قرآن و ما زنان ایرانی

مژگان پورمحسن :

دهه هاست که زنان در کشورهای مختلف و با وجود شرایط و فرهنگها و ادیان گوناگون به عقیده ای مشترک رسیده اند که  همانا آزادی زن از قید و بند مردسالاری می باشد. مرد سالاری در طول تاریخ همواره از مذهب بعنوان قوی ترین سلاح برای استثمار بی شورش زنان استفاده کرده است.

ما زنان ایرانی با سبقهٔ تاریخی زنان لایق و قدرتمند پارسی تا کنون در مقابل تزریق سمّ اسلام به خونمان طی بیش از سیزده قرن مقاومت کرده ایم و گرچه در دوران کنونی، مبارزهٔ ما با حکومت آخوندی بواقع در تمایز با مبارزات بسیاری اززنان غربی و در مرحلهٔ دیگری نسبت به مبارزات زنان برای برابری در اروپا و آمریکاست، ولی ارزش مبارزهٔ زنانمان را بهیچ وجه نباید دست کم گرفت. ما زنان ایران با غول دو دنیایمان شاخ در شاخ شده ایم در حالیکه در غرب زنان می بایست با نئولیبرالیزم و فرهنگ بردگی آن مبارزه کنند.

بنظر من مبارزهٔ ما زنان ایرانی بار تاریخی ـ فرهنگی بسیار سنگین تری را حمل می کند و مبارزهٔ زنان غربی بار پیچیدگی اقتصادی ـ تکنولوژیکی بسیارقویتر، ولی ببینید که در هر دوی این مبارزات جنس ما و هویت جنسی ما مطرح است یعنی اگر زن نبودیم استثمار سیستمهای فوق بطور اتوماتیک شامل ما نمیشد و بطور ذاتی رنج و عذاب آنرا نمی کشیدیم.

ما زنان ایرانی در برابر الله صاحب جهان ، قرآن کتابِ دین مان و محمد آورندهٔ آخرین پیام الله و مدرنترین  دستورات اللهی هستیم. به این بارِ چندین قرن، ازنزدیک به چهل سال گذشته حکومت مطلق فقیه را هم اضافه نمايید و آنجاست که قدر جنگِ زنانمان را با هیولايی به سنگینی تاریخ می فهمیم.

همانگونه که خوانده و شنیده اید در قرآن سورهٔ احزاب، احکامی نیز برای زنان هست که خوانندگان محترم در صورت تمایل می توانند از آيهٔ  ۲۸ببعد نگاه کنند.

من امروزبا آيهٔ ۳۶ از سورهٔ احزاب شروع میکنم که چارچوبهٔ اختیارات بشریت شامل مردان و زنان هر دو را تعیين می کند: « این در اختیار مرد مؤمن و زن مؤمنه نیست که وقتی الله یا پیامبرش درموردی تصمیم گرفتند، آنها ( مؤمنین) باز هم  انتخابی در مورد آن تصمیم داشته باشند. و هر کسی از الله و پیامبرش نافرمانی کند، مسلماً از دست رفته است، از دست رفتنی روشن.»
الله بطور اتوماتیک حق انتخاب را از انسان مسلمان معتقد می گیرد و چون در مورد ما زنان لطف ویژه داشته کليهٔ موضوعات زندگی ما را خودش و پیامبرش بجای ما تصمیم گرفته اند که مبادا ما خودمان فکر کرده، احساس کرده، تحقیق کرده و با هم مشورت نموده و تصمیم بگیریم و از دست برویم و آنهم از دست رفتنی!!

درآیات ۲۸ ببعد که چند آيه مختصّ  زنان پیامبر است میرسیم به آيهٔ ۳۳ که باز فقط برای آنان بوده و آخوندها از آن برای در بند کشیدن تمام  ما زنان  استفاده کرده و می کنند:
« درخانه هایتان بمانید و خود را جلوه ندهید همچون زنان  قبل از اسلام (دوران جاهليّت). نماز بگذارید و زکات
بدهید و از الله و فرستاده اش فرمانبری کنید. الله فقط می خواهد شما را از شّر هر آلودگی خلاص نماید…»

آيهٔ ۵۹ همین سوره: « ای پیغمبر، به زنانت، دخترانت وهمسرانِمردان مؤمن بگو که چادرهای بزرگ خویش را روی خود بکشند: بدین ترتیب آنها زودتر شناخته شده و مورد تعرضّ قرارنخواهند گرفت .الله بخشنده و مهربان است.»

آيهٔ بعدی جزء موضوعاتی است که حتی در بسیاری خانواده های ایرانی وجود آن تا زمان وقوع آن بین مادر و
دختر هم  بدلیل حجب و حیا یا نگران نکردن و نترساندن دخترها مطرح نمیشد امّا برای مردان عرب نه ازموضع  علمی بلکه از بابت جنسی آنچنان مهم است که الله آنرا برای پیامبرش و مردان مسلمان توضیح می دهد:
سورهٔ بقره آيهٔ  ۲۲۲ « و مردان از تو راجع به قاعده گی زنان می پرسند. ـ بگو این یک رنج است. در این مدّت از آنها دوری کنید و به آنها نزدیک نشوید تا پاک شوند. وقتی پاک شدند مجدداً با آنها نزدیکی کنید طبق موازین الله زیرا خداوند توبه کاران و آنها که خود را منزّه می کنند را دوست دارد.»

سورهٔ بقره آيهٔ ۲۲۳ « زنان شما کشتزارشمایند؛ به کشتزارتان هر طور و (هر وقت) می خواهید وارد شوید و از پیش برای خودتان کار کنید. از الله بترسید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد. و این خبر خوش را به مردان
خداپرست بده!»

سورهٔ بقره آيهٔ ۲۲۶ « برای آنها که قسم خورده اند که خود را از زنانشان محروم کنند٬ یک مدت چهار ماهه باید صبر کنند،و اگر  تصمیم شان عوض شد، این قسم منتفی خواهد شد زیرا الله بخشنده و مهربان است!»

در آیات فوق که صرفاً پنج آيه از قرآن است ملاحظه می فرماييد که الله نتنها مخاطبینش را مردان می داند ـ چه میدانم، شاید زنان او را هم از راه بدر می کنند و طفلکی خود را از آتش ما حفظ می کند! ــ بلکه باریتعالی تمام  تصمیمات را برای ما گرفته: از نوک سر تا به نوک پا را با ملحفهٔ لحاف مانندی می پوشانیم، در خانه
می نشینیم، فقط به سرویس جنسی دادن به شوهر و یا در صورت ازدواجهای متعدد ـ بدلیل طلاق داده شدن توسط شوهر قبلی و یا فوت شوهران قبلی و یا در صورت بکنیزی گرفته شدن ـ به شوهران می اندیشیم و در یک کلام تمام عمر از بچگی تا روزی که هنوز مردی ما را بخواهد، تنها موضوع زن شوهر کردن است. بقيه اش هم نماز و روزه و زاييدن و شیر دادن پخت و پز و شست و شو.

اواخر دبستان بودم که همراه دايی عزیزم سر مزرعهٔ  ایشان رفتیم و بین ایشان و رعیّت روستايی (یعنی کارگر کشاورزی ) صحبتهايی در مورد «گاوی» در گرفت و من هر چه به اطراف مزرعهٔ بزرگ نگاه می کردم گاوها را نمی دیدم. روستايی بشدت از گاو ناراحت بود و دايی جانم پس از صحبتهايی که من اصلاً از آنها سر درنمی آوردم به روستايی تشر زدند که حق ندارد بر سر گاو بزند و به او پول دادند و رفتیم. در طول راه گفتم دایی جون شما گاوداری هم دارید گفتند نه، سالهاست که دیگر ندارم. پرسیدم چرا این آقا گاوش را می زند. دايی
عزیزم سرم را بوسید و گفت این احمق زنش را میزند و حالا که زنش حامله و نزدیک زایمانش است هم او را کتک زده و دیگران بمن خبر دادند آمدم آرامش کنم تا زنش بزاید بعد فکری برایش بکنیم. گفتم دايی جون اون زنش را نمیزده، گاوش را میزده، شما اشتباهی شنیدید. دايی جانم به آرامی بمن گفتند اینجا  رعیتها به زنشان
می گویند « گاو» و من پول دادم زنش را ببرد بیمارستان.
آنروز بمن شُکی غیر قابل توصیف وارد شد: برای کسی که از فامیلی می آمد که سرکار خانم …السلطنه و سرکار خانم …الملوک و سرکار خانم …خانم نامیده میشدند، درست مانند این بود که به دنیای دیگری رفته و بازگشته ام.

طول کشید تا بفهمم این هیستری ضد زن در مذاهب می جوشد و قُلقُل می کند و در قرآن نفرت قلبی از زن و شهوت جنسی به زن سقف میزند زیرا دو دنیای ما را در بر می گیرد.

مسلماً الله نه مرا خلق کرده نه دیگر زنان را اما محمد و سپس همفکرانش از ما کشتزار، گاو، منزل، خانواده ووو ساختند. ما زنان ایرانی این هويت الله و قرآن و محمد و خلیفه و امام و مفتی و آخوند داده بزنان را با عقل و احساس و وجدان و شعورو توان و غیرتمان با شهامت کامل بر سر ولی سفیه و حجت الجنایت و آخوند بمثابهٔ نمایندگان جاهلیت می کوبیم  و هر چه بیشتر از این مکتب جهل و استثمار و تحقیر و توهین به خودمان فاصله میگیریم.

جاوید ایران

۶ اکتبر