روایت یک دوره: ‘رهبر گفت امام در خواب اعتراض کرد که چرا اسم هاشمی را نبردی؟

Hossein Bastani

حسین باستانی – بی بی سی :

مطلب حاضر، به مرور مجموعه ای از گفتگوهای خصوصی اکبر هاشمی رفسنجانی و آیت الله علی خامنه ای در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می پردازد.

اطلاعات مورد اشاره در این مطلب، از کتاب “روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی” نقل شده، آخرین کتابی که در زمان حیات او، در ارتباط با خاطرات سیاسی هاشمی رفسنجانی انتشار یافته است. بسیاری از این اطلاعات، پیشتر در منابع دیگر هم مورد اشاره قرار گرفته است.

لازم به تاکید است که گزارش حاضر، به شرح “مهم ترین” وقایع دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی نمی پردازد، بلکه بخش هایی از کتاب را بازخوانی می کند که به گفتگوها و اختلاف نظرهای هاشمی رفسنجانی و رهبر ایران اشاره دارد.

فضای بعد از درگذشت نخستین رهبر

بعد از مرگ آیت الله خمینی، زمانی که اکبر هاشمی رفسنجانی در حال اداره جلسه مجلس خبرگان برای انتخاب جانشین است، دو نفر از نمایندگان “به ناگاه فریاد می زنند اگر امام درباره صلاحیت آقای خامنه ای برای رهبری سخنی گفته اند بگویید تا ما هم بدانیم”.

هاشمی رفسنجانی در پاسخ می گوید: “در جلسه ای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلاء رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امام فرمودند خلاء رهبری پیش نمی آید، شما آدم دارید. گفتیم چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنه ای فرمودند همین آقای خامنه ای.”

هاشمی می افزاید: “خبر آماده باش نیروهای عراقی در مقابل منطقه عین خوش که در اثنای جلسه توسط دکتر روحانی رسید و من به جلسه اطلاع دادم، تأثیر زیادی در آمادگی اعضای خبرگان برای ختم کار داشت. رأی گیری انجام شد و آقای خامنه ای با ۶۰ رأی از ۷۴ عضو حاضر حائز بیشترین آرا شدند.” [با توجه به اینکه جلسه خبرگان حدود ۱۰ ماه بعد از آتش بس ایران و عراق برگزار شده، واضح نیست منظور از “آماده باش نیروهای عراقی در منطقه عین خوش” چه بوده است].

پس از انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، به اولین جایی که می رود دفتر هاشمی رفسنجانی در مجلس است. هاشمی می گوید: “برای شیوه انجام وظایف رهبری با هم صحبت کردیم. قرار شد احکام انتخابات یا انتصابات امام را ایشان تأیید کنند و قرار شد به صدا و سیما بگویم بهای لازم را به موضوع بدهد. تصمیمات مهمی با هم گرفتیم.”

در نوروز بعد از انتخاب به رهبری، آیت الله خامنه ای می گوید خوابی عجیب دیده است. هاشمی نقل می کند: “[آقای خامنه ای] شب عید نوروز و بعد از شنیدن پیام های نوروزی از تلویزیون خواب رفته و امام را در خواب دیده اند که معترضانه و دوستانه به ایشان گفته اند چرا در پیام نوروزی اسم رئیس جمهور را نبرده اند و ایشان جواب داده اند فردا در صحبت عید جبران می کنند.”

اختلاف نظرهای اولیه

با وجود روابط بسیار نزدیک اکبر هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنه ای در آغاز دوران مسئولیت رهبر جدید، از همان ابتدا به نظر می رسد که او در مورد بعضی از موضوعات با هاشمی تفاوت دیدگاه دارد.

یکی از نخستین موضوعات اختلاف، به شیوه رفتار با آیت الله منتظری مربوط می شود. وی با وجود برکنار شدن از سمت جانشینی آیت الله خمینی، به لحاظ حوزوی مهم ترین مرجع تقلید ایران است و مس‍ئولان حکومتی نگرانند که جانشینی آقای خامنه ای را تایید نکند.

هاشمی رفسنجانی در گفتگو با کسانی که در تلاش برای میانجی گیری میان حکومت و آیت الله منتظری هستند پیشنهادی را مطرح می کند: “ایشان رهبری آیت الله خامنه ای را تأیید کنند و ما هم متقابلا کمک کنیم که رفته رفته وضع ایشان عادی شود و مرجعیت آینده ایشان آسیب نبیند.” او حدود یک هفته بعد از انتخاب رهبر، خبر از رسیدن نامه ای از طرف آیت الله منتظری می دهد که “رهبری ایشان را تأیید کرده، به امید اینکه آقای خامنه ای جواب بدهند و در رسانه ها پخش شود”. هاشمی سپس تلفنی با رهبر حرف می زند و درمورد جواب آقای خامنه ای به نامه آیت الله منتظری توافق می کنند.

اما بعد از آنکه رادیو و تلویزیون نامه آیت الله منتظری را به رهبر می خوانند، بر خلاف توافق قبلی جواب آیت الله خامنه ای از صدا و سیما منتشر نمی شود. هاشمی می گوید: “از آقای خامنه ای علت را پرسیدم که گفت تلفن های زیادی مبنی بر گله و شکایت به دفتر شده. استخاره کرده و تصمیم به عدم نشر در تلویزیون گرفته اند.”

موضوع یکی دیگر از اختلاف نظرهای اولیه دو مقام حکومتی، سرنوشت سپاه پاسداران است. حکم ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ آیت الله خمینی به اکبر هاشمی رفسنجانی برای انتصاب او به جانشینی فرمانده کل قوا، بر اصلاح ساختار نیروهای مسلح تاکید داشته و هاشمی می گوید با آقای خمینی در مورد ضرورت ادغام ارتش و سپاه صحبت کرده بود.

اکبر هاشمی رفسنجانی سپس، عبدالله نوری، نماینده آیت الله خمینی در سپاه را مامور تشکیل جلساتی برای بررسی ادغام می کند. اما پس از آغاز رهبری آقای خامنه ای، یکی از اولین دستورهای او توقف پیگیری ادغام ارتش و سپاه است. چند ماه بعد رهبر جدید در دانشگاه امام حسین سپاه تاکید می کند که بحث ادغام ارتش و سپاه “از اول هم درست نبوده”.

هاشمی می گوید تلاشش برای پیگیری ادغام، نتیجه تجربیات دوران جنگ بوده: “با دو ارتش و دو نیروی مسلح که رقیب همدیگر هستند، چگونه می توان جنگید؟” مولف کتاب “روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی” به هاشمی می گوید “اگر ادغام انجام نمی شد اکنون نیروی بانفوذی مانند سپاه قدس در منطقه نداشتیم” و او جواب می دهد نقش سپاه قدس “وزارت خارجه را از اعمال مسئولیت خودش در حساس ترین نقاطی که به ما مربوط می شود محروم کرده است”. هاشمی می افزاید: “در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن و هر جایی که این گونه می شود ما حقیقتاً مشکل داریم. کسی نمی تواند در این کشورها سفیری را بدون موافقت سپاه قدس بگذارد.”

مذاکره با آمریکا

جرج بوش (پدر) که ۷ ماه قبل از آغاز رسمی ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به کاخ سفید رفته بود، در اولین سخنرانی خود از ایران می خواهد به آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان کمک کند و می افزاید: “حسن نیت باعث حسن نیت خواهد شد”.

با روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی، میانجی گری هایی بین المللی در همین ارتباط به جریان می افتد. سپس، بر مبنای تصمیمی که در سطوح عالی حکومت ایران گرفته می شود و با پیگیری سپاه پاسداران، گروگان های آمریکایی آزاد می شوند. اما مشکلات جدیدی بین ایران و آمریکا پیش می آید و دولت بوش برخلاف انتظار تهران، اقدام متقابلی انجام نمی دهد.

بیشتر بخوانید: روایت شش ‘خرابکاری تاریخی’ در مذاکرات ایران و آمریکا

در اردیبهشت ۱۳۶۹ که هنوز اقدامات پشت پرده ایران برای آزادی گروگان ها در جریان است، عطاء الله مهاجرانی معاون پارلمانی رئیس جمهور در مقاله ای خواستار “مذاکره مستقیم” با آمریکا می شود که آیت الله خامنه ای در واکنشی تند، هرگونه مذاکره را مردود می داند.

چند روز بعد از این واکنش، هاشمی خبر از گفتگویی خصوصی با رهبر می دهد که حکایت از اختلاف دیدگاه دو طرف بر سر گفتگو با واشنگتن دارد: “درباره صحبت‌های روز چهارشنبه ایشان، به خاطر حمله تند علیه یک نویسنده معمولی صحبت شد و نیز موضع گیری صریحی که ممکن است در آینده لازم شود از آن عدول کنند. چون نفس مذاکره اشکالی ندارد. گرچه در حال حاضر مناسب نیست.”

علی هاشمی برادرزاده رئیس جمهور که در جریان مذاکرات ایران و آمریکا در زمان جنگ نقش داشته نیز، در مورد همین مقطع خاطره عجیبی را نقل می کند. به گفته او، جورج بوش (پدر) در زمان مسئولیت خود، یک روز با دفتر ریاست جمهوری ایران تماس می گیرد تا با هاشمی رفسنجانی شخصا صحبت کند، اما مدتی پشت خط می ماند و موفق نمی شود.

در عین حال، از روایت های هاشمی بر می آید که آیت الله خامنه ای با وجود مخالفت با مذاکره مستقیم با آمریکا، از اساس با هر گونه ارتباط مخالف نبوده است.

هاشمی رفسنجانی می گوید: “یکی از مصوبات شورای عالی امنیت ملی این بود که با آمریکا کار اقتصادی انجام دهیم و به تصویب رهبری هم رسید. حتی برای آن آیین نامه نوشتیم و بنا شد زیر نظر رئیس جمهور باشد. در مسائل اقتصادی، دست خودمان را نبستیم و مصلحت خودمان را می دانستیم و این کار بعد سیاسی هم داشت. می‌خواستیم ارتباط کلا قطع نباشد و مجرایی برای برقراری روابط و استفاده باقی بماند.”

اکبر هاشمی رفسنجانی در جای دیگر روایت می کند که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، زمانی هزینه ها و منافع مذاکره با آمریکا را در دو ستون فهرست کرده که مبنای گفتگویی با رهبر شده است: “من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم، یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم.”

هاشمی می افزاید از نظر حکومتی رهبر در مخالفت با مذاکره تبعیت کرده اما به او گفته: “بالاخره در روز قیامت از من و شما می پرسند چرا این همه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد. اگر اینها را بر عهده می‌گیرید، من دیگر حرفی ندارم”. آقای خامنه ای جواب می دهد: “بله، جواب با من باشد.”

اختلاف نظرهای اقتصادی و فرهنگی

از همان ابتدای روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی، نشانه هایی از حساسیت آیت الله خامنه ای در مورد “تجمل گرایی” مشاهده می شود.

هاشمی می گوید که در اواخر سال ۱۳۷۰، حتی امتیازات محافظان رئیس جمهور موضوع گفتگویی میان او و رهبر می شود: “پاسداران به ایشان شکایت کرده اند که محافظان من امتیازات زیادی مثل منزل، راحتی بیشتر، حق ماموریت بیشتر، وام و خرید سفر کیش و نظایر آن می گیرند. توضیح دادم اغراق شده است.”

در یک نوبت دیگر، رهبر جمهوری اسلامی به شدت انتقاد می کند که حسن محلوجی وزیر معادن و فلزات “انواع و اقسام سنگ های گران قیمیتی را که ما در کشور داریم، آورده و در وزارتخانه اش کار کرده است”. رهبر می گوید: “من در اینجا او را خواستم و به او گفتم شما چرا این کار را کردی؟ گفت وقتی مسافران خارجی به وزارتخانه می آیند، این سنگ ها جلو چشم شان قرار گیرد و مشتری پیدا شود! شما را به خدا این منطق قابل قبول است؟”

هاشمی رفسنجانی البته معتقد است وزارتخانه هایی چون معادن و فلزات که دولت به دنبال اجرای “خصوصی سازی” گسترده در آنها بوده به طور ویژه در معرض حساسیت قرار داشته اند. در حدی که مسئولانی چون وزیر معادن و فلزات در جلسات هیات دولت از دستگیری مدیران و معاونین خود در خیابان وکارخانه ها شکایت می کنند و اینکه نمی توان با این شرایط کار کرد.

طیفی دیگر از حساسیت های رهبر، مرتبط با سیاست “تعدیل اقتصادی” و آزادسازی قیمت هاست که نهایتا به عقب نشینی دولت از این سیاست ها منجر می شود. محمدعلی نجفی رئیس اسبق سازمان برنامه و بودجه می گوید: “در دفتر رهبری گروهی بودند که نسبت به این برنامه ها انتقاد داشتند. تا جایی که خود مقام معظم رهبری هم از یک موضع انتقادی نسبت به برنامه اول و سیاست های اقتصادی دولت در سال ۷۳ برخورد کردند.” وی جایی نقل می کند که حتی وقتی دولت در آستانه ارائه برنامه ۵ ساله دوم به مجلس بوده، تذکراتی مکتوب از آیت الله خامنه ای به رئیس جمهور می رسد که چون فرصت تغییر نبوده هاشمی به‌ناچار عین نامه رهبر را همراه برنامه به مجلس می‌فرستد.

بخشی مهمتر از انتقادات رهبر به وزارتخانه ها، متوجه وزارت ارشاد محمد خاتمی است. به نوشته کتاب زندگی و زمانه هاشمی رفسنجانی، وضعیت مطبوعات ز دلایل اصلی نارضایتی رهبر محسوب می شود: “ورود روزنامه‌های دولتی و نوآورانه همشهری و سپس ایران… رهبری را حساس کرد. شاید هم حضور مطبوعاتی هایی مانند احمد ستاری و شمس الواعظین رهبری را حساس کرده بود.”

آیت الله خامنه ای در همین ارتباط، به حسین شریعتمداری نماینده خود در روزنامه کیهان ماموریت می دهد سرمقاله های ۱۰ شماره از روزنامه همشهری را تحلیل محتوا کند. گزارش شریعتمداری که آماده می شود، رهبر در حاشیه آن می نویسد: “این تحلیل بسیار خوب، تیزبینانه و دقیقاً منطبق بر همان برداشتی است که من از مطالعه آن چند شماره داشتم.”

در همین مقطع در اعتراض به عملکرد وزارت ارشاد، گروه انصار حزب الله به شدت فعال می شود که در رأس آن یک سرتیپ سپاه – حسین الله کرم – قرار دارد. هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالی در مورد ورود سپاهیان به عرصه رویارویی با دولت می گوید: “سپاه از این چیزها ابایی نداشت و اگر لازم بود، انجام می داد”. او در پاسخ به این پرسش که “شما به این وضعیت اعتراضی نداشتید؟” به توضیحاتی مختصر بسنده می کند: “تا آن حد مزاحم نبودند. بعدها ریشه دار شدند.”

وی همچنین، در مورد اقدامات وزارت اطلاعات علی فلاحیان در زمان دولتش هم، به اختصار سخن می گوید.

در جایی از خاطراتش، انکار نمی کند که به دنبال انتشار نامه ۹۰ نفر از اعضای اپوزیسون داخلی در انتقاد از دولت او، به وزارت اطلاعات دستور ورود به مساله را داده است: “به آقای فلاحیان گفتم مسائل نامه سرگشاده لیبرال ها را به صورت قانونی و بدون افراط بررسی کند.”

این بررسی، منجر به دستگیری بسیاری از امضاکنندگان و از جمله عزت الله سحابی رئیس اسبق سازمان برنامه و بودجه از سوی وزارت اطلاعات می شود. هاشمی رفسنجانی می گوید برخورد وزارت اطلاعات به گونه ای بوده که حتی منجر به واکنش به واکنش آیت الله خامنه ای می شود: “مقام معظم رهبری گفتند اینهایی که این کارها را می کنند، خودشان زندان نبوده اند و نمی دانند زندان یعنی چه که افراد را مدت ها در زندان نگه می دارند.” هاشمی می افزاید: “من به مسئولان گفتم سریعا به اتهامات رسیدگی شود که پس از رسیدگی اینها را آزاد کردند.”

او در بخش دیگری از خاطرات خود، از “موشک هایی” صحبت می کند که وزارت اطلاعات به اروپا فرستاده بوده تا با آنها به گروه مجاهدین خلق حمله کند. روایت هاشمی از ماجرا چنین است: “اینها موشک هایی را برای اینکه منافقین را بزنند، به اروپا فرستادند. از طریق یکی از افراد وزارت فهمیدم و پیگیری کردم. چون بدون اطلاع من عمل کردند، آنها را تنبیه کردم.” وی می افزاید: “فعالیت های برون مرزی وزارت اطلاعات باعث می شد برخی از کشورها با سوء استفاده از برخی موارد پرونده هایی را که هیچ ربطی به ایران ندارد به ایران ربط دهند. یکی از آنها انفجار مقر آمریکایی ها در الخبر عربستان بود.”

در کتاب زندگی و زمانه هاشمی رفسنجانی توضیحات چندانی در مورد اقدامات وزارت اطلاعات علی فلاحیان علیه منتقدان حکومت در داخل و خارج از کشور نیامده است.

انتخابات مجلس

در جریان نخستین انتخابات مجلس در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای از او در مقابل منتقدانش در جناح چپ حکومت حمایت می کند. در این مقطع رهبر، مخالفان دولت را “فتنه گر” لقب می دهد و آنها را کسانی می داند که “شایسته آمدن به مجلس نیستند”. در عمل نیز، شورای نگهبان تعداد بی سابقه ای از کاندیداهای جناح چپ را در انتخابات ۱۳۷۱ رد صلاحیت می کند.

انتخابات پارلمانی ۱۳۷۵ اما در شرایطی برگزار می شود که میان دولت هاشمی با جامعه روحانیت مبارز و گروه های همسو اختلافاتی ایجاد شده است. در این شرایط، هاشمی رفسنجانی با جامعه روحانیت مبارز رایزنی می کند تا در لیست ۳۰ نفره خود برای تهران، ۱۵ نفر از کاندیداهای منتسب به دولت را قرار بدهند اما آنها زیر بار نمی روند. نهایتا رفسنجانی به قرار گرفتن ۵ نفر از این کاندیداها در لیست اصلی جناح راست رضایت می دهد که ابتدا مورد قبول قرار می گیرد ولی بعد با آن هم مخالفت می شود.

هاشمی رفسنجانی می گوید که با به بن بست رسیدن مذاکرات خواستار کسب تکلیف از آیت الله خامنه ای شده و سپس علی اکبر ناطق نوری، به نمایندگی از جامعه روحانیت مبارز با رهبر صحبت کرده است.

به روایت هاشمی، رهبر جمهوری اسلامی به ناطق نوری می گوید بهتر است دولتی ها لیست جداگانه بدهند: “[رهبری] می گفتند آنها رای نمی آورند. بالاخره اینها در دولت هستند ومردم اینها را مسئول می دانند و نارضایتی هایی که هست تا حدودی به پای اینهاست. یعنی اینها در دولت و قدرت هستند و وقتی می خواهند رای بگیرند، مردم به اینها رای نمی دهند.”البته رهبر دو دلیل دیگر را هم ذکر می کند که یکی از آنها داغ تر شدن رقابت انتخاباتی و دیگری مجبور نشدن هواداران گروه ها به رای دادن به کسانی است که قبولشان ندارند.

ایجاد چنین وضعیتی باعث می شود تا متحدان رئیس جمهور، که برخی از آنها عضو دولت هستند، تحت عنوان “کارگزاران سازندگی” بیانه بدهند و مستقل از بقیه جناح راست وارد انتخابات شوند، هرچند مدتی بعد تردیدهایی در ادامه کارشان ایجاد می شود.

هاشمی رفسنجانی حکایت می کند: “به رهبری تلفن کردم وگفتم اینها [کارگزاران] می گویند احساس می کنیم شما راضی نیستید. اجازه بدهید ما از رقابت بیرون برویم. ایشان گفتند بر اینها واجب است که بیایند.” هاشمی می افزاید: “به آقای کرباسچی هم جداگانه از دفتر ایشان [رهبری] تلفن شده بود که شما باید در جمع اینها باشید.”

در آستانه انتخابات، فرمانده وقت سپاه محسن رضایی در جمع سپاهیان سخنرانی می کند و حرف هایی می زند که به اعلام موضع در مورد کارگزاران تعبیر می شود: “امروز روزی است که لشگر حضرت رسول باید اولین عملیات سیاسی پر افتخار خود راانجام دهد. لشگر حضرت رسول باید به میدان بیاید و به حزب الله رای بدهد.”

در این انتخابات، اگرچه محافظه کاران منتقد دولت هاشمی اکثر کرسی های مجلس را به دست می آورند، اما کارگزاران سازندگی و گروه های جناح چپ حکومت، موفق می شوند یک فراکسیون بزرگ حدودا ۱۰۰ نفره را در مجلس تشکیل بدهند.

انتخابات ریاست جمهوری

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۲، بسیاری از محافظه کاران منتقد دولت از احمد توکلی حمایت می کنند. علی لاریجانی وزیر ارشاد وقت می گوید پیش از انتخابات به هاشمی رفسنجانی گفته احمد توکلی باعث کاهش آرای او خواهد شد و هاشمی با خنده پاسخ داده توکلی “دویست، سیصد هزار رای بیشتر ندارد”.

در زمان تبلیغات انتخاباتی، احمد توکلی در نطق انتخاباتی تنظیم شده برای پخش در تلویزیون، انتقادات شدیدی را علیه دولت مطرح می کند و هیات نظارت بر تبلیغات کاندیداها، خواستار “اصلاح” بخش هایی از نطق می شود.

توکلی اما می گوید از دفتر رهبری به او خبر می دهند “نظر آقا این است که اگر می دانی حرف هایی که زده ای حق است کوتاه نیا”. اکبر هاشمی رفسنجانی هم به صدا وسیما می گوید صحبت های توکلی را پخش کنند. احمد توکلی در نهایت به طور غیرمنتظره، ۴ میلیون رای به دست می آورد.

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶، یک بار دیگر گفتگویی خصوصی میان رهبر و هاشمی رفسنجانی صورت می گیرد که بعدا رسانه ای می شود. این بار، گفتگو پس از آن است که در آستانه انتخابات، هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه تهران در مورد احتمال بروز تقلب هشدار می دهد.

آیت الله خامنه ای می گوید که بعد از خطبه های هاشمی رفسنجانی، از او در مورد دلیل هشدارش پرس و جو کرده: “گفتم شاید ایشان خبری دارند اما ایشان گفتند که نه. من درهمه انتخابات ها به مسئولان و دست اندرکاران سفارش می کنم که تخلف نکنند.”

هاشمی در گفتگو با نویسنده کتاب زندگی و زمانه هاشمی رفسنجانی، در پاسخ به سوالی در مورد میزان “هماهنگی” میان او و رهبر در انتخابات ۱۳۷۶ می گوید: “آیت الله خامنه ای و آقای ناطق که رئیس مجلس هم بود، برنامه ریزی کرده بودند بیایند. خود من به آقای ناطق رای دادم. این طرفی ها، هم دولت را اذیت می کردند و هم با رهبری یک مقدار زاویه داشتند.”

در پاسخ ذکر شده در این روایت کتاب، منظور از “برنامه ریزی” در مورد انتخابات چندان واضح نیست، اما دربرگیرنده خبری است که می تواند برای بسیاری از مخاطبان تازگی داشته باشد: اینکه با وجود حمایت کارگزاران سازندگی از خاتمی در انتخابات ۱۳۷۶، شخص اکبر هاشمی رفسنجانی به علی اکبر ناطق نوری رای داده است.