مفهوم همدوسی و ناهمدوسی

 

دکتر حسن بلوری :

فشرده       

انسان پس از قرن‌ها تلاش موفق ‌شد در اواخر قرن هفدهم چکیده‌ی تجربیات خود با طبیعت را در شکل قوانینی به نام قوانین نیوتنی (فیزیک کلاسیک) ارائه کند، قوانینی مربوط به دنیای ماکروسکپی که در آن‌ نشانی از احتمالات مشاهده نمی‌شود. در مقابل او اکنون دریافته است که زیربنای چنان دنیائی را دنیای دیگری به نام دنیای میکروسکپی (فیزیک کوانتومی) تشکیل می‌دهد، دنیائی که در آن اصولا نشانی از قطعیت وجود ندارد. با این وصف به‌نظر می‌رسد که می‌باید میان دنیای کوانتوم و دنیای کلاسیک رابطه، نسبتی، وجود داشته باشد، چراکه در غیراین‌صورت ما‌ امکان آن نمی‌یافتیم شاهد دنیائی باشیم که از مواد دنیای کوانتومی (اتم‌ها و ذرات مادون اتم‌ها) بنا شده است. به‌همین خاطر پرسش بسیار مهم و اساسی ما این است که رابطه‌ی مزبور چگونه رابطه‌ای است و گذار از دنیای کوانتومی با قوانین احتمالاتی به دنیای کلاسیک با قوانین دترمینیستی به چه شکلی می‌باشد؟ یعنی، ما می‌خواهیم بدانیم چرا دنیائی که مشاهده می‌کنیم چنان است که هست، برای مثال فرمِ اشیاء، مکان و سرعت آن‌ها در آن مشخص در حالی‌که در دنیای میکروسکپی نامشخص و ذرات در آن می‌توانند همزمان در مکان‌های مختلف باشند؟ چرا ما پدیده‌های کوانتومی را آن‌گونه که هستند در دنیای خود مشاهده نمی‌کنیم؟

پاسخ پرسش‌های ذکر شده در گرو درک دو مفهوم بسیار مهم و پایه‌ای می‌باشد: همدوسی (کوهرنس Coherence) و ناهمدوسی (دِکوهرنس Decoherence). شناخت از این دو مفهوم برای دانش فلسفه و علوم پایه حیاتی است، به‌ویژه مفهوم ناهمدوسی که تا چند دهه پیش ناشناخته شده بود. مفهوم ناهمدوسی را طبیعت دنیای میکروسکپی به انسان دیکته می‌کند. ناهمدوسی جالب‌ترین پرسش فیزیک مدرن و موضوع مهم پژوهش‌ روز است.   

در این مقاله می‌کوشم دو مفهوم همدوسی و ناهمدوسی را توضیح دهم، دو مفهومی که رابطه‌ی مستقیم با مفهوم سومی به نام ’مفهوم اندازه‌گیری‘ دارند. ـ مفهوم اندازه‌گیری مستلزم بررسی و توضیح جداگانه در فرصتی دیگر است. ـ لازم می‌دانم متذکر شوم که مقاله‌ی پیش‌رو بنابر طبیعت موضوع اندکی فنی و نیازمند همراهی خواننده برای تحصیل مطلب است.

ادامه مطلب :