داستان یک شعر؛جهانگیرخان صوراسرافیل

محمود طوقی :

چون کار مشروطه بالا گرفت،ارتجاع قاجاری آخرین تیر ترکش خودرا رها کرد و دست به کودتا زد .

محمدعلی شاه با کمک قزاقان روسی مجلس را به توپ بست .و در آن روز بزرگ سوسیال دموکرات های تهران جان بازی های بسیار کردند.اما فرجام کار شکست آزادیخواهان و پیروزی ضد انقلاب بود .

عده ای کشته و عده بسیاری دستگیر و عده بسیار تری از مهلکه گریختند .

دستگیر شدگان را زنجیر کردند و به باغ شاه بردند. که محمد علی شاه آنجا نشسته بود و پایگاه کودتا آن جا بود .

از میان دستگیر شدگان سه تن را نخست کشتند . که محمد علی شاه از آنان دلخونی داشت . و هر سه از سوسیال دموکرا تهای تهران بودند:

۱-جهانگیر خان صور اسرافیل -ژورنالیست

۲-ملک المتکلمین:آژیتاتور

۳- قاضی ارداقی:آژیتاتور

دهخدا روزنامه نگار که با نام مستعار «دخو»در روزنامه صور اسرافیل مقاله طنز می نوشت بخارجه گریخت.

در پاریس شبی جهانگیر خان را بخواب دید.جهانگیر خان ۳۴ ساله بود که کشته شد . جهانگیر خان به او گفت:«چرا نگفتی جوان اوفتاد»که منظورش جوانمرگ شدن خودش بود .و در همان خواب دهخدا این بیت را سرود«یادآر ز زشمع مرده یاد آٰر».دهخدا بیدار که شد این مسمط زیبا را نوشت:

«ای مرغ سحر،چو این شب تار

بگذاشت زسر ،سیاه کاری

وز نفخه روح بخش اسحار

رفت از سر خفتگان خماری

بگشود گره ز زلف زر تار

محبوبه نیلگون عماری

یزدان به کمال شد پدیدار

واهریمن زشت خو حصاری

                                یاد آر زشمع مرده یاد آر

ای مونس یوسف اندراین بند

تعبیر عیان چو شد ترا خواب

دل پر زشعف لب از شکر خند

محسود عدو،به کام اصحاب

رفتی بر یار و خویش و پیوند

آزادتر از نسیم و مهتاب

زان کو همه شام با تو یک چند

در آرزوی وصال احباب

                            اختر به سحر شمرده،یاد آر

چون باغ شود دو باره خرم

ای بلبل مستمند مسکین

وز سنبل و سوری و سپرغم

آفاق،نگار خانه چین

گل، سرخ و به رخ عرق زشبنم

تو داده زکف قرار وتمکین

زان نو گل پیشرس که در غم

نا داده به نارشوق تسکین

                                  از سردی دی فسره ،یادآر

ای همره تیه پور عمران

بگذشت چو این سنین معدود

وآن شاهد نغز بزم عرفان

بنمود چو وعد خویش مشهود

وز مذبح زر چو شد به کیوان

هر صبح شمیم عنبر و عود

زان کو به گناه قوم نادان

در حسرت  روی ارض موعود

                              بر بادیه جان سپرده یاد آر

چون گشت زنو زمانه آباد

ای کودک دوره طلایی

وز طاعت بندگان خود شاد

بگرفت ز سرخدا ،خدایی

نه رسم ارم،نه اسم شداد

گل بست زبان ژاژخایی

زان کس که زنوک تیغ جلاد

مأخوذ به جرم حق ستایی

                                تسنیم وصال خورده یاد آر

صوراسرافیلکهبود

میرزا جهانگیر خان شیرازی که به خاطر روزنامه اش به صور اسرافیل مشهور است د رسال ۱۲۹۲ ه. ق. در شیراز بدنیا امد .کودگ بود که پدرش آقا رجبعلی در گذشت .در سال ۱۳۱۱ به دارالفنون رفت که همزمان با انقلاب مشروطه بود .

جهانگیر خان با سرمایه میرزا قاسم خان تبریزی و همکاری دهخدا(میرزا علی اکبرخان قزوینی)روزنامه صور اسرافیل را منتشر کرد .جز این عضو حوزه مخفی اجتماعیون -عامیون تهران بود

جهانگیر خان جزء ۸ نفری بود که قبل از کودتا محمد علی شاه خواسته بود که آنها تبعید شوند .و این نشان از نقش موثر او در بیداری مردمان داشت .

بعد از دستگیری در روز چهارشنبه ۲ تیر ماه ۱۳۲۶ در برابر محمد علی شاه کشته شد .

دهخداکهبود

علی اکبر دهخدا در سال ۱۲۹۷ ه. ق. در قزوین بدنیا آمد. پدرش خانبابا از ملاکان میانه حال قزوین بود .و درکودکی دهخدا در گذشت .در سال ۱۲۷۸ شمسی دهخدا  به مدرسه علوم سیاسی رفت .و پس از اتمام تحصیل در وزارت امورخارجه مشغول بکار شد .مدتی به خارجه رفت و در سال ۱۲۸۴ که همزمان با انقلاب مشروطه بود به ایران باز گشت .و مدتی بعد هم کار جهانگیر خان صور اسرافیل  شد.در روزنامه با نام مستعار «دخو» در ستون چرند و پرند طنز سیاسی می نوشت . که محبویت توده ای داشت .بعد از کودتا در سفارت انگلیس متحصن شد .و کمی بعد به اروپا رفت .دهخدا مدتی هم سر دبیری نشریات حزب کمونیست ایران را بعهده داشت

در دوران ملی شدن نفت از پشتیبانان مصدق بود و بعد از کودتا بشدت توسط کودتا گرا ن مضروب شد .دراسفند ۱۳۳۴ در تهران در گذشت .

———————————————————————————————————————————

عُماری=کجاوه

تیه=بیابان بی آب و علف

تسنیم=پُر لبالب

یوسف=یوسف پیامبر که در زندان بود

مونس یوسف=زندانی هم بند یوسف ،که یوسف با تعبیر خوابش آزادی او را نوید داد