لحظه های انقلاب مصر: روز چهاردهم

 

محسن ابراهیمی :

موقعیت انقلاب و ضد انقلاب!

دیگر از هیجانهای رسانه ای خبری نیست. انگار انقلاب مصر که همه چشمها را به خود خیره کرده بود تمام شده است. گزارشهای لحظه به لحظه از یکی از شکوهمندترین لحظات تاریخ معاصر، جایش را به تفاسیر کسل کننده و مشمئز کننده در باره مذاکرات “اپوزیسیون” با “دولت جدید” مصر داده است. حتی از لفظ انقلاب به ندرت استفاده میشود. چه اتفاقی افتاده است؟ وظیفه انقلاب به فرجام رسیده است؟ انقلاب پیروز شده است؟ یا برعکس توانسته اند در نیمه راه متوقفش کنند؟ به جای پاسخ آری یا نه به این سئوالات بهتر است از موقعیت انقلاب و ضد انقلاب در لحظه حاضر تصویری  داشته باشیم!

در اردوی ضدانقلاب حاکم چه خبر است؟

هیچ چیزی به اندازه تیتر و تصویر صفحه اول روزنامه دولتی الجمهوریه، مشخص کننده موقعیت انقلاب در لحظه حاضر نیست. تیتر؟ “عصر جدید”! تصویر؟ عمر سلیمان در حین دیدار با “اپوزیسیون” در زیر قاب عکس بزرگی از دیکتاتور! معنای سیاسی همین تصویر در روزنامه دولتی چیست؟

دو هفته بعد از آغاز انقلاب و پنج روز بعد از تعرض خونین نیروهای نظم کهنه به قلب تپنده نظم جدید در میدان تحریر و مقاومت به یاد ماندنی انقلابیون در باریکادی به وسعت میدان تحریر؛ چند کیلومتر آنطرفتر، کارگزاران اصلی همان نظام کهنه با دلالان عرصه سیاست به نام “اپوزیسیون” مشغول بریدن سر انقلاب با پنبه هستند! همین! ارتجاعی که نتوانست با توحش چهارشنبه خونین، قلب تپنده انقلاب در میدان تحریر را از حرکت باز دارد، توانسته است در کریدورهای قدیمی حکومت سابق، با حضور چهره های اصلی همان حکومت، با حضور شیادان کهنه کار سیاسی در قالب “اپوزیسیون”، به مبارزان میدان تحریر نیشخند بزند.

خبر دیگری هم به صفحات اصلی رسانه های دولتی مصر راه یافته است: دیدار حسنی مبارک با کابینه اش با حضور معاون اش، نخست وزیرش و رئیس ستاد ارتش. این یعنی دیدار منفورترین شخصیت مورد تعرض انقلاب با نوچه های سیاسی و امنیتی و نظامی اش. در کنار این معلوم شد که این کابینه ضد انقلاب، یک دقیقه به یاد کشته شدگان “حوادث اخیر” سکوت کرده است! بیشرمی؟ وقاحت؟ رذالت؟ دنائت؟ ترکیبی از همه اینها؟ آیا شما در ادبیات سیاسی جهان لفظی برای توضیح این پدیده میشناسید؟ افسوس که گاها ابتکارات سیاسی ضد انقلاب از ابتکارات ادبی انقلاب جلو میزند!

“اصلاحاتی” هم در جریان است! ظاهرا انقلاب توانسته است “اصلاحاتی” را به سران نظام سابق تحمیل کند: کمیته ای برای اصلاح قانون اساسی تشکیل داده اند. وزیر مسکن و وزیر کشور سابق در دادگاه نظامی حاضر شده اند تا توسط دادگاه همان حکومت سابق محاکمه شوند. و در این میان اوباما و هیلاری کلینتون هم قول داده اند که مصر دیگر نمیتواند به حالت سابق بازگردد! چه پیش بینی داهیانه ای! انسان باید حیرت زده شود از این همه ذکاوت و تیزهوشی کسانی که درست چند روز قبل از عروج انقلاب، ارتجاع بورژوائی جهان عرب را مطمئن کرده بوده اند که حکومت مصر و پرزیدنت مبارک در ثبات کامل هستند!

و به این لیست باید چند اتفاق را هم اضافه کرد: بعضی از بانکها برای ساعاتی باز بوده اند و بورس سهام هم در نظر دارد کارش را شروع کند. خوب سئوال این است که راه افتادن بانکها و تحرک کابینه قدیم با همان دزدان سابق و “مژده” آغاز کار بورس سهام با همان دستور کار سابق کافی نیست که قبول کنیم نظم سابق، چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی بر سرجایش است؟ مگر نظام سابق غیر از کابینه دیکتاتورها و بورس سهام دزدان است؟

در اردوی انقلاب چه خبر است؟

هزاران نفر به یاد یک ژورنالیست جانباخته تظاهرات کردند. مبارزان میدان تحریر، مجتمع مهم دولتی در کنار این میدان را محاصره کردند و اجازه ندادند بوروکراسی دولتی به حالت عادی برگردد. در مقابل یک اداره دولتی، تعداد زیادی تجمع کردند و تهدید کردند که اگر به مطالبه شان در باره مسکن توجه نشود “مستقیما به میدان تحریر” خواهند رفت. در خود میدان تحریر، تعدادی از انقلابیون لای چرخهای تانکهای ارتش و مقابل تانکها نشسته و مانع کنترل میدان توسط ارتش شده اند. میدان تحریر، هم خود را برای مقاومت در مقابل هجوم احتمالی اوباش ضد انقلاب آماده میکند و هم شاهد وجوهی از یک زندگی عادی است: دو زن و مرد جوان مراسم زندگی مشترکشان را در این میدان برگزار کردند.

ظاهرا اوضاع در هر دو جبهه دارد حالت عادی پیدا میکند که اگر همین واقعیت  داشته باشد و فقط مدتی کوتاهی ادامه داشته باشد باید پذیرفت که انقلاب پیروز نشده است. هنوز زود است به این نتیجه قاطع رسید. به این دلیل ساده که انقلاب خود یک “سورپرایز” تاریخی است. انقلاب مثل زلزله کسی را خبر نمیکند. اگر خبر میکرد که رخ نمیداد. قبل از وقوعش، نظم حاکم راه چاره ای پیدا میکرد. اگر انقلاب خود یک سورپرایز تاریخی است، میتوان گفت که فضای سیاسی تا پیروزی کامل یا سرکوب کامل هنوز سرشار از حوادث غیر منتظره است. میتوان گفت که در حال حاضر انقلاب نه پیروز شده است و نه شکست خورده است.

اما تا همینجا میتوان و باید روی این نکات تاکید کرد:

1- اگر چه این حرکت شکوهمند تاریخی، مثل همه انقلابها، صحنه ابراز وجود میلیونها مغز و قلب و اراده و آگاهی و ابتکار و خلاقیت و جسارت و شجاعت و فداکاری بود؛ اما نمی بایست و نباید قلب و مغز میلیونی اش را در میدان تحریر محصور میکرد. بی دلیل نیست که هم شترسواران علنی ضد انقلاب و هم ارتش “بیطرف” اش تمام تلاششان این بوده و این است که این سنگر را از دست انقلاب بگیرند. انگار که ضد انقلاب فهمیده است همه امید و همه نیرو وهمه تمرکز انقلاب در میدان تحریر خلاصه شده است. انقلاب نمیتواند همه امید خود را به حفظ یک میدان محدود کند چرا که در این صورت، اگر این میدان را از دست دهد، شکست خورده است.

2- انقلاب نمیتواند فقط مقاومت کند. نمیتواند فقط دفاع کند. صرف شروع یک انقلاب یعنی اینکه خشم و نفرت و رنج و تحقیر و گرسنگی و فلاکت سالهای سال در لحظه ای معین در قالب تعرض به نظم کهنه ظاهر شده است. انقلاب دفاع نیست، تعرض است. مطالبه چیزی از نظم کهن نیست، تعرضی به کل این نظم است. انقلاب نمیتواند دائما تعرض نکند و تعرض را ادامه ندهد. انقلاب اگر میخواهد پیروز شود باید بیوقفه تعرض کند. بیوقفه سنگرهای جدیدی را فتح کند. بیوقفه، طبقه حاکم را به موضع دفاعی بیاندازد. فراموش نکنید که تا همین لحظه، نیروهای امنیتی، در زندانهای جنایی را باز کرده اند اما هزاران زندانی سیاسی هنوز در زندان هستند! همچنین، آنگاه که از میدان تحریر حرکتی برای در هم کوبیدن عمارت حزب حاکم در یک کیلومتری میدان در دستور قرار گرفت، عده ای مخالفت کردند که نباید میدان را خالی کرد چون انقلاب مهمترین سنگر دفاعش را از دست میدهد! این نشان میدهد که بخشی از نیروهای انقلاب، حفظ سنگر را به تعرض به سنگر دشمن ترجیح میداد. روشن است که هم باید سنگر انقلاب حفظ  میشد و هم مقر حزب حاکم را در هم کوبیده میشد!

3- انقلاب مناظره و مذاکره و مماشات کسی با کسی نیست. مقابله با نظم کهن است. تعرض به نظم کهن است. همینکه مذاکره به نام انقلاب شروع میشود، هشداری به انقلاب است که دارند به نام انقلاب سر انقلاب را زیر میکنند. عجیب نیست که همیشه مذاکره ها “از طرف” انقلاب را معمولا اپوزیسیونهای اعلیحضرت طبقات حاکم پیش میبرند. به همین دلیل، هر چقدر مذاکره و مماشاتها برجسته شوند، نشانی از این واقعیت است که انقلاب در موقعیت دفاعی قرار دارد. انقلاب، ممکن است یک پروسه طولانی باشد اما پیروزی قاطع انقلاب فقط و فقط با یک قیام سازمانیافته و رهبری شده امکانپذیر است. قیامی که مراکز اصلی و حیاتی قدرت سیاسی حاکم را برق آسا در هم بکوبد؛ ارگانهای مرکزی و حیاتی قدرت سیاسی حاکم را در هم بشکند و ارگانهای نوین کنترل و اداره جامعه را مستقر کند.

4- مقاومت، شجاعت، جسارت، انسانیت برای در هم شکستن تاکتیکهای پیچیده ارتجاع طبقه حاکم و پیروزی انقلاب کافی نیست. انقلاب باید حزب خودش را داشته باشد و با حزب خودش نقشه قیام آگاهانه برای تصرف کامل قدرت سیاسی را سازمان دهد. در غیر این صورت، عظمیترین، توده ای ترین و شکوهمندترین انقلابها هم شکست خواهند خورد. *

 

دوشنبه 7 فوریه 2011، بعد از ظهر به وقت قاهره