مناظره روبه ان

فیروز نجومی :

آنچه بیش از هر چیز دیگری در مناظره های انتخاباتی، بچشم میخورد، صحن و محیط سرد و بی جانی ست که نامزدهای ریاست جمهوری در آن ظاهر میشوند. همه چیز بطور ناشیانه، اگر نه احمقانه، مرتب و منظم و با تشریفات بسی بسیار کند و مودبانه ترتیب داده شده است. قواعد و زمانبدی مناظره خود بسی ملال آور ست و حوصله سر بر. زیرا بگونه ای طراحی شده است که امکان رو در رو قرار گرفتن و تصادم نامزدها با یگدیگر جلوگیری شود. اما، تنها صحنه گردانی نیست که آریه ای و مصنوعی و میان تهی ست بلکه گفتار و رفتار رقیبان انتخاباتی نیز همه مکانیکی، بی حال و بدون روح و احساس بیان میشوند، چنانکه گویی بازیگر نقش هایی هستند که از پیش تعیین شده اند. چرا مناظره های ریاست جمهوری بجای برانگیختن شور و هیجان- البته پس از مناظره های 88، یخ و بی مزه ودل آشوب کن از آب در میآیند، عمدتا ناشی از ساختار استبداد دین و قدرت است.

بکلام دیگر، چرا نامزدهای انتخاباتی عاری از اصالت و صداقتند، در کنش رفتاری و گفتاری از ماهیت “انتخابات” در نظامی برمیخیزد که نیازمند آلایش و پالایش و بزک چهره کریه زشت و خشونت بار خود است، پنهان ساختن استبداد مضاعف دین و قدرت که مظهر آن حکومت مطلقه ولایت فقیه ست. بنابراین، مناظره ها راه اندازی نمیشوند با آن هدف که مردم بتوانند آن نامزدی را برگزینند که داروی شفا بخش دردهای مزمن و آزار دهنده آنها را ارائه دهد بلکه باید بگونه ای برپا گردد بیانگر تمدن و فرهنگ اسلامی، نه پرخاشی، نه درگیری لفظی و نه برملا ساختن حقایق و ویژگیهای شخصیتی یکدیگر برعکس مثلا در کشورهای بی تمدنی و فرهنگ مثل آمریکا اتفاق میافتاد، رفتار و گفتاری که از نظر رهبر معظم پوشیده نمانده و در خطبه هایش بان اشاره میکند.

در مناظره های جمهور مقدس اسلامی، همه نامزدها با نزاکت و در اوج احترام بیکدیگر سخن میگویند، حتی وقتی که قصد حمله و تهاجم بیکدیگر را دارند. این مرز بندی های گفتاری و رفتاری که در راستای ارضای پیشوای مسلمین جهان، آیت الله مقدس، آیت الله خامنه ای، ترسیم میشود سبب گردد که نامزدهای انتخاباتی حکومت اسلامی، همچون آدمهای مصنوعی با توانائیهای محدود ظاهر شوند. هیچیک دست بگشودن کارنامه دیگر نمیزند، مبادا که محتویات کارنامه خود بر ملا گردد. دو نفر از نامزدهای اصلی برخاسته از حوزه های علمیه اند و اهل منبر و خطبه گوئی هستند که در این انتخابات با دو پا منبری همراه گردیده اند که بازی انتخابات به بازی دو با دو تبدیل شده و از قطبی شدن انتخابات جلوگیری گردد. دو  نامزد رزرو، بدون بو و خاصیت در کنار گود مناظره انتخاباتی حضور دارند که در صورت لزون دست امداد بسوی یکی از تیمها دراز کنند. از این دو تیم انتخاباتی، تیم رئسی و قالیباف، از تف لیسان سفت و سخت حضرت ولات اند و در شیپور او میدمند. به بیرون و نیروهای اهریمنی دل نمی بندند و مبانی اقتصاد مقاومتی را همانگونه که ولی فقیه پیش بینی کرده است بکار میگیرند و بر طبق نظر رهبر معظم انقلاب الویت را به حل معضل معیشتی مردم، نابودی فقر و فلاکت حاکم برجامعه و کاهش فاصله طبقاتی که چنان فاحش گردیده است که مایه شرمساری ست. یعنی که این تیم، تیم ولی فقیه است، تیمی است که انتظار میرود ولی فقیه در صورت لزوم فرمان بیرون کشیدن نام آنها را از صندوقهای رای بیرون آورند. بنابراین، طبیعی است اگر گفتار و رفتار این تیم مصنوعی و بی روح و جان بنظر آید. چون آنها در واقع بمانند عروسکهای خیمه شب بازی را میمانند، که بدست کارگردانی نامریی بحرکت در آمده و سخنان وی را تکرار میکنند. یعنی که اینگونه کنشهای گفتاری و رفتار ویژه ساختار استبداد مضاعف دین و قدرت است، که اطاعت و فرمانبری را بالاترین پاداش دهد و بر رفیعترین جایگاه نشاند.

تیم روحانی- جهانگیری نیز به مرزهای قرمز نظام بخوبی آگاهی دارند. اگرچه آنها نیز عروسکهای خیمه شب بازی اند و بدست ولی فقیه بحرکت در میآیند، با این وجود، از خود جرعه ای استقلال نشان میدهند. چون تیم ولی فقیه آنها را به موضع دفاعی نشانده  و اساسا مسئول فقر و گرسنگی، گرانی و بیکاری، تخریب زیست محیطی و آلودگی هوای تنفسی، خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها و دریاچه ها، طوفان ریزگردها، افزایش روز افزون فساد و حقوق های نجومی، فحشا و گسترش بی سابقه حاشیه نشینی و بسیاری دیگر از مسائل مادی و اجتماعی، و ناشی از سوء مدیریت. تیم روحانی-جهانگیری در دفاع از خود، بیشتر یار آقای رئیسی را مورد تهاجم قرار میدهند. با وجودآگاهی باین واقعیت که برافراشتن پرچم مقاومت در برابر ولایت فقیه میتواند رای اکثریت مردم را که بیزاری خود را از نظام ولایت بارها ابراز داشته اند، بخود جلب کند به نقد ملایم و محتاطانه سختگیریهای حکومت، ایجاد فضای امنیتی، بی اثر بودن تنبیه و مجازات در حل مسائل اجتماعی و تبعیضات جنسیتی دینی و محلی پرداخته و از بیان “حقیقت ”      خود داری میکنند. در پاسخ به تیم رنیسی- قالیباف که از گسترش فقر و اقتصاد ورشکسته و پیشرفت خشکزاری چنان سخن میگویند که گویی در همین چهار سال گذشته بوقوع پیوسته است اجتناب میکنند. چرا که همه نامزدها آگاه هستند که شخصی که جلوه الله است، رفتار و گفتار آنها را نظاره میکند، در نتیجه نقشی را بازی میکنند که دلخواه اوست نه لزوما جلب کننده مردم. چه ولی فقیه است فرمانروای نهاییست. اوست که نهایتا تصمیم میگیرد. این روندی ست فرآیند استبداد مضاعف دین و قدرت.

بکلام دیگر، برغم اینکه ما در مناظره های انتخاباتی  شاهد بعضی حملات تیمها به یکدیگر هستیم، نامزدهای انتخاباتی از روی ضرورت، ناچار به رفتار و گفتاری آریه ای و دروغین اند. از آن تیم رزرو اگر سخنی بمیان نمیآید، بآن دلیل است که نه تنها نامزدهای جدی انتخاباتی نیستند بلکه با توافق ولی فقیه، در مناظره ها نه نقش خود بلکه نقشی دروغینی را بازی میکنند که وانمود کنند آنها نیز شایسته صعود بر مسند ریاست جمهوری اند.

حقیقت، اما، آن است که اگر هم اکنون باین روز نشسته ایم، اینگونه دچار فقر و گرسنگی، عقب ماندگی و گسترش عمیق فساد و فحشا شده ایم؛ اگر کشور ما چنین ورشکسته و ویران گشته و خوار و حقیر گشته است، ناشی از حکومت اسلام ناب محمدی، اسلامی که خون میریزد، بدار آمجازات میآویزد، قصاص و سنگسار میکند؛ انسان ها را به تخت شلاق میبندد و جامعه را از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم و انواع تبعیضات از جنسیتی گرفته تا قومیتی و دینی، که عدالت اسلامی را باجرا در آورد. وضع موجود ناشی از عدالت اسلامی برهبری ولی فقیه و آیت الله های مقدس است. اگر رهبری که عمامه تقدس بر سر دارد و در برابر نظامیان به عربده کشی میپردازد و خط و نشان میکشد، از آن هراس دارد که مبادا در این مناظره ها نقش جنایتکارانه ولی فقیه و تیم انتخاباتی او آشکار شود. این است که برسم دیکتاتورهای بزرگ به تف لیسان خود فرمان میدهد که چه بگویند و چه نگویند و مبادا چیزی از دهنشان به بیرون پرتاب شود که دشمن را شاد کند. مباد که بعضا، بار دیگر در فضای انتخاباتی بهره برگرفته به “قیام” برخیزند که بسختی تنبیه و مجازات شوند و “سیلی” بر صورتشان فرود آید. آری، ولی فقیه از تجمع انتخاباتی سخت می هراسد.

اوضاع کشور ما اسفناکتر از آنست که نامزدهای ریاست جمهوری گوشه ای از آنرا افشا کنند، چون خود آنها باعث و بانی وضع فلاکت بار امروز بوده و هستند. اگر تا کنون کشور از درون منفجر نگشته است، اگر کاخ دین و قدرت تا کنون فرو نریخته است بدلیل شمشیر شریعت ست که مظهر آن سپاه پاسداران است که بی مهابا بر هرگردنی فرود آید اگر بر افراشته شود. سپاه پاسداران، سپاهی ست از نوع سپاه تازیان که در 1400 پیش از این، سرزمین ما را مورد تاخت و تاز قراردادند تا “دین ” خود را با زور شمشیر بر نیاکان ما تحمیل کنند، سپاهیانی که بهرکجا رسیدند، کشتند و تجاوز کردند و بغارت هرچه بود بردند و سلطه خود را بر سراسر کشور گستراندند، سپاه پاسداران نیر همچون سپاه تازیان کشور را باشغال خود در آورده  و حافظ و نگهبان سلطه حکومت “روحانیت” و یا تازیان بومی گردیده اند. اما، برغم سلطه حکومت دین با ابزار قهر و خشونت و آفرینش ترس و وحشت، هر آن بیم آن میرود که لشگر گرسنگان که هم اکنون چندین برابر لشگر “مستضعفان” و “پا برهنگان” شده است به قیام برخیزند. این واقعیتی ست که خواب را از چشم فریبکار فریبکاران، ولایت فقیه می رباید.

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

 

fmonjem@gmail.com

https://firoznodjomi.blogspot.com

rowshanai.org