»، «حقیقت جهان را تغییر نخواهد داد»!