“پادشاهی مشروطه” و ” خاندان پهلوی”؛ تیغه های بُرّان «جمهوریتِ ایرانی سکولار»

رها جنیدی

 هیاهوی خبرهای متفاوت در فضای مجازی، فایل صوتی ای که یک از دوستان برایم فرستاده بود نظرم را جلب کرد. فایل صوتی راجع به سخنان حشمت الله طبرزدی است در دفاع از خود در مقابل حامیان رضا پهلوی. این دعوای همیشگی میان جریان ها و گروههای سیاسی اپوزیسیون جذابیت سابق را ندارد اما توصیه این دوست عزیز بر این که ” خوراک توست” مرا برآنداشت که یکی از آنها گوش دهم.

 حشمت الله طبرزدی از مهمترین چهره های سیاسی –دانشگاهی عصر اصلاحات بود. خوب به خاطر دارم که در زمان عضویت در دفتر تحکیم وحدت، ابتدا از حامیان آیت الله خامنه ای بود و سپس در دوران ریاست محمد خاتمی به منتقد اصلی رهبری رژیم تبدیل شد و اکنون با عنوان «دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران» به یک اپوزیسیون داخلی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

 اهمیت پرداختن به انتقاد و مخالفت شدید طبرزدی به هواخواهان پادشاهی نه از جهت سابقه وی و نه از جهت وزن سیاسی او، بلکه به دلیل تاکید بر نکاتی بود که مرا ملزم کرد درباره آن بنویسم. و آن نسبت “پادشاهی ایران”، “قانون اساسی مشروطیت” و “آینده ایران” است.

 حساسیتم روی خاندان سلطنتی در ایران از خانه ام شکل گرفت. من با وجودیکه علوم اجتماعی را به دلیل علاقه ام به تحصیل روابط اجتماعی و به شناخت بیشتر انسان ها و جامعه برای ادامه تحصیل برگزیدم ولی علاقه ام به سیاست را از پدرم به ارث برده ام. پدر یک مصدقیِ تمام عیار بوده و هست. از این رو همیشه در خانه ما بحث های سیاسی زیادی شکل می گرفت.از این رو، بحث مشروطیت و جنبش مشروطه که برای کم کردن اختیارات بی حد و حصر شاه ایران برپاشده بود برایم مثل یک داستان جذاب بود.

 حالا طبرزدی روی مسئله ای انگشت گذاشته است که من حساس بودم. آینده ایران. دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران با این که نه خودش وزن سیاسی بالایی دارد و نه گروه سیاسی اش بین همه جریانات اپوزیسیون ” نامی”  برای خود دست و پا کرده است اما اشاره به قانون اساسی مشروطه به عنوان یک نکته قابل اتکاء برای آینده ایران قابل تامل است.

 حامیان سلطنت پهلوی خواهان بازگشت سلطنت به ایران هستند. تنها خاندانی که داعیه دار سلطنت هستند خاندان پهلوی است. بنابراین می توان گفت تنها سلطنت طلبان پهلوی خواه هستند که داعیه دار بازگشت به قدرت در ایران هستند.

 اما این نکته مهم نیست. نکته مهم اشاره به قانون اساسی مشروطه توسط حامیان خاندان سلطنتی است. حزب مشروطه، پان ایرانیست ها و …با  تمرکز بر خاندان پهلوی بر پادشاهی مشروطه تاکید دارند.

 حلقه مغفوله در این میان اهمیت این مسئله است که هم رضاخان و هم محمدرضا شاه به عنوان دوشاه پهلوی ایران هیچ کدام به قانون اساسی مشروطه وفادار نبودند. حال چگونه است که هواداران پادشاهی مشروطه دوباره از خواندانی حمایت می کنند که خودشان قانون مشروطه را زیر پا گذاشته اند؟

 با این وصف، چه تضمینی است که با فرض بازگشت به سلطنت به ایران این قانون دوباره زیرپا گذاشته نشود؟ علاوه بر آن با بازگشت سلطنت به ایران به جز خاندان پهلوی، کسی داعیه دار قدرت نیست و تا ایران، ایران است خاندان پهلوی به عنوان «ژن خوب» بر ایران سلطنت خواهند کرد و گردش قدرت در عالی ترین سطح ممکن – و لو بافرض مشروطه بودن پادشاهی – در دستان یک خاندان قرار خواهد گرفت.

 مشروطه بودن پادشاهی در ایران یک مسئله و حضور خاندان پهلوی به عنوان پادشاه مشروطه مسئله ای دیگر است که باید روی آن بحث کرد. به نظرم این دو مانند تیغه های یک قیچی است که جمهوریت، و اساس نقش مردم در تحولات ایران را خواهد برید.

 آیا حامیان پادشاهی مشروطه می توانند بدون اشاره به خاندان مشروطه، نظام سیاسی خود را تبلیغ کنند؟

 نتیجه این که قرن هاست حضور مردم در سپهر سیاسی ایران نادیده گرفته می شود. روزی به نام قبله عالم، روزی اعلیحضرت همایونی، روزی به نام شیخ و اکنون ….

 تنها دوره ای که می توان گفت نقش مردم کمی پررنگ شد زمانی بود که جنبش مشروطه شکل گرفت و در این میان هم، زمان دولت ملی محمد مصدق بود که شاه دریافت قدرت مردمی در صورت بسیج عمومی با محوریت یک ایرانی دلسوز چقدر می تواند سلطنت او را با خطر مواجه کند. اگر مصدق اشتباهات تاریخی خود را نمی کرد اکنون یک با یک «جمهوری ایرانی سکولار» مواجه بودیم.

 مسئله ای که مرا مدت هاست درگیر خود کرده مسئله ای است که نقش مستقیمی در آینده ایران دارد؛ و آن نسبت “هویت ملی ایرانیان” با ” حکومت آینده ” است. و این پرسش را مطرح می کنم که آیا می توان مبتنی بر این هویت، حکومت تعیین کرد یا خیر، مبتنی بر سیستم های حاکمیتی و فراگیر دنیا، ایران را نیز دربرمیگیرد؟

1398/04/01