چرا پزشكان به مناطق دور افتاده نمي روند؟( بخاطر روز پزشک )

عباس رحمتی:

در اين جهان خاكي / آبي همه چيز قانومند است از همين جهان هستي بگير تا انسانی كه قانون را در اين جهان بنیان نهاد  تا با حاكم كردن قانون بهتر زندگي كند. انقلاب مشروطه در ايران انقلاب قانونمند بود ولي كساني كه از قانون ترس داشتند ، امیران  و پاد شاهان و شيخان بوده و  هستند زیرا  هر كدام از اينها  راحت طلبانی هستند  که خصلت بارزشان مفت خوارى و رانتخواری است و به آن عادت  كرده اند .  امروزه به اين قشر بايد بعضی پزشكان را هم افزود گروهي كه اکثر آنها هرگز از پدر علم طب و نجوم و استادشان” ابوعلي سينا “درس مردم دارى هرگز نياموختند و به راه ديگري رفتند كه شاید لقب  مردم آزاري برايشان كم باشد . این قشر تحصیل کرده بیاد نیاوردند که ابوعلی سینا بیماری امیران را از پرخوری میدانست بطوری که یکی از امیران را که درمان  میکرد ، برای درمانش گرسنگی هفت شبانه روزی تجویز کرد، او همیشه از دربار امیران گریزان بود. امروز پزشکان ،اين قشر از تحصيل كرده هاي ما هستند كه در كشوري که باصطلاح قانون دارد  ولي اقتصادش به فرمونده رهبر و امام اولش اقتصاد را مال خر دانست و همان شد كه ديديم كشوري كه با روشهاي آنارشي مخصوص به خود و با اقتصاد خر گونه اش کشور را به جایی رساند که هر كس توانست يكشبه راه هزار شبه را طي كند و پزشكان وبازاریان و  شيخان عمامه به سر از اين اقشارند !

پزشکی یک شغل مردمی !

اين مقدمه را گفتم كه بگويم بعد از انقلاب ، ما دانشجويان كه سهمي بسزايي در پيروزي انقلاب داشتيم ،بعد از انقلاب  فكر مي كرديم حالا مي توان به خواسته هاي مردم  پاسخ مثبت داد! عده اي از دوستان به گرگان و مازندران و لرستان و تركمنستان رفتند تا زمين هاي را از خانها پس بگیرند و  به صاحبان اصلي اشان یعنی کشاورزان  بدهند و در واقع تقسيم اراضي انقلابي كنند كه بغير از عده اي محدود كارى از پيش نبردند . نگارنده و چند تن از دوستان ديگر كه در رشته هاي پزشكي و پيراپزشكي و پرستارى تحصيل ميكرديم طرح ضربتي را برای پزشكي كشور تهيه كرديم ، اين طرح قبل از ان بود كه پذیرش  دانشجويان پزشكي را در هر سال به ٥٠٠ نفر برسانند ( كه از استاندارهاي بين الملي خارج است ) طرح ضربتي ما اين بود كه دانشجويان  پرستارى و پيراپزشكي كه چهارساله ليسانس ميگرفتند و واحدهاي تخصصي اين رشته مانند پزشكي است [١] فقط تعداد واحدهاي درسي در پزشكي بيشتر است .لذا با حذف بعضي واحدهاي عمومي ميتوان رشته پزشكي ( عمومی ) را مدتش را از هفت سال به پنج سال كاهش داد ، و اين پزشكان ٥ ساله مي توانند بعنوان “پزشك روستا ” (عمومي) فقط در روستا ها و بخشها و شهرستانهای كوچك به مردم خدمت كنند تا بدين صورت كمبود هاي پزشكي و بهداشتي كشور براي مدت كوتاه و حتا دراز مدت حل شود و بدين صورت اين طرح نياز به گذراندن قانوني بود كه به تصويب مجلس اول  و رييس جمهور ( بني صدر ) برسد يعني، وقتی اين طرح قانونی ميشد ديگر كسي نمي توانست  به اختیار  خود از بخش و يا روستاى محل كارش به شهر بيايد و مطبش را به شهرهای بزرگ  انتقال بدهد ولي اين طرح از طرف رييس جمهور وقت رد شد و آرزو دانشجويان هم به يك روياء تبديل شد . اين طرح پزشك روستا چندين فايده داشت كه نياز به حمايت دولت داشت ١- كشور ايران در سراسر روستا ها حضور  پزشك  در محل به خود ميديد ٢- با حضور پزشكان جوان ، روستاهاى كشور ، از نظر بهداشت و درمان غنی میشد و شهرهاي كوچك ، كمتر مشكل پيدا مي كردند و آمار بيماران و مرگ و مير به پايين ترين حد خود ميرسيد.

٣- دختران و پسران روستائي بيشتر تشويق ميشدند كه به تحصيلات عالي روي آورند ٤-  جلو گیری از رشد جمعیت بخاطر آگاهی دادن به روستائیان  در این رابطه ازدحام جمعيت و حاشيه نشيني در اطراف شهرها كاهش مي يافت ٤- استفاده بيماران از بيمارستان ها در شهرها ي اطراف خود باعث رشد اقتصادي كشور ميشد و در اخر تقسيم پزشكان در سراسر كشور را در بر داشت .  ولی کسانی که درراس کار قرار گرفته بودند که درد مردم را نداشتند . و امروز ملاحظه ميكنيد  اين كشور دچار  هرج و مرج  و آنارشي شده و  هر كس ساز خود را ميزند و كار به جايي ميرسد كه بالاترين قشر تحصيل كرده ها یعنی پزشکان و متخصصین  به اقشاري تبديل ميشوند كه باعث انزجار جامعه از بعضی  آنها ميشود بطوری که مهران مدیری هم در حاشیه اش آنها را به باد انتقاد میگیرد.در  جامعه همه تبدلیل به خوبان شده اند حتا مهران مدیری !   چنین هرج و مرجی را فقط از یک دولت و دولتها و يك رژيم غير مردمي نا کارآمد میتوان انتظار داشت . در عوض رژيم به طرح زياد كردن دانشجويان پزشكى پرداخت .لازم است توضیح دهم  در زمان شاه تعداد دانشجويان پزشكي در هر دانشكده حداكثر به بيست نفر ميرسيد در صورتي كه رژيم ناگهان براى كمبود پزشك دست به يك عمل غير علمي دیگری  زد كه عواقب آنرا در سالهاي گذشته ديديم و امروز هم اگر آمار مرگ و مير زياد از حد را در ايران مشاهده ميكنيم يكي از علتهايش اين است كه پزشكان ناكار آمد و سهميه اى و بسيجي و … را در دانشگاهها جا دادند . [پانصد دانشجوی پزشکی در یک سالن آمفی تائتر و استادی که صدای دانشجو را برای طرح سوالاتش تا ردیف دوم و سوم بیشتر نمی شیند و بعد در مرحله “انتری” که هراستاد فقط دو یا سه دانشجو را باید آموزش بدهد حالا تعداد دانشجویان به بیش از بیست نفر بر بالین بیمار میرسد ، تصورش را بکنید که آنارشی در بیمارستان ها برقرار میشد ]

در مجمع بايد گفت يكي از دلايل تجمع پزشكان در شهرهاي بزرگ نبود امكانات رفاهي و در واقع اختلافات طبقاتي در شهرستانهاست ( مثلا ويزيت دكتر هاي تهران با ديگر شهرها قابل مقايسه نيست ) . دوم نبود  امکانات پزشکی و حتا  رفاهی و تفریحی در شهر های کوچک  سوم  در آمدهای هنگفتی که در تهران و مشهد و اصفهان و…  باعث میشود که پزشکان به شهرهای بزرگتر کشانده شوند .

نداشتن يك برنامه مدون براي تقسيم پزشكان متخصص  در شهر هاي دور افتاده  نا کار آمدی دولتها را در طول این سی و هفت سال  نشان میدهد اگررژیم  بجای میلیاردها خرج برای اتم سازی به  امکانات  پزشکی و تقسیم عادلانه پزشک در سراسر ایران فکر کرده بود از تجمع پزشکان در شهرهای بزرگ جلوگیری میکرد .  تجمع پزشكان  و يا متخصصين ديگر رشته ها  در شهرهای بزرگ  و امکانات رفاعی و … باعث ازدحام و بالا رفتن جمعيت در شهرهاي بزرگ ميشود.  يك دولت غیر مردمي و نا كار آمد  و نداشتن برنامه مدون برای بهداشت فردی و عمومی در سطح کشور باعث رشد بیماری ها ی زیادی میشود که بحث گسترده ای را می طلبد .  هجوم پزشکان به شهرهای بزرگ  و عدم  برنامه ریزی  و کنترل  دولت از این قشر تحصیل کرده باعث  مهاجرت  از  شهرهای کوچک  بسمت کلان شهرها میشود که ازدحام جمعیت و ترافیک  یکی از عوارض این مهاجرت است که خود بیماری زاست . ترافیک و وجود ماشینهای قدیمی و کهنه  باعث آلودگي هوا و بيماريهاي تنفسي ميشود (مثل تهران و مشهد ) نبود فيلترهاي شهر ( درختكارى و پارك و…) و از بين بردن درختان خصوصا در تهران ( خراب كردن فيلترهای شهری  ) باعث بالا رفتن آمار بيماريهاي تنفسي شده و زياد شدن بيماريهاي سرطان همه ناشي از عدم رعايت بهداشت و رعايت نكردن استاندارهاي بين الملي است . وجود پزشكان سهميه اي را در بالا رفتن آمار مرگ و مير در ايران را نبايد فراموش كرد .[٢]

ساختن مراکز پزشکی  و تحقیقات در شهرستانها و ایجاد امکانات پزشکی یکی از راه حلهای جلوگیری از این هجوم بیرویه است که ج اسلامی  به شیوه های مختلف با آن مخالفت میکنند .  دکتر، پرفسور” راستان ” زمانی که از خارج برگشته بود در اطراف ملایر و بروجرد میخواست کلینک بزرگ و تحقیقاتی  بسازد که  اگر ساخته میشد می توانست در خاورمیانه نمونه باشد  تا جایی که خبر دارم در همان سالها زمین و مکان مورد نظر و آهن آلات را هم تهیه کرده بود ولی دولت رفسنجانی با آن مخالفت کرد و اجازه این کار را به او ندادند  این برخورد نشان داد که کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد و این شیوه حکومتداری ضد مردمی از یک جمله معروف سرچشمه میگیرد ” اقتصاد مال خطر است”

[١] مثلا درسهاي آناتومي و يا بيوشيمي و بيماريهاي داخلي و يا جراحي تماما شبيه هم است ولي فقط تعداد واحدهاي درسي در پزشكي بيشتر است .

[٢]يكي از دوستان پزشكم كه در دانشگاه تبريز تحصيل ميكرد برايم تعريف ميكرد ، يكبار يكي از اين پزشكان سهميه اى نسخه اي را براي بيماري نوشته ومي خواست بدست بيمار بدهد او در واقع مرگ بيمار را نسخه كرده بود در همان جا ( بيمارستان ) او را كنار كشيدم بهش گفتم ميداني نسخه مرگ بيمارت را نوشته اي ؟ با تعجب نگاهم ميكرد !

 

منبع:پژواک ایران