سامورایی ها؛حمید مومنی و مصطفی شعاعیان (قسمت دوم )

محمود طوقی :

چهار نگاه به شوروی

۱-سوسیالیسم واقعاًموجود

۲-رژیمی رویزیونیستی

۳-سوسیالیسم نظام

۴-سوسیال امپریالیسم

عده ای ؛مثل حزب توده؛براین باور بودند که سوسیالیسم در شوروی در حال تحقق است ویا حتی تحقق یافته است و آن گونه که برژنف معتقد بود در حال گذار به جامعه ای کمونیستی است .وشوروی را مدینه فاضله ای می دانستند که فلاسفه نوید آن را داده بودند .و از آن بعنوان سوسیالیسم واقعاً موجود یاد می کردند.

نگاه دیگر انقلاب اکتبر را یک انقلاب سوسیالیستی می دانست که بعد از مرگ استالین دچار انحرافات رویزیونیستی شده است .اما هنوز سوسیالیستی است ؛چریک ها و راه کارگر بر این باور بودند.

عده ای دیگر عقیده داشتند که نظام حاکم بر شوروی یک نظام سوسیالیستی است اما سوسیالیسمی که کارگری نیست و قدرت فرا روئیدن به یک جامعه کمونیستی را ندارد. سوسیالیسمی خاص بروکرات ها و تکنوکرات ها.خط ۵  حامل این اندیشه بود.

و در آخر گروه های مائو ئیست بودند که شوروی را نظامی سوسیال امپریالیسم می دانستند . سوسیالیسم در حرف و امپریالیسم در عمل  .

استالین یا لنین

آن چه مسلم است پشت کردن به آرمان های انقلاب اکتبر از زمان خروشچف شروع نشده بود.

بعد از مرگ استالین و روی کار آمدن خروشچف در کنگره بیستم حزب با کیش شخصیت استالین بر خورد شد .کیش شخصیت اسم مستعار دیکتاتوریی فردی استالین در شوروی و حزب بود .

اما عده ای دیگر چون شعاعیان بر این باور بودند که انحراف هر چند در دوران استالین تحقق یافت اما ریشه هایش را باید در لنینیسم دید .این لنین بود که با تصرف ماشین نظامی اداری  دولت و حفظ آن اجازه نداد پرولتاریا نهاد های خودرا تاسیس کند و زمینه رشد و بر آمدن بورژازی را فراهم کرد .

ضرورت یا عدم ضروت فعالیت های کمونیستی

از انقلاب مشروطه ببعددغدغه بزرگ نیروهای چپ فعالیت در زیر پرچم کمونیسم یا درون احزاب دموکرات بوده است .

نامه های سوسیال دموکرات های تبریز به کائوتسکی وپلخانف موید این امر است .

با تشکیل حزب کمونیست ایران در سال ۱۲۹۹عده ای بر این باور بودند که طبقه کارگر ایران نوپاست و تشکیل حزب تلاشی زود هنگام است .این بحث در جریان احیاء حزب؛گروه ۵۳ نفر و تشکیل حزب توده هم بود .دعوای اسکندی و اردشیر آوانسیان بر سر همین موضوع بود .

شعاعیان می گوید :پس از پیدایی طبقه کارگر در تاریخ آدمی سپس رشد آن وسپس آفرینش مارکسیسم زین پس دیگر طبقه کارگر از وابستگی خشک به کارخانه های سرمایه داری رو به رهایی می گذارد و دیگر می تواند در سیمای ایدئولوژیک نیز تجلی کند به گفتاری دیگر کمونیست ها عناصری از طبقه کارگرند.پس هرکجا کمونیست باشد طبقه کارگر هم بصورت کم یا زیاد هست منتهی در سیمای روشنگران وپیشتازان بهررو هست .خواه در آن مکان کارخانه و تولید سرمایه داری باشد یا نباشد .

شعاعیان سئوالی که منتقدین مطرح می کنند خود مطرح می کند و می گوید :آیا رسیدن به سوسیالیسم در حالی که صنعت در جامعه ریشه نگرفته است و پرولتاریای صنایع سرمایه داری از لحاظ کمی افزایش نیافته است و دوره تکاملی خودرا نپیموده است آرزویی خوش ولی ابلهانه نیست . پاسخ می دهد:نه .رشد کمی کارگران در مراحل بعد اهمیت پیدا می کند .آن چه اهمیت دارد :

-مشی کارگری

-راستای انقلاب

-سر کردگی رهبری طبقه کارگر است .

وخود می پرسد پس نبود انبوه توده کارگران و صنایع رشد یافته ،مشی کارگری ،راستای انقلاب ،و سر کردگی پرولتاریا چه معنایی دارد .و می گوید :طبقه کارگر مشی  ورهبری خود را نه از کمیت کارگری بلکه از سوی سازمان سیاسی ،از حزب خود  بدست می آورد .

پس هر کجا که حزب طبقه کارگر یعنی ستاد متشکل پیشاهنگ پرولتاریا بتواند وظیفه خودرا بدرستی انجام دهد می تواند توده ها را در راستای کارگری به پیش کشد .پس بحث اصلی بود و نبود حزب کمونیست است .

پیشاهنگ حزب طبقه کارگر کیست

شعاعیان پیشاهنگ طبقه کارگر را «روشنگر»می نامد وبرایش مشخصاتی قائل می شود اما مومنی با تقسیم هفتگانه در مورد روشنفکر و روشنفکر انقلابی نتیجه می گیرد که پیشاهنگ طبقه کارگر بخش روشنفکریش جزء طبقه کارگر نیست و شعاعیان می خواهد با مخدوش کردن مرز ها هژمونی روشنفکران را بر طبقه کارگر تحمیل کند.

شرح ماجرا

شعاعیان به کار کنان فکری طبقه کارگر که کار سیاسی می کنند روشنگر می گوید که نخست به آگاهی طبقاتی می رسند و سپس طبقه کارگر را در روند زندگی و ستیز طبقاتی آگاه می کنند این روشنگر چند

 ویژه گی دارد :

-کاشف قوانین طبقه کارگر است

-راهنمای گام به گام طبقه کارگر است

-پیشتاز طبقه کارگر است

-عضو حزب طبقه کارگر است

-در امر تولید مستقیم شرکت ندارد

-از لحاظ اجتماعی جزء طبقه کارگر است

پیشاهنگ طبقه کارگر که درحزب طبقه کارگر سازمان یافته است متشکل از دو بخش است :

۱-عناصر آگاه طبقه کارگر

۲-روشنفکران انقلابی با مرام و آرمان های پرولتری

هردو بخش جدا از آن که در تولید نقش مستقیم دارند یا ندارند یا قبلاًداشته اند(کارگرانی که کادر حرفه ای حزب می شوند)جزء طبقه کارگرند .

در اینجا مرزی مخدوش نشده است و بحث هژمونی روشنفکران خرده بورژا بر حزب طبقه کارگر نیست .

از دست رفتن حوصله

شعاعیان در فصل ۵ پاسخش؛بند ۱۶۵به اخلاق اپورتونیسم در بحث های تئوریک می رسد و می گوید :وقتی بحث جزئیات است اپورتونیسم از کلیات می گوید ووقتی بحث کلیات است از جزئیات حرف می زند . و بالنهایه کسی که به بیماری اپورتونیزم خو گرفته است درمان او نه منطق مغز و زبان که منطق پنجه و شمشیر است . ،اینست داوری او .

با این که شعاعیان در ابتدای پاسخنامه اش متعهد می شود بخاطر حیثیت سازمان چریک ها و این که لحن جوابیه مومنی مورد تائید تمامی سازمان نبوده است از تلخی پرهیز کند نا گاه مهار بحث از دستش خارج می شود و تلخ می شود . چرا؟

برای این که ما به دموکراسی وسنت های آن  خو نگرفته ایم . به بحث های اقناعی باور نداریم . و عادت نکرده ایم که قرار نیست هم را قانع کنیم . قرار نیست یک طرف بحث مجاب شود بلکه قرار است بخوبی هم را بشنویم و شنیدن و تحمل شنیدن یعنی گوهر دموکراسی.

نبود سنت دموکراسی ربطی به جریان چپ ندارد.دموکراسی  در خمیر مایه تاریخی ما نبوده است.همیشه یکنفر سخن گفته است و بقیه شنیده اند. از بدایت تاریخ تا مشروطه .

در مشروطه می خواستیم تمرین دموکراسی بکنیم که آن پدر و پسر آمدند و بساط نیم بند مشروطه بر چیده شد تا در بر پاشنه سابق  هم چنان بچرخد.

چه خوب بود شعاعیان بند ۱۶۵ پاسخ خود را هرگز نمی نوشت .

انقلاب جهانی

در این بخش سه مقوله مهم در ادبیات مارکسیستی مطرح می شود :

-سوسالیسم در یک کشور

-انقلاب جهانی

-انتر ناسیونالیسم پرولتری

شعاعیان از طبقه کارگر بعنوان یک طبقه جهانی یاد می کند که توسط دشمنانش توسط مرز هایی موهوم از هم جدا شده است .این اولین اصل تز انقلاب جهانی است .دومین اصل او این حقیقت است که طبقه کارگر بالقوه انقلابی است بعلت شرایط زندگیش .

و از این دو اصل نتیجه می گیردکه بمحض پیروز شدن طبقه کارگر در یک گوشه جهان باید طبقه کارگر پیروز شعله های انقلاب را در دیگر جاهایی که طبقه کارگر در زیر ستم ضد انقلاب است بگشاید و این کار :

۱-بمعنای صدور انقلاب نیست . چرا که طبقه کارگر یک طبقه جهانی است و این طبقه در راستای رهایی خود عمل می کند

۲-انقلابات رهائی بخش نفی نمی شود . چرا که طبقه کارگر این رسالت جهانی را دارد که خود و توده های مردم را به فلاح برساند .پس از هر حرکتی که در جهت آرمان های اوست حمایت می کند .

نفی سوسیالیسم در یک کشور

شعاعیان از سرنوشت ۶۰ ساله انقلاب پرولتری در شوروی و چین و دیگر کشورها به این نتیجه می رسد که استقرار سوسیالیسم در یک کشور عاقبت به همزیستی مسالمت آمیز و در بلند مدت زد وبند با ضد انقلاب جهانی می کشد و عاقبتش هرچه باشد کمونیسم نیست .

دفاع مومنی

حمید مومنی در مقابل از تحقق سوسیالیسم در یک کشور دفاع می کند و می گوید :

-شرایط عینی انقلاب در همه جای جهان وجودندارد

-شعله ور کردن انقلاب در دیگر کشورها صدور انقلاب و غلط است

-باید شرایط انقلابی در تک تک کشور ها آماده شود

-باید با سازمان های انقلاب همکاری وکمک کرد

رویزیونیسم بر سیاست خارجی کشور های سوسیالیستی حاکم است بهمین خاطر به انتر ناسیونالیسم پرولتری عمل نمی کنند.

علت شکست چه بود

شعاعیان می گوید محدود کردن سوسالیسم منجر به کنار آمدن با ضدانقلاب جهانی می شودو این امر انقلاب را از درون می پوساند و سوسیالسیم به سوسیال امپریالیسم منتهی می شود نه کمونیسم .

این نکته ای بود که در آن سال ها می بایست در آن تعمق کرد .

از منظری دیگر

به این ماجرا از منظری دیگر هم می توان نگریست .

در کشورهای توسعه نیافته انقلاب می شود .از همان روزنخست از دو سو مورد هجوم قرار می گیرد :

-از بیرون توسط امپریالیسم جهانی

-از درون؛توسط بورژاها و خرد بورژازی و مذهب

پس برای حفظ خود سمت و سوی تحولات بسوی دیکتاتوری می رود ودر هیچ حکومت استبدادی انسان ساخته نمی شود .واگر بپذیریم اساس سوسیالیسم انسان است .انسان طراز نوینی که باید می آمد و در روابطی نوین اساس سوسیا لیسم را می ریخت شکل نگرفت .انسان سرکوب شده و خاموش تن دادبه حکومت مستبد.

طبقات بالایی جامعه سرکوب شدند و طبقات نو کیسه بجای آن ها نشستند و مناسبات نا عادلانه را در توزیع جای گزین کردندو طبقه جدید ؛نومن کلاتورابوجود آمد.

ناسیونالیسم روسی

در سیاست خارجی نیز روس ها از همان ابتدا منافع شوروی را برابر دفاع از انتر ناسیونالیسم پرولتری گرفتند .که شاید در ابتدا در جا هایی این گونه بود اما قانونی عام نبود . رفته رفته منافع دیگر احزاب فدای منافع حزب برادر بزرگتر شدو این به فرهنگی جاری در سیاست خارجی روس هاتبدیل شد.

خرد کردن ماشین دولتی

در اینجا دو بحث بشکل عام و خاص بین مومنی و شعاعیان در می گیرد .

شعاعیان می گوید :

۱-ماشین دولتی در شوروی نابود نشد و لنین بعد از کودتای اکتبر ماشین دولتی را تصاحب کرد و همین ماشین باعث باز گشت سرمایه داری شد.چرا که اگر ماشین دولتی یک طبقه نابود شود و ماشین دولتی طبقه جدید بوجود بیاید این یعنی شروع یک دوره تاریخی نوین ودیگر بازگشت پذیر نیست. واگر در شوروی بازگشت به سرمایه داری صورت گرفت برای این بود که ماشین دولتی خراب نشد و طبقه جدید ماشین خودرا بوجود نیاورد.

۲-طبقه کارگر ماشین دولتی خودرا بتدریج در پروسه جنگ طولانی مدت و در پروسه انقلاب جهانی فزاینده طبقه کارگر بوجود می آورد.

مومنی اما می گوید :

-با پیروز ی انقلاب اکتبر ماشین دولتی نابودشد و طبقه کارگر ماشین خودرا بوجود آورد ،دلیل آن مصادره اموال بورژاها و ملاکین

-دستگاه اداری انقلاب،بنا به خصلت اساسی انقلاب خصلتی جهشی دارد.

عاقبت خراب شد یا نشد

بعد ازانقلاب اکتبر ماشین دولتی تزاری ضرباتی جدی خورد .اما جنگ داخلی و بعد از آن مرگ لنین و استقرار دیکتاتوری استالین این فرصت را به طبقه کارگر ندادتا سازمان اداری خود را بوجود بیاورد و ماشین اداری توسط سوسیال بروکرات ها ترمیم شد.

زمان زیادی لازم بود تا بروکرات ها،تکنوکرات ها،ژنرال های ارتش با سوء استفاده از امکانات حزبی -دولتی طبقه جدیدی  بنام «نومن کلاتورا»بوجود بیاورند وبه بورژازی روس دگردیسی کنند .

شعاعیان و لنینیسم

   «لنینیسم مارکسیسم دوران امپریالیسم و انقلاب پرولتری است.بعبارت دقیق تر لنینیسم بطور کلی تئوری و تاکتیک انقلاب پرولتری است بطور عام و تاکتیک دیکتاتوری پرولتاریا ست بطور خاص»

                                                                                              حمید مومنی

۱-از آن جایی که در این زمان تضاد اصلی کار و سرمایه به تضاد میان استعمارو جنبش های رهائیبخش تبدیل شده است پس دیگر تئوری و تاکتیک انقلاب پرولتری بطور عام و تاکتیک دیکتاتوری پرولتاریا بطور خاص از دستور جهانی بیرون مانده است و لنینیسم به تئوری و تاکتیکی که اینک بکار نمی آید بدل شده است .

۲-سوسیالیسم کشوری بمفهوم لنینی شدنی نیست

۳-ماهیت کودتایی انقلاب اکتبر اجازه ندادماشین دولتی بورژازی جایش را به ماشین دولتی پرولتری بدهد

۴-یکی از کاستی های حزب لنینی نبود خصلت نظامی آن بود

۵-ارتش کارگری را نباید با کارشناسان نظامی دشمن سازمان داد.ارتش سرخ ارتش پرولتاریا نبود

۶-لنین حزب را اساسا بمانند هسته نظامی انقلاب و طبقه نمی دید

۷-لنین برای انجام انقلاب به وضع انقلابی باور داشت وبدون وضع انقلابی هر گونه عمل نظامی را ماجراجویی ارزیابی می کرد

۸-لنین انقلاب را حرکتی ناگهانی و زود گذر برای تسخیر قدرت می دانست.در واقع انقلاب را بصورت یک جنگ طولانی مدت نمی دید

۹-برای لنین انقلاب کارگری بدون دموکراتیسم سیاسی سرمایه داری غیر ممکن بود

۱۰-قیام لنینی همواره پس از یک رشته اعتصابات اقتصادی و رشد و تبدیل آن به اعتصابات سیاسی فرا می رسد

۱۱-در قیام لنینی ارتش به نیروی رزمی و مسلح انقلاب بدل می شود

۱۲-حزب لنینی در شرایطی حق دعوت به قیام راداردکه اکثریت مردم رابه راه وروش حزب جذب کرده باشد

۱۳-قیام لنینی تکانی است ناگهانی و فوری برای سرنگون کردن دولت

۱۴-لنین انقلاب را در چهره یک نبرد دیر پای چریکی و توده ای ارزیابی نمی کند در سیمای یک خیزش ناگهانی همه یا نزدیک به تمامی توده ها شناسایی می کند

۱۵- تئوری لنینی با تئوری انقلاب طولانی از خاستگاه جنبش رزمنده پیشتاز انقلابی یکی نیست

۱۶-لنین باور نداردکه حزب می بایست وظیفه نطفه یا کانون انقلاب را به گونه ای مسلحانه بکار گیرد

جمع بندی کنیم

شعاعیان کتاب شورش را در سال ۱۳۵۱ نوشت .این کتاب با اصلاحاتی در نثر ومتن با نام انقلاب با همان گوهر و مایه در تیراژمحدودی منتشر شد .

شعاعیان بر این امید بود با وصل شدن به چریک ها کتاب انقلاب فرصت پیدا کنددر سطح جنبش خوانده شود .اما نشد.علت داشت .«خرده گیری بر لنینیزم»آن گونه که شعاعیان نقد خود رابر لنینیزم می نامید در آن روزگار کاری بس بزرگ بود .

اندیشه های شعاعیان بر لنینیسم بر دو پایه استوار بود:

۱-لنینیزم به کمونیسم نمی رسد

۲-روشنفکر انقلابی و بخش آگاه طبقه کارگر باید باید با شروع جنگ مسلحانه پیشتاز از اندک جنگی به انبوه جنگی برسد .طبقه کارگر را به آگاهی برساندحزب را سازمان بدهدودر جنگی طولانی مدت طبقه کارگر سازمان انقلابی خودرا بسازد.و با پیروزی در انقلاب بعنوان پیشتاز مناطقی که طبقه کارگر در میدان انقلاب نیست ،طبقه کارگررا به انقلاب بکشاندو در یک انقلاب جهانی فزاینده از مرز انقلابات رهائی بخش و سوسیالیستی بگذرد تا به کمونیسم برسد .

از سوی چریک های فدایی خلق حمید مومنی مسئول پاسخ گویی می شود و جزوه «شورش نه،قدم های سنجیده در راه انقلاب »را می نویسد و از اصول لنینیزم دفاع می کند و انقلاب فزاینده و جهانی شعاعیان رارد می کند.

پایه های آراء مومنی:

-انقلاب اکتبر انقلابی سوسیالیستی بود نه کودتا

۲-انقلاب اکتبر توانست ماشین دولتی تزاری را نابود کند و با برقراری شورا ها ماشین دولتی طبقه کارگر را ایجاد کرد

۳-ارتش سرخ ارتش طبقه کارگر بود

۴-سوسیالیسم در شوروی مستقر شده است اما اندیشه های روزیونیستی بعد از مرگ استالین در حزب و دولت ریشه دوانده است

۵- انقلاب سوسیالیستی در یک کشور شدنی است

۶-انقلاب فزاینده بمعنای صدور انقلاب است و غلط است .

پاسخ شعاعیان

شعاعیان در پاسخ مومنی جزوه پاسخ های نسنجیده را می نویسد و ضمن پذیرش انتقاداتی از اصول شورش دفاع می کند .

متدولوژی بحث ها

در ۳ کتاب انقلاب،شورش نه،و پاسخ های نسنجیده،عام ترین مقولات مارکسیستی مثل ؛طبقه،روشنفکر،روشنفکر انقلابی،حزب ،تضاد، ارتش،مورد بحث قرار می گیرد.

کاری نو و بدیع در جنبش چپ که اگر در حال و هوای دیگری جز سال های ۵۰ بود به نتایجی بس نیکو می رسید . اما با شهادت مومنی و شعاعیان این بحث ها در نیمه راه رها شد .

در مجموع متودولوژی هر سه کتاب آموزنده است

بیراهه ها

در ضمن بحث بعضاًمهار از کف  می رود و جدل به تندی و تلخی کشیده می شود اما دوباره هردو از بیراهه ها بر می گردند و بحث را از سر می گیرند .

این جدل های تند و بیراهه ها با توجه به نبود یک سنت تاریخی در بحث های تئوریک در جنبش امر خیلی عجیبی نیست . در فراز و نشیب این پولمیک عصبانیت هایی خودرا نشان می دهند که بلافاصله جای خودرا به استدلال ها ی منطقی و بقول شعاعیان  دلنشین  می دهد.

حق با که بود

در یک بحث تئوریک و عام نه یک بحث سیاسی و خاص نمی توان به ضرس قاطع گفت حق با کیست و کدام سوی بحث به خطا و کدامیک به صواب است . بخش های از این مباحثات یک طرف می تواند نه طرف دیگر را که خواننده را قانع کند اما داور نهایی در این بحث ها زمان است . زمان و زندگی است که نشان خواهد داد کدام اندیشه به صوابتر است واز چشمه زلال حقیقت مشروب می شود .

مهم شنیده شدن و تحمل شنیدن است امری که شعاعیان درآن روز گار تنگ حوصله با کمی بی حوصلگی از حمید اشرف می خواست .

در بزرگی حمید مومنی و مصطفی شعاعیان شکی نیست . نه بخاطر ان که از جنس و سنخ روشنفکران دغلکار و اپورتونیسم نبودند .و هردو چون دو پهلوان در کشاکش نبردی نابرابر شهید شدند بلکه از آن رو که چون دو کمونیست بزرگ برای بهروزی مردم خود بمیدان آمدند و تلاش کردندتا راه سعادت را برای مردم خود باز کنند.

شعاعیان به ما آموخت هیچ شخصیتی مقدس نیست و می شود یکی از بزرگترین متفکران مارکسیسم را به چالش فراخواندو در یک خرده گیری ناب نشان داد که در کجا به خطاست .

نقد اودر روزگاری که لنین چون پیامبری بزرگ می درخشید کاری پر خطر بود.اما شعاعیان سامورایی بزرگی بودکه بزرگترین ویژه گی او جسارت او بود.

شعاعیان در آن روزگار با صدای بلند می اندیشید و اندیشه های خودرا با تند ترین واژه ها بیان می داشت .او اهل در پسله حرف زدن نبود .

دو سند از اسناد ساواک۱

سند اول

معدوم شدن یک تروریست فراری در تهران

در تحقیقات معموله از کمال پولادی کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که اخیراً بعلت عضویت در گروه چریک های به اصلاح فدایی خلق باز داشت گردیده است مشخص شد که این فرد با حمیدالله مومنی کارمند سابق کانون مزبورکه از سال ۱۳۵۱ پس از الحاق به گروه تروریستی موصوف متواری گردیده و برابر اطلاعات واصله از چندی پیش مسئولیت شاخه انتشاراتی گروه را عهده دار بوده است در ارتباط می باشد.

بر این مبنا پس از انجام اقدامات عملیاتی لازم و جلب همکاری متهم قرار ملاقات بین او وفرد متواری برای روز ۲۳ بهمن ۵۴ در یکی از کوچه های فرعی خیابان مجیدیه در حوالی ۴۵ متری سید خندان گزارده شد .

پس از استقرار مامورین کمیته مشترک ضد خرابکاری در منطقه ومحاصره محل در ساعت۱۸۰۰همان روز خرابکار مزبور به قصدمراجعه به منزل متهم به صحنه وارد و هنگامی که مامورین در صدد دستگیری مشار الیه بر آمدند با مقاومت وی مواجه گردیده،لیکن قبل از آن که موفق به استفاده از سلاح کمری و نارنجکی که در اختیار داشت بشود با تیر اندازی مامورین معدوم گردید

در بازرسی بدنی از خرابکار معدوم اقلام زیر بدست آمد:

-یک قبضه سلاح کمری

– چهارده  تیر

-یک خشاب  با ۲۰ تیر

-یک عدد نارنجک دستی

– وسایل کمک های اولیه

– یک قبضه کارد سنگری

-مقداری جزوات ومدارک چریکی

-یک عدد کپسول سمی

-یک جلد شناسنامه جعلی بنام مستعار محسن بهرامی

-مبلغ ۵۷۲ تومان پول

سنددوم

از مرکز

به کلیه ساواک ها؛غیر از اردوگاه شمال

حمید الله مومنی که چندی پیش مسئولیت کار های انتشاراتی و ایدئولوژیک گروه چریک های به اصطلاح فدایی خلق را به عهده داشته است در سر قرار در خیابان مجیدیه معدوم شد .

حمیدمومنی که بود

نام پدرش کریم بود ودر سال ۱۳۲۱، درروستای بید سرخ در ۵ کیلومتری شهر صحنه بدنیا آمد . دیپلمش را در دانشسرای مقدماتی گرفت و معلم شد درمسجد سلیمان  ،بابل و قم مدتی درس داد.در همین دوران با محافل چپ مرتبط شد و در سال ۵۱ توسط  بهمن روحی آهنگران به عضویت سازمان چریک هادر آمد .

مومنی در این سال ها با نام مستعار م. بیدسرخی  می نوشت و ترجمه می کرد بعلت قابلیت هایش چه در ترجمه متون مارکسیستی و چه درتوضیح و توجیه مقوله های مارکسیستی ،مسئول شاخه انتشارات و ایدئولوژیک سازمان شد .

بحث های در خشان او با مصطفی شعاعیان ،شورش نه؛گام های سنجیده در راه انقلاب که در نقد کتاب انقلاب شعاعیان نوشته شد و بحث های مستدلش با اتحادیه کمونیستی در پروسه تجانس از کار های ماندگار اوست .

کمال پولادی یکی از زیر جمع های او بود . کمال فوق لیسانس علوم سیاسی بود و در کانون  پرورش کار می کرد حمید او را مسئول ترجمه کتب مارکسیستی کرده بود .کمال در سال ۵۴ دستگیر شد وساواک در زیر شکنجه پی به هویت و موقعیت حمید برد. و در قراری که پولادی با حمید داشت ،توانست او را به شهادت برساند .

مومنی هم چنان که برای چریک ها مهم بود برای ساواک هم مهم بود بهمین خاطر ساواک در سند دوم کشته شدن او را به تمام واحد هایش اعلام می کند و پیراهن خونی او را چون پرچم پیروزی بالا می برد .

حمید مومنی در محاصره واحد های عملیات ساواک در حالی به شهادت رسید که تمامی دار و ندار او بعنوان مسئول ایدئولوژیک چریک های فدایی خلق ۵۷۲ تومان بود. آنانی که به نقد چریک ها در روزگارهای بعد نشستند از یاد بردند که تمامی دار وندار یک چریک در آن روزگار به هزار تومان هم نمی رسید  .

ارثیه معنوی حمید مومنی

بورژازی دار و ندار آدم ها را به ثبت دفتر و آن هم سند سیم سرب دار سیاهه می کند .ساواک در سیاهه ای که برای بالا دستی ها فرستاده شده است دارایی های اصلی مومنی را از قلم انداخته است . هر چند برای بورژازی دارایی معنا و مفهومی دیگر دارد .

این هم سیاهه ما از دار و ندار یک چریک:

-پاسخ به فرصت طلبان،در مورد مبارزه مسلحانه،هم استراتژی و هم تاکتیک

-در باره روشنفکر:بحث قلمی او با مصطفی شعاعیان

-شورش نه ،قدم های سنجیده در راه انقلاب:نقد کتاب انقلاب شعاعیان

-پیدایش انسان

-در باره اصلاحات ارضی و نتایج مستقیم آن

– رشد اقتصادی و رفاه اقتصادی

-ترجمه و پیش گفتارکتاب دولت نادر شاه

-گرایش به راست در سیاست خارجی جمهوری خلق چین

-مقدمه ای بر تاریخ

-مختصری از تاریخ جامعه برای نوجوانان

– در باره مبارزات کردستان

-طرح بررسی ساخت اقتصادی-اجتماعی

-شعر ،نامه، و داستان بانام های مستعار ،م . بید سرخی

-و جز این ها نسلی که با آموزش های مستقیم و با واسطه او شکل گرفت .و برنا شد.

از بزرگی حمید مومنی همین بس که حمید اشرف برای او نام صادق را برگزید و بکرات می گفت حمید در اندیشه و عمل صداقتی کم نظیر دارد.

ارثیه معنوی مصطفی شعاعیان

کتاب انقلاب و جنگل و نامه ها و پاسخش به چریک ها در نقد انقلاب از آثار خواندنی و آموزنده شعاعیان است و جز این ها نوشته هایی بسیار که اگر عمر و فرصت بود به تمامی در کتاب آماده به چاپ «بازخوانی تاریخ معاصر-مصطفی شعاعیان» بار ملخی به پیشگاه سلیمان خواهد بود.

———————————————————————————————————

۱- کتاب چریک های فدایی خلق به روایت اسناد ساواک

بازگشت به بخش اول