مرزهای اخلاق بین هنر و هنرمند کجاست؟

 

بهرام رحمانی :


در حاشیه بحث‌های پس از فوت محمدرضا شجریان

پس از مرگ شجریان، برخی از رسانه‌های حکومتی که سال‌ها نامی از شجریان نمی‌بردند در مرده‌‌پرستی از هم سبقت گرفتند و برخی هم مهر سکوت بر لب زدند، اما معلوم بود که مرگ او یک بحران امنیتی است و نیروی انتظامی و تشکیلات امنیتی نگران از کنترل خارج شدن أوضاع بودند. تا حدی که طرفداران شجریان حتی در خاکسپاری‌اش اجازه حضور نیاقتند. برای مردم عادی و معترض جامعه ایران که مترصد هر فرصتی هستند تا هر واقعه‌ای را تبدیل به اعتراض کنند مرگ شجریان فرصتی استثنایی بود که خیلی زود از دست رفت.

همایون شجریان روز پنج‌شنبه ۱۷ مهرماه در یک پست اینستاگرامی نوشت که خاک پای مردم ایران به دیار معشوق پرواز کرد. با اعلام خبر مرگ شجریان، جمعیت انبوهی از دوستدارانش مقابل بیمارستان جم تهران گرد آمدند و ماموران امنیتی در مواردی با مردم در مقابل بیمارستان جم درگیر شدند. صبح جمعه نیز ماموران حضور سنگینی در بهشت زهرا داشتند. پیکر محمدرضا شجریان، در میان تدابیر امنیتی شدید و بدون حضور دوستدارانش در محوطه آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد، بدون این‌که این مراسم از صداوسیما پخش شود.

پس از مرگ شجریان موضع‌گیری های متعددی پیرامون سبک موسیقی او و نیز سوابق سیاسی و موضع‌گیری‌های او در ارتباط با حکومت در صفوف اپوزیسیون مطرح شد. به طوری که برخی با افراط گرایی و سیاه‌نمایی مطلق همه چیز او را زیر سئوال بردند. برخی‌ نیز حتی رادیکالیسم را با توهین کردن و فحش دادن عوضی گرفتند.

انتقاد و اعتراض، از جمله حقوق سیاسی- فرهنگی وبخشی از آزادی‌های سیاسی همه شهروندان است.هر واقعه‌ای که در جامعه رخ می‌دهد تعادل در نقد و بررسی و واقع‌بینی یک ضرورت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است. به‌خصوص عرصه فرهنگ و هنر نقد کردن محدود به

ادامه مطلب