نظام کاریکاتوری و پهپاد آمریکایی

 

مجتبی واحدی

مقدمه: می‌دانم که برای اکثر مخاطبان، نیازی به توضیح نیست اما برای اندکی که ممکن است نام یادداشت آنها را دچار ابهام کند هدف خود از به کارگیری عبارت ” کاریکاتور ” را توضیح می‌دهم. یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های کاریکاتور، عدم‌توازن و تناسب اندام با یکدیگر است. در کاریکاتور، یک‌ اندام‌ بسیار بزرگ و اندام دیگر بسیار کوچک، نشان داده می‌شود. نمود و بروز بیرونی – و شاید واقعی- حکومت اسلامی را کاریکاتوری می‌دانم. علت این نامگذاری را در یادداشت توضیح خواهم داد.

***

       با گذشت دو روز از سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط حکومت اسلامی، همچنان شاهد واکنش‌ها در داخل و خارج کشور هستیم. عده‌ای در نهایت افراط، ادعا می‌کنند حادثه اخیر، شکست‌ناپذیری حکومت اسلامی در عرصه نظامی را ثابت کرد و تفریطی ها تا جایی پیش رفته‌اند که در حادثه اخیر، هیچ‌نقشی برای نهادهای نظامی حکومت اسلامی قائل نیستند و آن را به روسیه نسبت می دهند. گروهی نیز تلاش می کنند پیوندی ناگسستنی میان حادثه اخیر و ارزش‌هایی همچون ” تمامیت‌ارضی” برقرار کنند و در سایه این‌ پیوند، با هوچی‌گری مانع هر نوع اظهار نظر در خصوص موشک و موشک‌پران‌ها شوند. البته، مخاطب این سخن، گروه خاصی از افراد هستند نه هموطنانی که به دور از هر شائبه و منفعت طلبی، به استقلال کشور می اندیشند وستایش آنان از اقدام اخیر سپاه، تنها از همین زاویه است.

       نگارنده، از همکاری‌های نظامی حکومت اسلامی با روسیه و اقدامات نیابتی، بی‌اطلاع نیست. اما در فقره اخیر، فرض را بر صحت ادعای حامیان‌ افراطی حکومت اسلامی می گذارد. فرض می‌کنیم موشکی با تکنولوژی صد در صد بومی، به پرواز در آمده و یک‌ پرنده متجاوز به سرزمین ایران را سرنگون کرده است. قاعدتا آنچه به این اقدام، ارزش می‌دهد نمایش ” قدرت بازدارندگی ” است. بازدارندگی نیز وسیله است نه هدف. یک‌حکومت کارآمد، مقتدر و سالم، خود را به سیاست ها، برنامه ها و تجهیزاتی مجهز می‌کند تا شهروندان را در برابر هر تهدیدی، بیمه نماید. یک حکومت کار آمد بر اساس توانمندی ها و امکانات خود و با اولویت بندی تهدیدها، موثرترین راهها را برای مقابله با تهدیدها به کار می گیرد. یک حکومت سالم، با فساد ستیزی غیر نمایشی و تن دادن به نظارت های موثر، از امکانات موجود خود بیشترین بهره را می گیرد تا تهدیدها را از بین برده و فرصت ها را در خدمت پیشرفت، توسعه و آسایش عمومی قرار دهد. اما آیا توسعه نظامی مورد ادعای حکومت اسلامی – به فرض صحت – با درنظر گرفتن همه جوانب بوده و بیشترین منفعت را برای مردم داشته است؟

       بی‌شک هر حکومت مستقر – و لو نامشروع – موظف به حراست از مرزهای کشور است. اگر پهپاد امریکایی وارد فضای ایران شده باشد سرنگونی آن، حق ایران بوده است؛ به خصوص اگر به ادعای فرماندهان نظامی، به اخطارها بی‌توجهی کرده باشد.( البته نمی دانم اخطار به هواپیمای بدون سرنشین از چه طریقی انجام می‌شود). اما آیا حکومت اسلامی برای بازدارندگی در برابر سایر تهدیدها نیز سرمایه گذاری مناسب انجام داده است؟

       اجازه بدهید ابتدا به مقوله امنیت مرزها بپردازیم. در سال‌های اخیر، بارها شاهد گروگانگیری نیروهای نظامی در مرزهای شرقی کشور بوده‌ایم. ظاهرا از آخرین گروگانگیری در سیستان و بلوچستان، هنوز تعدادی در اسارت هستند. مرزهای شرقی، همچنان محل ورود بزرگترین محموله‌های مواد مخدر به داخل کشور است. در زمینه موادمخدر، مقامات نظامی حکومت اسلامی، باید یکی از دو اتهام را بپذیرند: یک‌- ضعف در تامین امنیت مرزهای شرقی. دو – اتهام همکاری سپاه با قاچاقچیان بین‌المللی مواد مخدر و کمک به آنان برای ترانزیت مواد از خاک ایران.

       اما ناتوانی امنیتی حکومت اسلامی به مرزهای شرقی کشور، محدود نمی‌شود اخیرا چند نفتکش در نزدیکی مرزهای آبی ایران، مورد حمله قرار گرفتند. بلافاصله بعد از حمله، بسیاری از کشورهای بزرگ‌اروپایی در کنار امریکا و کشورهای عربی، ادعای دست داشتن ایران در حملات را مطرح کردند. ایران البته این ادعا را رد می کند. اگر ادعای حکومت اسلامی درست باشد مسئولان نظامی ایران باید اتهام‌ضعف در کنترل آبهای پیرامونی را بپذیرند؛ ضعفی که قطعا هزینه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی فراوان برای ایران خواهد داشت. بازدارندگی در برابر تهدیدات مرتبط با تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی، تنها به کارهای نمایشی همچون ‌سرنگونی پرسر و صدای یک هواپیمای بی سرنشین‌ محدود نمی شود. آیا حکومت اسلامی، در زمینه حفظ سهم ایران در دریای خزر نیز از قدرت بازدارندگی برخوردار بوده است؟

       اما بازدارندگی تنها به معنای مقابله نظامی با دشمنان واقعی یا فرضی نیست. یک حکومت مقتدر و ملی، موظف است تهدیدات اقتصادی را نیز از کشور دور کند. در دو دهه گذشته، به دور از نظارت های عمومی و حتی بدون اطلاع راه یافتگان به مجلس، میلیاردها دلار خرج بلند پروازی های هسته‌ای خامنه ای شده است. به ادعای رهبر حکومت اسلامی، فعالیت های هسته ای صرفا با اهداف صلح آمیز – از جمله رفع نیازهای دارویی – بوده است. اگر این ادعا صحیح باشد برای رسیدن به منافع اقتصادی، میلیاردها دلار هزینه شده و بهانه به دست دشمنان و رقبای ایران داده است. در همین مدت رقبای ایران، به تجهیز خود در زمینه استخراج و صادرات بیشتر نفت و گاز مبادرت کرده اند. به طوری که حتی اگر امروز همه تحریم های نفتی و گازی ایران لغو شود ایران در رقابت برای بازاریابی و فروش این محصولات و نیز در زمینه قیمت تمام شده، با مشکلات فراوان مواجه خواهد بود. اما هیچکس در ایران توضیح نمی دهد برنامه پر خرج و پر هزینه هسته ای، چه دستاورد غیر نظامی برای ایران داشته و چرا این‌مبالغ در جهت توسعه اقتصادی در سایر زمینه ها هزینه نشده است؟ اگر منافع نظام حکومت اسلامی با منافع ملی ایرانیان، هم پوشانی داشت یقینا سرمایه گذاری ها و هزینه سازی ها، موجب بازدارندگی در برابر تهدیدهای اقتصادی یا حداقل کاهش تاثیر آنها می شد. امروز حکومت اسلامی به خود می بالد که با افزایش قدرت نظامی، تهدیدهای امنیتی را از برابر موجودیت نظام‌برداشته اما کسی نمی گوید به فرض صحت این ادعا، کشوری با اقتصاد از هم پاشیده، تا چه حد از داخل و خارج، آسیب پذیر است. از قدرت فوق العاده خود سخن می گویند بدون آنکه بتوانند حتی نزدیک ترین متحدان را به عدم تبعیت از تحریم های امریکا، وادار کنند. از پیشرفت خارق العاده در فعالیت های صلح آمیز هسته ای می گویند اما ناچارند تاخیرهای تحقیر آمیز روسیه در راه اندازی نیروگاه بوشهر را تحمل کنند. ادعای تولید موشک های فوق پیشرفته دارند اما همچنان چشم به دستان روسیه برای تحویل ناقص و دیرهنگام موشک‌های اس سیصد دارند.

       مردم چگونه ادعاهای مربوط به پیشرفت‌های موشکی را باور کنند در حالی که اخیرا مقامات رسمی، از تأثیر تحریم پوشکی نالیدند؟ ادعای دسترسی به پیچیده‌ترین و سری‌ترین فن آوری‌ها کجا و ناتوانی در تولید بدنه کارت ملی هوشمند کجا؟ هشتم مرداد سال نود و هفت، خبرگزاری فارس به نقل از سخنگوی سازمان ثبت احوال نوشت:” متأسفانه بر اثر تحریم‌ها دیگر نمی‌توانیم بدنهء کارت – ملی – را وارد کنیم”.

       در باب ساختار کاریکاتوری حکومت اسلامی، سخن‌ بسیار است. ادعاهای دهان پرکن سران نظام‌ از توانمند‌های خود وقتی در کنار آن‌چه مردم‌به چشم می‌بینند قرار می گیرد کاریکاتوری خنده دار به ذهن متبادر می شود.

       باز هم می‌گویم هر حکومتی – حتی حکومتی نامشروع مانند حکومت اسلامی – موظف است در برابر متجاوز بایستد.‌ هزینه‌های دفاعی نیز از ملزومات اداره کشور است. اما آنچه که حتی در زمینه های دفاعی، علامت سوال در برابر همگان قرار می دهد” فساد ساختاری و نهادینه شده ” می باشد که قطعا در پروژه های محرمانه، هزینه های مضاعف بر اقتصاد از هم‌پاشیده ایران تحمیل می کند. در روزهای پس از سرنگونی پهپاد امریکایی، ماشین تبلیغاتی حکومت اسلامی از ارزش دویست میلیون دلاری پهپاد امریکایی گفت بدون آنکه حتی دستگاه‌های رسمی حکومتی مانند مجلس ودولت از هزینه ساخت موشک‌ شلیک شده توسط ایران‌، با خبر باشند.‌اما مهم تر از هزینه مالی، نمی توان در مورد هدف حکومت اسلامی از تبلیغات وسیع در مورد حادثه اخیر، خوشبین بود. نگارنده بر این باور است که علیرغم‌سوابق نه چندان افتخارآمیز امریکا در برخی جنگ افروزی ها یا حمایت از جنگ افروزان، در حال حاضر، امریکا نیاز به جنگ جدید ندارد بلکه با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست حکومت، ترامپ حداکثر سعی خود را در پرهیز از جنگ به کار می گیرد. در مقابل، حکومت اسلامی که اقتصاد خود را در آستانه نابودی کامل می بیند به دنبال دو دستاورد در داخل و خارج از کشور است و البته، دسترسی به هر دو را از طریق جنگی محدود، میسر می داند‌.فشارهای اقتصادی در داخل هم زمان با لو رفتن فسادهای گسترده حکومتی، زندگی را بر مردم بسیار سخت کرده و نفرت از حاکمیت را به اوج رسانده است‌. تحریم های ترامپ نیز بیش از هر زمان، حکومت را تحت فشار قرار داده و تامین مالی متحدان حکومت اسلامی در خارج را با دشواری های فراوان مواجه کرده است. حکومت اسلامی بر این باور است که ادامه وضعیت فعلی به معنای نابودی کامل اقتصاد ایران است. اما اگر درگیری نظامی شروع شود بسیاری از مردم‌ فشارهای اقتصادی را نادیده می گیرند و در کنار حکومت می ایستند. از سوی دیگر با توجه به آغاز رقابت های مقدماتی انتخابات ریاست حکومت امریکا، ترامپ بر سر دوراهی است. اگر وارد جنگ تمام عیار با حکومت اسلامی شود بخشی از پایگاه رای خود را از دست می دهد و احتمال انتخاب مجدد او به شدت کاهش می یابد. اگر هم برای احتراز از نارضایتی داخلی، جنگ را متوقف کند ناخواسته به تثبیت موقعیت منطقه ای و جهانی حکومت اسلامی، کمک خواهد کرد. اما به باور نگارنده، هر دو پیش فرض حکومت اسلامی، غلط است. نه جنگ، اکثریت مردم ایران را در کنار حکومت قرار خواهد داد نه فشارهای وارده به ترامپ، حتی اگر منجر به عدم انتخاب مجدد او شود کمکی به حکومت اسلامی خواهد کرد. امروز ادعاها علیه حکومت اسلامی، فقط از امریکای ترامپ شنیده نمی شود. بسیاری از سران اروپایی نیز در برابر حکومت اسلامی ایستاده اند و اگر درگیری نظامی با ایران‌شروع شود جناح رقیب ترامپ‌نیز به صف حامیان درگیری با حکومت اسلامی، خواهند پیوست.

       یادداشت را با این جملات به پایان می‌برم : حکومت کاریکاتوری حکومت اسلامی، علیرغم ادعاهای فراوان، نه در توسعهء واقعی گامی برای ملت برداشته و نه در بازدارندگی همه جانبه از توان کافی برخوردار است. هیجانات ناشی از پاسخ به سرنگونی پهپاد متجاوز نیز خیلی زود فروکش خواهد کرد. به نظر می رسد در داخل امریکا هم بخش معتدل تر حکومت، فعلا بر آرزوهای جناحی که خواستار آغاز فوری جنگ است پیروز شده و بعید است ترامپ، آنگونه بازی کند که مطلوب حکومت اسلامی است.