شاهکار سردار ویرانگری (1)

karim ghasim

دکتر کریم قصیم

 (“آزاد راه تهران- شمال”، غارتگری عرصه های جنگلی  و دیگرعواقب زیست محیطی )

به چند خبر و تفسیرکوتاه زیر – به عنوان نمونه از انبوه اخبار و گزارشهای مشابه- توجه کنید:

–  سایت كانون ديده بانان زمين ،  تشكلي غير دولتي ، زيست محيطي و غير انتفاعي در ايران:

آزاد راه تهران- شمال،طرح بيابان سازی تهران– شمال[دراثرجنگل تراشی گسترده]

Azad Rah

– مشرق، اردیبهشت 93 ،

به گزارش مشرق، صدوق به اشتباهات زیست محیطی کشور اشاره کرد و ابراز داشت: آزادراه تهران-شمال اشتباه بزرگ سازمان حفاظت محیط زیست کشور بود،  اقدامی که در آن شش شهر کشور حذف شد تا این جاده و این بزرگراه در کشور احداث شود، درست مثل این بود که یک انسان کلیه اش را بفروشد تا برای خانه اش ویدئو بخرد.
– خبرگزاری مهر- 8 آبان 93  :

رانش آزادراه تهران- شمال عامل بروز سیلاب در نوشهر و چالوس و سقوط دامنه هابه گفته وی پیمانکار آزادراه تهران- شمال در این منطقه تمهیدات لازم را برای مهار دامنه های لغزشی که بر اثر جاده کشی در آن ناحیه ایجاد شده را انجام نداده به همین دلیل بارندگی های اخیر موجب لغزش و رانش آن شده است.

                                                                +++

حدود 18 سال پیش، سالی پس از شروع پروژه مذکور، برای نخستین بار دراپوزیسیون خارج کشور موضوع فوق را مورد سنجش و روشنگری قرار دادم. آن نوشته نسبتاً طولانی هنوز هم می تواند در توضیح علل و عوامل این  فاجعه برای خوانندگان علاقمند به حفظ محیط زیست ایران مفید و کمک کار باشد. احداث «آزاد راه تهران – شمال»، درکنارسدسازیهای بی رویه (فاقد ارزیابی اکولوژیک) «سردارسازندگی»، یکی ازپروژه های اصلی غارتگری / ویرانگری محیط زیست شمال ایران و عامل نابودی عرصه های جنگلی، فرسایش خاکها ورانش زمینها ، سیل و خرابی محیط  و آلودگی رودها طی دو دهه اخیر بوده است.

آن نوشته بلند را(*) دردو سه نوبت تقدیم می کنم . تیرماه 1394- کریم قصیم

+++

اسفند 76/فروردین 77 : با اين نوشته، نخست مي‌خواهم توجه خوانندگان را به يك‌ واقعه شدیداً مخرّب و مبرم محيط زيست ایران جلب كنم. بعلاوه، توسط همین روشنگری مي‌توان به چند  ‌مسألهٌ مهم ديگر نيز آگاه شد.

اصل موضوع، كه جنبهٌ حادّي هم دارد، از حدود 15‌ماه پيش در محافل دانشگاهي ايران، همين‌طور بين مردم و علاقمندان محيط زيست، بحثها و نگرانيهاي شديدي برانگيخته عبارت است از مسألهٌ احداث «آزاد راه تهران‌ـ شمال» و عواقب وخيم آن.

همين‌جا اشاره كنم كه سابقه و حتي برنامه‌ريزي اوليهٌ اين طرح به‌زمان رضاشاه برمي‌گردد، اما در به‌روز شدن، پروسهٌ تصويب و عمليات اجرايي اين «شاهراه» اكنون چنان رگه‌هاي ضخيمي از سود و سياست آخوندي به‌هم تابيده كه دلواپسي اوليهٌ محيط زيستي، خيلي زود ما را به‌فهم حقايق مهم ديگري راهنمايي مي‌كند.

همان‌طور كه اشاره كردم، طرح اوليهٌ اين پروژه 60‌سال در بايگاني وزارت راه گرد‌و‌خاك مي‌خورد. هر‌بار هم كه روي ميز می آمده، مردود به‌گوشهٌ آرشيو برمی گشته است، از‌جمله در سال‌72 در كابينهٌ اول رفسنجاني. منتها از چند‌سال پيش بدین سو محافل قدرتمندي از بالاترين سطوح رژيم روي اين طرح انگشت گذاشته و ول‌كن هم نبوده اند.

سرانجام در سال‌74 اول آن را به‌تصويب مجلس رساندند و بعد «آش خاله» را گذاشتند جلو دولت.دردورهٌ دوم رفسنجاني، بالاخره در‌مورداجراي اين طرح بين جناحهاتوافق شدو باعقد قراردادی ، سرمايه‌گذاري و بهره‌برداري از آن به «بنياد مستضعفان» واگذار شد.

اين طرح نمونهٌ شاخصي است از سلطه ی سوداگری بر اوضاع و احوال کشور. مظهری از نوع “سرمايه‌گذاريهاي” بزرگ و ویرانگر در عین بي‌اعتنايي دولت ومسئولان طرحها به الزامات محيط زيستي و حتي زیرپا گذاشتن آشکار قوانين و مقررات خودشان.

پيگيري روند و رویدادهای اين پروژه، جنبه های تكان‌دهنده‌يي ٌ را نيز به‌ما نشان مي‌دهد:

ـ امور و سمتگيري تعيين‌كنندهٌ ضد محیط زیست، يا به‌طور كلي راه و چاه حفاظت محيط زيست ايران، اساساً در سياستهاو طرحهاي كلان- اعم از نهادها و دولتها – تعيين تكليف مي‌شود.

ـ نظام/نهادها و دولتهاي حاكم از ابتدا عامل اصلي تخريب محيط زيست ايران بوده اند.

ـ مانورهاي دولت خاتمي ـ‌و سوگلي كابينه‌اش، معصومه ابتكار‌ـ از‌سر عجز و ناتواني صورت مي‌گيرد و جز اشاعهٌ توهم، خاک پاشیدن به چشم مردم، درعین تشديد و گسترش تخريب محيط زيست كشور، محصولي ندارد. اساساً نظام در امر اصلاحات عقيم و طبعاً جناههانیز عاجزاند.

فاجعه ای درشرف تکوین

پروژهٌ ايجاد «آزاد‌راه تهران‌ـ شمال» كه به اعتراف بعدي مدير اجراييش ـ‌در روزنامهٌ سلام، 2تير76‌ـ «يك‌طرح محرمانه» بوده، با مراسم و تشريفات ويژه در اواخر پاييز سال‌75 «به‌دست پربركت سردار سازندگي» افتتاح مي‌شود. حجم گستردهٌ اخبار و گزارشهاي تبليغاتي و مجيزگويانه، با عكس و تفصيلات حضور آخوندهاي كله‌گنده در اين برنامه‌ها، جملگي مبيّن اين است كه دولت، با پشتيباني «مقام ولايت»، مي‌خواسته فيلي هوا كند:

 

«همزمان با خجسته سالروز بعثت حضرت رسول اكرم(ص) عمليات اجرايي آزادراه تهران‌ـ شمال، به‌عنوان بزرگترين طرح راهسازي كشور، با حضور نمايندهٌ ولي‌فقيه در استان مازندران، نمايندهٌ مردم مازندران در مجلس خبرگان، استاندار مازندران، امام‌جمعهٌ چالوس و فرماندار شهرستانهاي نوشهر و چالوس، در مرزن‌آباد مازندران آغاز شد. همزمان …مراسم ديگري در انتهاي كمربندي غربي تهران برگزار شد و رئيس‌جمهوري با حضور در اين مراسم از‌طريق ارتباط تلفني دستور آغاز عمليات اجرايي اين مسير از مقصد را صادر كرد» (روزنامهٌ ايران، 5‌دي75).

همين نشريه با تيتر درشت طرح مزبور را«تبلور مديريت آگاهانهٌ رئيس‌جمهوري و عزم ملي در دوران توسعه و سازندگي كشور» نام گذاشته بود. در‌واقع با يك كار‌زار سنگين تبليغاتي، كه سران دو‌جناج مهم آن‌زمان  پشت آن بودند، مي‌خواستند اين پروژه را، خارج‌از دعواهاي جناجي، به‌مثابه «يك طرح عمران و آباداني كشور» و کل نظام به‌خورد مردم دهند. ولی محتوای طرح به همت اساتید و کارشناسان دلسوز از مدتها پیش لو رفته بود و به رغم تبلیغات نمایشی در باب “عزم ملی سردارسازندگی” و . . . مخالفتهاوافشاگریهائی انتشار یافته و اهل علم و دانش طیّ نامه ها و شرح و تفصیلهای متعدد، از “فاجعه ای درشرف تکوین” خبرمی دادند:

 

«اين طرح بزرگترين مخاطره‌يي است كه ممكن است بخشي از جنگلها و مجموعهٌ به‌هم‌بستهٌ زيست‌محيطي شمال را نابود كند… فاجعه‌يي در‌شرف تكوين است… وانمودكردن طرح به‌عنوان بيسابقه‌ترين طرح آباداني و عمران موجبي كافي براي حصول مشروعيت و قانونيت آن نمي‌تواند باشد.» (اطلاعات، 27‌بهمن‌75)

 

ولی به اشاره سران جناحها و صاحبان قدرت قاهره نظام،

آن موج تبليغاتي که با افتتاح طرح شروع شده بود تا‌پايان دورهٌ رفسنجاني نيز ادامه یافت. یک نمونه:

 

«آزادراه تهران‌ـ شمال ـ‌بزرگترين پروژهٌ راهسازي در طول تاريخ كشورمان‌ـ به‌مرحلهٌ اجرا درآمد… اين راه كمك مؤثري به‌توسعهٌ پايدار و امنيت نيز هست.»

(گزارش ويژهٌ روزنامهٌ همشهري، 17ارديبهشت‌76)

 

فقدان ارزيابي زيست‌محيطي و ديگر همدستيها

تخريب فزايندهٌ جنگلهاي شمال و پيامدش فرسايش خاك و  سيلهاي شديد، كه هربار خرابيهاي گسترده و خسارتهاي كمرشكن به‌بار مي‌آورد، سالهاست مردم و كارشناسان را نسبت‌به مسائل محيط زيست  شمال حساس كرده است. سطح آگاهي مردم از علل و عوامل  سوداگرانه و سياستهاي مخرب آخوندي به‌كلي با گذشته فرق كرده است. مردم به‌مسائل محيط زيست توجه پيدا كرده‌اند. يك قلم فقط رسانه‌هاي راديو تلويزيوني مقاومت، از 3‌سال پيش مرتب بخشهاي گوناگون بحران محيط زيست و دلايل سياسي و سودجويانهٌ آن را شرح داده‌اند. بنابراين در اين رابطه يك پتانسيل اعتراضي وجود داشت، به‌خصوص در‌بين كارشناسان دلسوز و استادان دانشگاه و كارمندان محافظ جنگلها و مراتع و پناهگاههاي حيات‌وحش. همين پتانسيل، از يك‌طرف محيط غيردولتي را برمي‌انگيخت و از‌سوي ديگر تضادهاي دروني دستگاههاي ذيربط دولتي را فعال مي‌نمود. لذا به‌مجرد علني شدن طرح مذكور، هنوز كلنگ آن به‌زمين نخورده، موج نامه‌هاي اعتراضي، اعلام نگراني و مخالفت و غيره به‌راه افتاد و چيزي نگذشت كه انتقادهاي كارشناسان در درون سازمان حفاظت محيط زيست بالا گرفت، به‌خصوص كه تصويب‌كنندگان و مجريان طرح آشكارا پا روي «قانون» گذاشته و با بي‌محلي اهانت‌آميزي، ادارهٌ «محيط زيست استان تهران» را نيز دور زده بودند:

«مديركل محيط زيست استان تهران گفت: احداث آزادراه تهران‌ـ شمال، توجيه زيست‌محيطي ندارد… در بند‌يك تبصرهٌ‌82 قانون برنامهٌ دوم توسعهٌ اقتصادي‌ـ اجتماعي كشور نيز آمده است كه “طرحها و پروژه‌هاي بزرگ خدماتي بايد قبل‌از اجرا و در مرحلهٌ انجام مطالعات ِ امكان‌سنجي و مكان‌يابي، بر‌اساس الگوهاي مصوب شورايعالي محيط زيست مورد ارزيابي زيست‌محيطي قرار بگيرد و سپس اجرا شود” كه توسعه به ضد‌توسعه تبديل نشود

متأسفانه سازمان محيط  زيست هيچ‌گونه اطلاعاتي از چگونگي مطالعات فني، اكولوژيكي و اقتصادي پروژه در اختيار ندارد و مشخص نيست اگر چنين مطالعاتي صورت گرفته چرا نتايج آن به سازمان محيط زيست ارائه نشده است… به‌رغم تماسهاي مكرر با مسئولان اجرايي و دست‌اندركاران امور برنامه‌ريزي كشور، هيچ‌گونه پاسخي در اين‌زمينه دريافت نشده است. سازمان محيط زيست با اجراي اين پروژه با شرايط موجود مخالف است.»

(اطلاعات، 14‌آذر75)

جالب است كه فقدان «ارزيابي زيست‌محيطي»، پيش‌از شروع عمليات اجرايي،آن هم توسط يك‌مقام رسمي و مسئول مستقيم اداري به ‌صراحت اعلام مي‌شود. با‌وجوداين، نه‌كسي جلو عمليات را مي‌گيرد و نه متخلفان به موضعگيري رسمي مزبور محل مي‌گذارند.

پروژهٌ «غيرقانوني» توسط بالاترين مقام قوهٌ اجرايي رژيم، به‌همان صورتي كه در بالا اشاره كرديم، با بوق و كرناي تبليغاتي افتتاح مي‌شود.

اصلاً ماجراي «قانوني بودن» اين طرح به‌نوبهٌ خود يك‌رسوايي بزرگ و مصداق نوع درك ورفتار بالاترين مسئولان رژيم نسبت ‌به قوانين خودشان است.جوانب ديگر اين فساد هم، پس‌از شروع كار رفته‌رفته رو‌مي‌آيد. مديرعامل «شركت آزاد‌راه تهران‌ـ شمال»، كه ظاهراً پشتش به بالابالاها گرم است و به‌عنوان همه‌كارهٌ عمليات اجرايي، با رسانه‌ها وحتي كارشناسان مخالف نيز طرف مي‌شود،در ‌برابر شمار زيادي از استادان دانشگاه چنین مدعی می شود:

«اين طرح دو‌بار در هيأت وزيران مطرح شده است. وزارت راه و ترابري و سازمان محيط زيست آن را تأييد كرده اند.»

(همايش آزادراه تهران‌ـ شمال،8بهمن‌75،ماهنامهٌ صنعت حمل‌و‌نقل،فروردين‌76)

 

بنابراين، با‌توجه به موضعگيري آشكار مديركل «محيط زيست استان تهران»دربارهٌ فقدان ارزيابي زيست‌محيطي وغيرقانوني بودن آن، تأييد به‌دست‌آمده درهيأت دولت نه بر‌پايه رعايت قوانين جاري خودشان،بلكه با نوعي توافق وهمدستي وزارتخانه‌ها و رياست سازمان محيط زيست كسب شده است. شايد به همين علت هم خود طرح مُهر «محرمانه» مي‌خورد؟!

در اواخر ديماه‌75، يعني يك‌ماه بعد‌از آغاز عمليات خاكبرداري در جنگلهاي شمال، رئيس سازمان جنگلها و مراتع كشور در پاسخ به پرسش خبرنگار روزنامهٌ سلام، راجع به آثار مخرّب اين پروژه بر‌ جنگلهای شمال، مدعي مي‌شود: «من هنوز نقشهٌ طرح آزادراه تهران‌ـ شمال را نديده‌ام» (سلام، 29دي‌75).

در‌حالي كه چندي بعد، همان آقاي مديرعامل شركت، طي يك «گزارش ويژهٌ» تبليغاتي، صريحاً به‌موافقت سازمان جنگلها و مراتع نيز اشاره مي‌كند:

«اين طرح با هماهنگي سازمان جنگلها و مراتع كشور[تحت مسئوليت وزارت سازندگي] و سازمان حفظ محيط زيست به‌تصويب رسيده است.» (همشهري، 17ارديبهشت76)

علاوه بر تصويب غيرقانوني اين پروژه توسط «هيأت دولت»، بنا به‌گفتهٌ مديرعامل مذكور، مجلس آخوندي هم  محرمانه بر آن صحه گذاشته بوده: «در سال1374 هم مجلس شوراي اسلامي اين طرح را به‌تصويب رساند» (ماهنامهٌ صنعت حمل‌و‌نقل، ارديبهشت‌76).

باتوجه به سرمايه‌گذاري بنیاد مستضعفان، معناي گفته‌های مزبور روشن است. تصميم به اجراي اين طرح، خارج از ضوابط قانوني خودشان، با همدستي هر‌دو‌جناح حكومتي در بالاترين سطح به‌تصويب رسيده بوده و به همين علت طرح محرمانه تلقي مي‌شده است.

 

– ادامه دارد –