چهره های سکولاریسم (15)

Kurosh-Etemadi-s-RL

کوروش اعتمادی :

اسلام و سکولاریسم (15)

بخش دوّم (2)

سکولاریسم و مسلمانان نروژی

 شهروندانِ دولتِ مدرن در گسترهِ معینی پس از اینکه دولتِ مدرن با مکانیزمهای کنترل و دیسیپلین – در قالبِ مجلس قانونگذار، دادگستری، نظام آموزشی و بهداشتی مدرن … – تشکیل یافت شکل خواهند گرفت. امّا در چه ابعادی دولتِ مدرن موفق خواهد شد که شهروندان خود را تربیت کند، پیشتر بستگی به امکانات و دستاوردهای اقتصادی و اداری دارد که در حوزهِ اختیار دولت است. دولتهای ضعیف چون دولت پاکستان فاقد امکانات هستند و قادر نیستند انظباط و دیسیپلینی که دولت نروژ برای تربیت شهروندان خود آنها را بکار میبندد به اجراء گذارند. امّا از یک سو دولت مدرن در عمل هرگز نمیتواند عملکرد، احساسات، ارتباطات و ادراکات شهروندان خود را محدود سازد.

شهروندانِ دولتِ مدرن در گسترهِ معینی پس از اینکه دولتِ مدرن با مکانیزمهای کنترل و دیسیپلین – در قالبِ مجلس قانونگذار، دادگستری، نظام آموزشی و بهداشتی مدرن … – تشکیل یافت شکل خواهند گرفت. امّا در چه ابعادی دولتِ مدرن موفق خواهد شد که شهروندان خود را تربیت کند، پیشتر بستگی به امکانات و دستاوردهای اقتصادی و اداری دارد که در حوزهِ اختیار دولت است. دولتهای ضعیف چون دولت پاکستان فاقد امکانات هستند و قادر نیستند انظباط و دیسیپلینی که دولت نروژ برای تربیت شهروندان خود آنها را بکار میبندد به اجراء گذارند. امّا از یک سو دولت مدرن در عمل هرگز نمیتواند عملکرد، احساسات، ارتباطات و ادراکات شهروندان خود را محدود سازد. در غیراینصورت این دشوار خواهد بود توجیه کرد چرا با توّجه به تلاش های دولتهای توتالیتر چین و شوروی سابق که میخواستند در طی قرن بیستم شهروندان غیرمذهبی تربیت کنند، مسیحیت در این کشورها ادامه حیات داد. با کلامی دیگر میتوان اذعان داشت؛ سیاستمداران نمیتوانند صرفا ًبا تصویب یک سری قوانین که هدف آنها فراهم آوردن تغییرات یا ایجاد پیش زمینه های تغییرات در حوزه های معین اجتماعی میباشد، ادراکات شهروندان خود را بصورت رادیکال تغییر دهند. قدرت یعنی ایجاد نیروی مخالف.

اغلب گفته میشود- آنهم با دلایل روشن – همه در نروژ سوسیال دمکرات هستند. ایدئولوژی سوسیال دمکراسی پیش از هر چیز یک ایدئولوژی رفرمگرا و آینده نگر است. آنچه که وجه بارز دولتهای سوسیال دمکرات نروژ را تشکیل میدهد این است که ایدئولوژی دولت سوسیال دمکرات کاتالیزاتور برای تغییرات در جامعه است. بطور نمونه استدلال میگردد؛ دولت سوسیال دمکرات نروژ رستگاری دینی پروتستانیسم لوُتریسم نروژی را به یک رستگاری سکولار تغییر داده است. این رویداد را میتوان در قانونِ کمک سخاوتمندانه دولت نروژ – و در همه اعلانات دولتی که اقدامی علیه فرمهای مختلف فشار در جامعه نروژ است – مشاهده کرد. بنظر میرسد جهان بسیار بهتر خواهد شد اگر همه سوسیال دمکراتهای باورمند شوند. در چارچوب ایدئولوژی سوسیال دمکراسی، دولتمردان با داشتن درک های معینی سیاستهایی را راهبری میکنند بر این مبنا که چه چیز «زندگی خوب است». این درک بیشتر یا کمتر در بین نخبگان سیاسی و اجتماعی جامعه نروژ از یک هژمونی برجسته ای برخوردار است. دولتِ رفاه نروژ درعرف تاریخی همیشه نیرویی ارزیابی شده است که قصد دارد «خوبی و خیر» را در جامعه به واقعیت مبدل سازد. این هدف در تجربه تاریخی و شرایط جهانی بواقع بیشتر یک استثناء است تا چیزی که نروژی ها بدان باور دارند.

اقلیت ها در جامعه نروژ اغلب این درک را از تجربیات دولتها دارند که «زندگی خوب» از چه چیز تشکیل شده است که البته خود بصورت رادیکال از این اندیشه فاصله میگیرند. این فکر همچنین کمک میکند که توضیح داده شود چرا سکولاریسم رسمی نروژی چیزی پیش از یک نقطه نظر برای فرمهای گوناگون از مخالفتهای دینی است. در ادامه نظری خواهیم انداخت به دو گفتمان در سال 2008 که کمک میکنند تا به مشکل افق فکری نظری توجه کنیم که اسلام و سکولاریسم و هژمونی لیبرالیسم و سکولاریسم را در هم ادغام میسازد و از یک سو با این طرز تفکر مخالفت میکند. در ارتباط با موضوع «گفتگو درباره اسلام و همجنسگرایی» ابتداء قصد دارم از نزدیک ببینم چه چیزی را انسان میتواند در خصوص مفهوم مسلمان در یک شرایط اجتماعی سکولار درک کند.

یک مسلمان کیست؟

من در خانهء اجاره ای در گوشهء شرقی شهر اسلو که در سال 1890 میلادی ساخته شده است زندگی میکنم. در این قسمت شهر چندین بخش شهری که بیشتر آنها را گروه های خارجی در اسلو و نروژ تشکیل میدهند زندگی میکنند. در سال 2008 تخمین زده شد بین 120000 تا 150000 نفر مسلمان در نروژ زندگی میکنند. با توجه به این ترکیب جمعیتی، نخستین تلنگری که به سرم خورد هنگامی بود که در ملاقات با جوانان این بخش از شهر اسلو از جمله جوانان مسلمان مشاهده کردم تعداد اندکی از آنها به اسلام گرایش دارند. در بخش های شرقی شهر اسلو بطور معمول مشاهده میکنیم که جوانان سومالی با در دست داشتن یک قوطی آبجو، طول خیابانهای شرق اسلو را بالا و پایین میکنند. و یا دیده میشود جوان مراکشی، فارغ از مشغله شغلی در هنگام استراحت، در باغچه پشت مغازه خواربافروشی که در آن کار میکند مشغول به کشیدن حشیش است. در آن سوی شهر مردان افریقایی در خیابان Akerselva در حال فروش مواد مخدر هستند. روسای باند فروشندگان مواد مخدر در چند سال پیش جوانان سومالیایی بودند، امّا هم اکنون سردمدارن این باندها، مردان جوان از کشور نیجریه و افریقای غربی میباشند. بررسی شده است دوسوم مصرف کنندگان مواد مخدر در شهر اسلو، اقلیت های اجتماعی با پیشینه خارجی هستند.

بر اساس پژوهشهای جامعه شناسی مطلع میشویم جوانان مسلمان با پیشینه خارجی، اولین تجربه جنسی خود را زودتر از جوانان غیر مسلمان نروژی آغاز میکنند و تعداد شرکای جنسی جوانان مسلمان بیشتر از غیر مسلمانان میباشند. از خلال این پژوهشها متوجه میشویم که دختران جوان با پیشینه اسلامی منتظر میمانند تا پیش از ازدواج هیچگونه رابطه جنسی با جنس مخالف خود برقرار نکنند. بر اساس یک پژوهش مقایسه ای بین دختران مسلمان با پسران مسلمان هم سن و سال، متوجه میشویم تعداد دخترانی که نخستین رابطه جنسی خود را تجربه میکنند در مقایسه با پسران بسیار اندک میباشند. این تفاوت در ارتباطات جنسی بین زنان و مردان جوان و در بین مسلمانان و غیر مسلمان به آشکار در نروژ مشهود است. با احتیاط میتوان اذعان داشت؛ نه همهء افراد با پیشنهء اسلامی در چارچوب نُرمهایی زندگی میکنند که اسلام پیام آور آن بود. اسلام مطالبات یکسانی را در رابطه با روابط جنسی در مقابل مرد و زن مسلمان قرار داده است. این مطالبات عمومی است و ارتباط مییابد به خانواده بعنوان بوجود آورندگان پیش زمینه های اولیه برای شروع یک رابطه جنسی که مورد پذیرش جامعه مسلمانان نروژ میباشد. این نتایج ارجاع داده شده بیشتر پیش افتاده هستند تا شورانگیز و جالب توجه. در اینجا یک رابطه عمومی و تعجب برانگیز وجود دارد بین شرایط اقتصادی نازل و ارتباطات جنسی زود هنگام و شرکت در اقدامات غیرقانونی و خلاف. ما همچنین بواسط تحقیقات آماری که در سال 2005 از سویی مرکز آمار سوئد (SSB:s) در خصوص رابطه اقلیت ها با دین انجام شده آگاه هستیم؛ نقطه نظرات سیاسی نسبت به دین بطور قوی در بین مهاجرین خارجی و غالب مسلمانان مهاجر از کشورهای مسلمان تغییر کرده است. مادامیکه 90 درصد از سومالیایی های نروژی در مصاحبه اعلام میدارند؛ دین برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار است حدود 40 درصد از ایرانیهای نروژی تأکید میورزند که دین برای آنها اهمیتی ندارد. مرکز تحقیقات آماری سوئد نشان میدهد اهمیت دین برای شهروندان نروژی با پیشینه اسلامی با توجه به میزان سن و مدت اقامت در این کشور متغییر است. 59 درصد از جوانان نروژی – پاکستانی که بین سنین 16 تا 25 سال میباشند معتقدند که دین برای آنها بسیار با اهمیت است در حالیکه باور به اهمیت دین در بین جوانان ترک نروژی رقم 49 درصدی را نمایش میدهد. مصاحبات و همهء آمارها نشان میدهند درصد باورمندان به دین در بین نخستین نسل مهاجر بسیار بیشتر از نسل دومی است که پس از نسل نخست وارد جامعه نروژ شده اند.

هویت شناسی

ویژگی تعیین هویت با طول مدت زمان تغییر میکند. اجازه بدهید در رابطه با جامعه نروژ مثالی را بزنم. بطور نمونه وقتی در دهه 60 میلادی نخستین گروه مهاجرین پاکستانی به نروژ مهاجرت کردند، در گفتگوهای رسمی آنها را پاکستانی خطاب میکردند. امّا طی فشارهای رو به رشد جهانی و بیداری دینی بین مسلمانان در دهه 70 و 80 میلادی و نقش مرکزی که دین و فرهنگ در ادبیات جامعه شناسی در 1990 ایفاء کردند، نخستین گروه مهاجرین پاکستانی دیگر مسلمان قلمداد شدند نه پاکستانی. از این رو با احتساب به این نقطه نظر- با تعاریف جامعه شناسی – هر پاکستانی خود را با هویت اسلامی شناسایی میکند. این هویت شناسی بخشا ً در مقابلِ دکترین درک دینی قرار داده میشود مبنی بر اینکه حال چه کسی مسلمان است. بر اساس این درک کسی نمیتواند خود را مسلمان بنامد اگر با صدای بلند رسماً شهادت باور خود به اسلام را اعلام نکرده باشد (kalimat shahsda) و تحقق و ماندگاری شریعت را بعنوان یک هدف در نظر نگیرد. اسلامگرایان معینی، حتی اسلامگرایان رادیکال، وقتیکه میخواهند کسی را بعنوان یک مسلمان تأیید و شناسایی کنند، فراتر از این مطالبات میروند. آنها مطالبات مشخصی را پیش روی روش زندگی شخصی افراد میگذارند و سپس تأیید میکنند چه کسی بواقع مسلمان قلمداد میشود. در گفتگویی که با فعال حقوق بشری و مخالف سیاست تبعیض نژادی در افریقای جنوبی، Achmat Cassiem، (او هم اکنون رهبر اسلام رادیکال در شهر Kapstaden میباشد) داشتم، به منشاء نقطه نظر پژوهش جامعه شناسی دست یافتم مبنی بر این که هر گاه هر کس خود را مسلمان نامید از سوی مسلمان رادیکال مورد پرسش قرار میگیرد. Cassiem اشاره میکند او دیگر مدت ها است بلافاصله هرکسی که خود را مسلمان نامید مورد تأیید قرار نمیدهد. شاخص های مورد نظر او برای اینکه مسلمان قلمداد شوی این است که؛ یک مسلمان میبایست همهء رسوم ماه رمضان و نمازهای روزانه که هر مسلمانی میبایست آنها را اجراء کند انجام دهد، از مصرف الکل و مشروبات پرهیز کند، از ارتباطات جنسی خارج از چارچوب قواعد خانواده و بازی کردن قمار خوداری ورزد. با توجه به این نقطه نظرات میبایست تأکید داشت که فقط یک اقلیت کوچکی در شهر Kapstaden مسلمان میباشد.

بیداری دینی همچون سکولاریسم پیش زمینه درک سکولاریسم است. در شرایط سکولاری فاصلهء عمیقی بین یک مسلمان اسمی با مسلمان عملگرا وجود دارد که بصورت اقلیت در یک جامعه سکولار زندگی میکنند. این فاصله عمیق میتواند با تمایلات دینی توضیح داده شود که دیگر مدتها است هیچ تعلقی به داده های اسلامی که وجود داشته اند ندارد بلکه بیشتر مبتنی است بر انتخاب آگاهمندانه شخصی. بنظر میرسد این پاردوکس در بین اقلیت هایی از کشورهای اسلامی و نسل های آینده آنها تحت عنوان «مسلمان» در جامعه ای چون نروژ مورد شناسایی قرار گرفته باشد. این پژوهش جامعه شناسانه در ابعادی متمرکز شده است بر مسلمانان باورمند و عملگرا که داری یک پیشینهء اسلامگرایی در نروژ هستند. این شناسایی اندیشه ای را دنبال میکند بر این مبنا که افراد با پیشینهء اسلامی پیرو باورهای اسلامی خود و غرق در اندیشه و حضور اجتماعی هستند. روشن است یک چنین شناسایی مورد علاقه و توجه سخنگویان و رهبران اسلامی در جامعه نروژ است که میخواهند آنرا تکامل ببخشند، بدین معنا که آنها میخواهند در مجامع عمومی توجیه کنند آنها به لحاظ کیفی بیشتر از آنچیزی اهمیت دارند که در واقعیت است و هواداران بیشماری را دارند پیش از آنچه که در واقعیت مشاهده میشود.