عدم رسیدگی پزشکی؛ یک زندانی ۲۷ ساله پس از ۴۳ روز حبس در زندان تهران بزرگ جان باخت/ دادنامه

خبرگزاری هرانا – شب پنج‌شنبه، یک زندانی محبوس در زندان تهران بزرگ در پی عفونت ریه و عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد. این زندانی ۲۷ ساله از تاریخ ۹ آبان‌ماه سال جاری جهت تحمل دوران محکومیت ۹ ماهه‌ی خود به این زندان منتقل شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نیمه شب پنجشنبه ۲۲ آذرماه ۹۷، یک زندانی محبوس در زندان تهران بزرگ به دلیل بیماری و عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.

هویت این زندانی “اسکندر بدرلو” فرزند برات‌علی، ۲۷ ساله، با اتهام سرقت” توسط هرانا احراز شده است.

یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “اسکندر بدرلو پس از انتقال به زندان تهران بزرگ به دلیل شرایط بد نگهداری زندانیان و نبودن آب گرم و سیستم گرمایشی در زندان دچار سرماخوردگی شدید شده بود. کادر بهداری زندان ماه‌هاست حقوق خود را دریافت نکرده‌اند و به همین دلیل در بهداری حاضر نیستند. زندانیان بیمار دسترسی به دارو و پزشک نداشته و به حال خود رها شده‌اند. آقای بدرلو از حدود یک هفته قبل دچار عفونت شدید ریه شده بود و به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و مخالفت مسئولان زندان با اعزام وی به بیمارستان ساعت ۱۲ شب پنجشنبه جان خود را از دست داد”.

اسکندر بدرلو در تاریخ ۹ آبان‌ماه سال جاری جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان تهران بزرگ منتقل شده بود. شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بخش چهاردانگه به ریاست قاضی علی‌اکبر میرزاخانی در تاریخ ۲۷ آذرماه سال گذشته اسکندر بدرلو را به اتهام سرقت به ۹ ماه حبس تعزیری و ۳۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم کرده بود.

در این دادگاه اسکندر بدرلو که پیش از زندان به شغل خرید و فروش ضایعات مشغول بود، مدعی شد که از سرقت اطلاعی نداشته و در ازای ۴۰ هزار تومان نرده‌های یک باغ را که روی زمین بوده به محل دیگری منتقل کرده بوده است.

آقای بدرلو پیش‌تر در تاریخ ۳ دی‌ماه ۹۵ بازداشت و در تاریخ ۱۱ بهمن‌ماه ۹۵ با قرار وثیقه آزاد شده بود.

شرایط نگهداری زندانیان در زندان تهران بزرگ (فشافویه) همواره نامناسب گزارش شده است. نادر فتوره‌چی نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار ایرانی که در تاریخ ۲۹ مردادماه از زندان تهران بزرگ (فشافویه) آزاد شده بود، در یادداشتی به تشریح شرایط بغرنج زندانیان محبوس در بند قرنطینه این زندان پرداخت و گفت که “از اینکه از فشافویه آزاد شدم، عمیقا دچار عذاب وجدانم و فکر نمی‌کنم تا هرگز بتوانم شرایط دهشتناک «هم لباسی»هایم را فراموش کنم. با دیدن شرایط زندانیان فشافویه و آن چشم‌هایی که در ناامیدی و بوی تعفن و بی‌پناهی و قفس و نفس‌تنگی دودو می‌زدند، زخمی عمیق و کاری بر روحم وارد شد”.