نگاهی به فاجعه قتل رومینا اشرفی ؛ علل فرهنگی، روانشناختی ، سیاسی آن و راه حلها

 

دکتر سعید صالحی نیا :

 مسئله سن ازدواج در دختران از مسلمات فقهی شیعه است و دختری که به سن 9 سال رسیده، به اختیار خود و با اذن پدر می‌تواند ازدواج کند. این قاعده فقهی تا تصویب قانون مدنی در 1313 در میان فرهنگ ایرانی جاری بود تا اینکه در این سال پیرو لیبرالیزاسیون رضاخانی، سن ازدواج دختران 15 سال تعیین شد و سپس در سال 1353 به 18 سال افزایش یافت. پس از پیروزی انقلاب با توجه به لزوم شرعی سازی قوانین این سن به همان 9 سال قمری که شرع مقدس مقرر کرده بود تغییر کرد و به تایید شورای نگهبان رسید. تا اینکه در سال 1381 در دوره اصلاحات لیبرالی، سن ازدواج دختران به 13سال افزایش یافت. لکن با توجه به اینکه این امر خلاف شرع مقدس بود و شورای نگهبان ایراد گرفت، قانون بشرح زیر نگارش شد تا ایراد شرعی شورای نگهبان مرتفع شود: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولیّ، به شرط رعایت مصلحت و با تشخیص دادگاه صالح(رائغی پور)”

مقدمه:

قتل فجیع رومینا اشرفی بدست پدرش در روزهای اخیر موجی از تاثر و عکس العمل در جامعه ایرانی در داخل و خارج کشور را باعث شده.گرایشات مختلف سیاسی که مبانی فرهنگی و سیاسی مختلفی دارند ، از زوایای مختلفی این فاجعه را بررسی می کنند و راه حل ارائه می دهند.

ظاهرا ماجرا اینست که رامینا شاید از حدود سن 10 سالگی یک “دوست پسری”  داشته بنام بهمن خاوری که دو برابر سن او بوده و مدتی قبل با افزایش فشار پدرش به خانه بهمن و خویشاوندان او فرار می کند و پدر رامینه با شکایت به پاسگاه او را به خانه برگردانده و بعد بطرز فجیعی می کشد و خودش را به پاسگاه معرفی می کند.(1و2)

طبیعتا این موضوع نیز بسته به خواستگاه فکری فرهنگی و سیاسی ناظر در لایه ها و سطح مختلفی بررسی می شود.برخی این فاجعه را از سر محکوم کردن سطحی حکومت نشانه می گیرند برخی به ریشه های فرهنگی مردسالاری و قتل ناموسی برمی گردند.برخی فرهنگ اسلامی را علت اصلی می دانند . شاید همه این نقدها را کنار هم بشود نزدیکتر به واقعیت دانست.

قتلهای ناموسی در کشورهای اسلام زده بسیار شایع است و اما محدود به این کشورها نیست.در سایر کشورهای عقب مانده که بنام “جهان سوم و جهان چهارم” معروفند بسیار شایع است و به نوعی توسط قانون یا حمایت می شود یا به حانیان این قتلها تخفیف داده می شود.می گویند این سنت است و باید بهش احترام گذاشت! این قتلها توسط مردها (پدر یا برادر) و متاسفانه با کمک مادر و سایر افراد فامیل انجام می شود و هدف اینست که “ناموس خانواده” حغظ شود.

قتلهای ناموسی طی سالهای اخیر با افزایش مهاجرتهای وسیع به اروپا امریکا و کانادا به کشورهای غربی هم کشیده شده و تلاش گرایشات ارتجاعی اسلامی و حامیان انها در غرب اینست که این اعمال وحشیانه را تحت عنوان “قوانین شرع” بنوعی توجیه کنند.

در این مقاله من هم تلاش دارم بنوبه خود از دیدگاه چند جانبه نگر به بررسی علل این فاجعه بپردازم و راه حلهای این بیماری فرهنگی اجتماعی و سیاسی را ارائه دهم:

(1)ریشه یابی علل وقوع قتلهای ناموسی:

قتلهای ناموسی به جهت رفتارشناسی تکاملی بخشی از مدلهای رفتاری پبش انسان هستند.در جوامع اولیه که مرد کنترل کامل نسبت به زن دارد ، زن را بعنوان مایملک می بیند و “دست خوردن زن” را برنمی تابد.زنها در این جوامع بعنوان مایملک همانقدر ارزش دارند که گاو و گوسفند و ابزار تولید مثل هستند.قوانین عرفی و مذهبی ابزارهائی هستند که این کنترل مرد بر زن را توجیه کند و خصلت مقدس بهش بدهد.

قتلهای ناموسی همانطور که گفتم مختص جوامع اسلام زده نیستند در کشورهائی مثل هند هم به وسعت اتفاق می افتند.منتهی در حال جاضر بخاظر خصلت رو به توسعه طاعون اسلام سیاسی ، کشورهای اسلام زده مرکز این اعمال وحشیانه هستند.

مذهب بعنوان نهاد شکل دهی و بازتولید مرد سالاری ، این رفتارها را نهادیه می کند.به آن تقدس می بخشد .طوریست که زنها هم کنار مردها این قتلهای وحشیانه را بنوعی حمایت می کنند.

زن در جامع عقب مانده هم مورد هدف این سنتهاست و هم خودش شریک جرم می شود و در بسیاری موارد به “مرد خانه” کمک می کند که لکه “ننگ” را از بین ببرد.

(2)قوانین شرع ، جایگاه سیاست در بازتولید قتلهای ناموسی:

در کشورهای اسلام زده به درجاتی متفاوت ، قوانین شرع در قوانین جاری بافته شده اند.در کشورهائی که رسما “اسلامی” نامیده می شوند مثل ایران یا عراق یا اقفانستان یا عربستان تداخل قوانین شرع در قوانین جاری بسیار بیشتر است.

حتی در زمان پهلوی هم به سختی می شد قوانینی پیدا کرد که رسما مخالف قوانین شرع باشند خصوصا قوانین خانواده.

در ایران بعد به قدرت رسیدن حکومت اسلامی ، قوانین شرع و قصاص که عقب مانده ترین بخش قوانین شرعی است ستون فقرات قوانین ایران شده و دادگاهها و قضات تبدیل شده اند به دادگاههای شرع.

نظام سیاسی دستگاه سرکوب همه و همه از بربریت اسلامی حمایت می کنند و لذا رشد بی سابقه قتلهای ناموسی و ازدواج با کودکان خصوصا در شهرها و مناظق عقب مانده تر را شاهدیم.

طبق قوانین شرع ، پدری که مرتکب قتل ناموسی شود قصاص هم نمی شود بلکه سوبسید می گیرد و فقط باید جزیه بدهد و شلاق بخورد!

مورد رومینا اشرفی درون همین کانتکسها اتفاق افتاده.

متعاقب تحکیم حکومت اسلامی ، طبیعتا فرهنگ اسلامی فرهنگ مردسالار و عقب مانده ترویج می شود.لذا طی چند دهه گذشته ما شاهد یک عقبگرد بسیار درداور جامعه به تاریخ قبیله ای بوده ایم.

(3) پدیده “فرار کودکان از خانواده ” زمینه ساز روی آوری به ازدواج در سنین پائین:

چه عواملی باعث می شود که کودکی در سن 14 سالگی به فکر ازدواج با یک کرد 28 ساله بیفتد و هوای “عاشقی”به سرش بزند؟

ایا از جهت روانشاسی طبیعی است که کودکی به هوای ازدواج و عاشقی بیفتد؟ از دید من این نوع رابطه بین کودک(رومینا) و نرینه ای مثل بهمن “دوست پسرش” به هیچ وجه طبیعی نیست.

در جامعه ازاد و انسانی کودکی در سن رومینا در حال و هوای عاشقی و بیرون زدن از خانواده نیست بلکه در حال طی مراحل نوجوانی خود است.در حال تحصیل است و لذت بردن از لذتهائی که متناسب با زندگی اوست.

رومینا ظاهرا از سن 10 سالگی بدنبال فرار به سمت بهمن بوده.این نشان می دهد زندگی بسیار سختی در خانه داشته. براستی او از خانواده اش فرار کرده و دنبال یک پدر بوده که بهش امنیت بدهد.

گزارش شده که رومینا مرتب از اذیتهای پدرش می گفته از کتکها و سرکوبهائی که می شده.او زندگی عادی نداشته و به بهمن “دوست پسرش” بعنوان یک ناجی نگاه می کرده.

روابط عشقی بین کودکان و بالغین در غرب مورد بررسیهای بیشتری بوده.ادمهای بالغی که از این معضلات کودکان سوء استفاده می کنند و با انها رابطه برقرار می کنند مجرمند و مجازات می شوند.بخشی از این ادمها دچار بیماری پدوفیلی هستند و در رابطه جنسی با کودک احساس ارامش و لذت می کنند.

انچه مسلم است رابطه رومینا با “دوست پسرش” به هیچ وجه طبیعی نیست.او مظلوم روابط عقب مانده خانوادگی است.مظلوم پدری احمق است که دچار بیماری اعتیاد است و حتما خودش هم مورد خشونت بوده در دوران گودکیش.

مصاحبه مادر رومینا (خانم دشتی) را هم گوش بدهید می بینید که چگونه او دارد رفتارهای زشت شوهرش را می پوشاند .او طبیعتا شریک جرم رفتارهای شوهرش هست در عین اینکه خودش مظلوم این روابط می باشد.در جامعه سالم او هم باید مورد درمان باشد و مورد تعقیب قانونی.

(4)بهمن خاوری “دوست پسر” یا مجرم ؟

در مصاحبه ای که بهمن خاوری کرده، خود را مظلوم مذهبی معرفی می کند! می گوید چون “سنی بوده” پدر رومینا با ازدواج او مخالف بوده! این موجود نمی خواهد بپذیرد که با گودک نمی شود ازدواج کرد! او حق مسلم خود می داند که با یک کودک ازدواج کند!

احتمالا می داند که اخوندها در ایران به کودک 15 ساله حق می دهند که ازدواج کند و کودک زیر 15 سال فقط باید اجازه پدرش را داشته باشد.

در مخیله بهمن ثبت تست که او محق است.قانون با اوست! وقتی خواهر او هم مصاحبه می کند همین حق را برسمیت می شناسد.اصلا اینها با اصل ازدواج با گودک مشکلی ندارند! اینست فرهنگی در جامعه عقب مانده به مرد حقی این چنین عظا کرده !

در جامعه انسان محور ادمهائی مثل بهمن هم به زندان می روند و هم مورد بررسی روانی قرار می گیرند.اما در ایران فضا طوری ساخته شده که بسیاری مردان توهم اسلامی دارند .از حقوق نابرابر اسلامیها استفاده بهینه می کنند! در ظلم حکومت شریکند.

(5) راه حل چیست؟

عموما وقتی به چرخه “فرهنگ و قدرت سیاسی” می رسیم بسیاری یکی را انتخاب می کنند.طبیعتا انتخاب یکسویه نتیجه ندارد.اما سوال اینکه از کجا باید اغاز کرد جلو می اید:

 تجارب تاریخی نشان می دهد که تغییر قدرت سیاسی و قوانین تاث تعیین کننده در فرهنگ و رفتارها دارد.ایران دوران حکومت اسلامی تحت قوانین اسلامی عقب گرد وسیعی فرهنگی داشته .مردسالاری ، گودک ازاری ، ازدواج با کودک و قتلهای ناموسی بشدت رشد کرده.هر جا قوانین شرعی بیشتر نفوذ داشته رفتارهای عقب مانده جاهلیت قرون ویطائی بیشتر خود را نشان داده.

لذا منطقی است بپذیریم که برای تغییر وضعیت کنونی باید حکومت تعییر کند باید قوانین تغییر کنند.رفتارهای اجتماعی بتدریج طی یکی دو نسل تغییر می کنند.

انها که فکر می کنند فرهنگ باید عوض شود تا سیاست تغییر کند دچار اشتباه هستند.بطور واقعی برای تغییر فرهنگ باید از تفییر سیاست اغاز کرد از تغییر روابط از تغییر بستر مادی جامعه .انزمان می شود دملهای پرکین فرهنگی را مورد بمورد خشکانید.در بستر ازادی بیان و مناظره فرهنگی مردسالاری و کودک ازاری را به گوشه کشاند و به عمرش پایان داد.

جامعه ای که درش فقر هست اعتیاد هست نابرابری مرتب بازتولید می شود.جوامع حاشیه ای مستعد ستم خانوادگی می مانند و کودکها کودکی نمی کنند.برای فرار از بدبختی مجبور می شوند بسرعت از کودک بودن فاصله بگیرند.

رامینا در “عاشقی” خود دنبال پناه بود دنبال زندگی بهتر بود دنبال ارامش بود اما حتی اگر به ازدواج بهمن در می امد چیزی جز بدبختی در انتظارش نبود.او کودکی خود شادی کودکی را داشت با فرار به دامن بهمن می فروخت.اینست که از لایه های مختلف می توان او را مظلوم نظام اسلامی مظلوم فرهنگ اسلامی مطلوم فرهنگ مردسالار و کودک ازار دانست. بررسی داستان او باید کمکی باشد برای ازادیخواهان و فعالین حقوق کودک که به جنگ ارتجاع کثیفی بروند که جامعه ایران را در بسیاری لایه ها در هم تنیده.

برای رهائی کودک از ستمی این چنین باید جنبش سرنگونی رژیم اسلامی را سازمان داد.قیامهای ازادیخواهانه مردم چاره مهم درمان طلم به امثال رومیناست.با سرنگونی رژیم اسلامی و سازمان دادن جامعه ازاد و برابر و مدرن می شود از حقوق کودکان دفاع کرد.

منابع بیشتر:

(1)سخنان دوست پسر 28 ساله رومینا اشرفی (بهمن خاوری)

https://www.youtube.com/watch?v=UD8SyFhFFMw&fbclid=IwAR32L9KI6ucTY3WevwtszbYKQ4v0o5uXFySOj1Qxfvhq2eHaQ_myXemvCfg

(2)مصاحبه مادر رومینا اشرفی(رعنا دشتی)

https://www.youtube.com/watch?v=GXxHQ9Qmnts