ابان، فقط در هفت ابان‎

ضیاء صدرالاشرافی :

بنظر من جدال دو دین و یا دو ایدئولژی، یا یک دین با یک ایدئولژی، اغلب جدال دو توحش است

ایدئولژی: تبدیل یک فلسفۀ سیاسی به مذهب است با تمام خواص مذهب:اهورائی و اهریمنی وخودی و غیرخودی کردن انسانها،  آرزوی حذف مخالفان: با جذب و حل یا خذف فیزیکی شان، تصور دردست داشتن حقیقت مطلق و نبود مدارا

تثلیث(سه گانه پرستی) جدیدی درمیان ایرانیان(دین خو) درحال ظهوراست

که دوهزار سال دیرآمده، این دین، دین نژادپرستانه ای است

پندار نیک اش زردشت، کردارنیک اش کوروش کبیر، و گفتار نیک اش هم، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است

مثلِ کتاب هایِ مقدسِ همۀ ادیان و قدیسان، مقلدان  ومومنان و سرسپردگان، حق چون و چرا و نقد آنها را ندارند

وعموماً  مثل تمام مومنان، از محتوای آنها و نقد علمی شان در انطباق با نیازهای زمان هم بی خبر هستند

رژیم آخوندی هم هفت آبان را روز سلمان فارسی اعلام کرده است! تا مراسم روزکوروش(روز فتح بابل:آزادی یهودیان) و (نهتاجگزاری یا تولدکوروش کبیر!) را خودی کرده باشد و از صورت یک تظاهرات ضدرژیم خارج کنند

مدعیان درمعنای حافظی کلمه(در جهل و خودپرستی)، که نه از پنج کتاب زردشت را، نه از استوانه چهل و پنج سطری کوروش کبیر (که پانزده سطرش هم شکسته است)  را، و نه از اساطیر شاهنامه فردوسی را خوانده و نقدکرده اند، میخواهند با این سه ابزار کهنه، جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند

درصورت موفقیت فرضیِ این تثلیث جدید، شاهد تصفیه های راسیستی و محرومیت های غیر انسانی دیگری از هموطنان خواهیم بود

مبارزه باطاعونِ جمهوری اسلامی، باید با روشنگری متکی به علم و عقل و دموکراسی، همراه با ارائۀ برنامۀ براندازی و نیز راه حل معضل بیکاری وفقر  وآزادی های مبتنی برحقوق بشر در ایران بعداز رژیم آخوندی باشد

با ارتجاع سه هزارو صدساله زردشتی و اسطوره های هم دوره با آن، در شاهنامه، و یا بامانیفست دینی- نظامی یک فاتح به زبان و خط بابلی، در تقریباً در دوهزار و پانصدسال پیش، مسلماً نمی شود جمهوری اسلامی را ساقط کرد

این جشن غیر ایرانی(هفتم آبان)، نه در روز تولد یا تاجگزاری کوروش کبیر، بلکه جشن آزادی یهود دربابل، است

یهودیان سراسر جهان واز جمله یهودیان ایرانی حق دارند آنرا جشن بگیرند

اماقالب کردن آن به ایرانیان، همچون جشن ملی، چون مبدّل به یکی ازمسائل قابل تأمل در سنجش درجۀ خرد(یا بی خردی) ایرانیان می شود، که برای آزادی دیگران و نه خودشان جشن میگیرند! من قطعاً، از شرکت در آن اجتناب می کنم

چرا که هرجا عقل سلیم و منطق حاکم نباشد، حماقت و تعصب که درنهایت، راه به جنون و فاجعه میکشد حاکم میگردد

اکثریت ایرانیان

قران نخوانده همچون ارث خانوادگی، مسلمان وشیعه بودیم و هستیم

گروهی کاپیتال نخوانده کمونیست دو آتشه شده بودند

جمعی، نبرد من هیتلر نخوانده، طرفدار آلمان و ناسیونالیست های آریائی پرست دوآتشه گردیدند و میگردند

انجیل نخوانده، مسیحی میشوند

بیان و ایقان و اقدس نخوانده بابی و بهائی و…میگردند و حالا نوبت درین جدید با تثلیث: زردشت و کوروش و فردوسی است

متاسفانه عقل و علم، برخلاف حماقت و تعصب مسری نیست.

صاحب علم و عقل متکی برعلم شدن، همانند تقلید و سرسپردگی، کار راحتی نمی باشد

با مهرو دوستی

ضیاء صدرالاشرافی