غریبه زن تن فروشی که غریبانه زندگی را در ایران بدورد گفت

شمی صلواتی

در همین خارج از کشور موقع انتخابات جمهوری اسلامی با نگاهی گذرا به سفارت خانه های جمهوری اسلامی کافیست تا ببینید فاحشه کیست و تن فروشان واقعی چه کسانی هستند!

فرخ نگهدارها فاحشه های از نسل ماست که به ماپشت کردند، از پشت به ما خنجر زدند

این اشخاص سالهاست بعنوان سیاستمدار در بازار سیاست، فاحشگری میکنند و سر در آخور جمهوری اسلامی دارند ،

معامله گرند. مماشات می کنند ، اهل زد و بندند، هیچ پرنسیبی ندارند.

در حالیکه زنان تن فروش در ایران به اجبار و تخت فشار ناهنجاریهای اجتماعی مجبور به این کار شدند

زنان تن فروش مثل فرخ نگهدارها ریا کار و معامله گر نیستند. مثل مزدوران جمهوری اسلامی دستشان به خون آلوده نیست، مثل مردهای بربر و مرتجع دلی را نشکستند. ولی هر روز در خلوت گاه های شهر جسد سلاخی شدشان پیدا می شود

متاسفانه مردم عوام با درک نادرست و غیر انسانی در مورد این زنان به قضاوت می نشینند و آنها از اجتماع دور می کنند

زنان تن فروش جز بدبخت ترین و سیاه روز ترین قشر اجتماعی در ایرانند در حالیکه شریفترین انسان از لحاظ پرنیسیبهای انسای ها هستند ولی آسیب پذیرتریند …

تنفروشند ولی وجدان واصول انسانی خو د را نمی فروشند. مزدور حکومت نمی شوند، با آخوند جماعت دمخور نمی شوند . تن به ازدواج موقت با اجازه آخوند نمی دهند ،اطلاعاتی نمی شوند، لباس تحقر آمیز خوهران زینب را به تن نمی کنند

محرومیت ها اجتماعی و درد و رنجها از نبود دارو و مشاورت پزشکی جز عادت روزانه شان شده ، زخم زبانهای ناکسان که برای ارضای خود شرمی به دل راه نمی دهند و….

زنان تن فروش همیشه در معرض تهدید انواع مریضیها و تهدید گانگسترها و لاشخورها هستند، جامعه روشنفکری ایران تا به حا ل سکوت پیشه کرده است که این نوع سکوت خود نوعی در همسویی با لاشخور ها و بربرها در جامعه ایران معنی می شوند البته تفکرند/ آغشته به مذهبند/ الاحمدیند اما ازجنس پلاستیکش،

٭٭٭ ٭٭٭ ٭٭٭

ضیغه» تن فروشی است. اما با نوع تن فروش در جامعه سرمایه داری فرق دارد در جامعه سرمایه داری.. کارت پزشکی و صدور جواز لازمه کسب است اما در ایران اجازه آخوند برابر با صدور جواز و کارت سلامتی پزشکی است ……

صیغه نوع فاحشه و بردگی زن تن فروش است .. چون گانگسترش آخوند و با اجازه آغا شرعیت پیدا می کند …….

قوانین چند همسری نیز نوعی تن فروشی از نوع بردگی ست. که یک مرد پول دار با کلاۀ شرعی و با اجازه آغا چندین زن را به همسری می گیرد و آنطور که خودش بخواهد مخارج زندگیشان را تامین می کند و زنانش در تقابل به نوع برد جنسی و خدمت کار در خدمت مرد قرار می گیرد …….

ازدواج از سن زیر 18 در ایران قانونی است و موارد زیاد وجود دارد که دختران یازده ساله و حتی سنن کمتر در معاملات خرید و فروش و با اجازه آغا تحت نام ازدواج مورد تجاوز قرار گرفتند ……

بد بیاره، این واژه ها که سر زبان اینهاست

بیچاره مردم ما! داستان همین جااست.

در حقیقت، پایه این حکومت اسلامی .

و احمدی نژادها از همین هاست!

گر چه معلمین اخلاق حصاری را برای ما به نام اخلاقیات ساختند و از اخلاق گفتند و خود را اهل تشخص و تفخص پنداشتند. نجابت و پاکی، شرافت، حیثیت، پاکدامن، نجیب،ناموس و

این واژه ها هر کدام حصاریست با صدها زندان. که بزرگ مردان برای دختران ما“باکره ماندن ” جزی از نجابت و پاکی و شرافت و ………نام نهادند و عشق آزاد را حرام و نامشروع و ریا دروغ را بر مناسبات انسانی استوار ساختند. زیبائی را در چهار دیوار خانه حبس کردند و تن فروشی را به جامعه ارزانی داشتند. اینها شیادان مفت خور و انگلهای سر طانی در جامعه اند. که بدانگونه اسب وحشی را به حصار کشیدند و آن را اسب نجیب نامندند.

تفکری که زن را بعنوان کالا و با توجیه مذهبی می خواهد زن در اسارت داشته باشد. مشروع و غیر مشروعش می کند… هیچ چیزی نباید بدون اجازه آخوند باشد.

آخوندها که همه جا با ما هستند مثلا در رختخواب چطوری و چگونه باید سکس کنیم تا حلال باشد یا حرام و در هنگام رفتند به توالت با کدام دست شرعی و با کدام انگشت حرام …. چند سانت باشد ….. در حالیکه سکس باید آزاد باشد و دل برای هوس با میل و رعبت باشد نه که در چهار چوب قید و شرط …….

آخوند ها می خواهند همه جا با ما باشند . چون ما تن به این حماقت می دهیم و اعتراضی در کار نیست چون اجازه آغا مشروعیت هر کار زشتی است ……

آنوقت پاسخ به این سوال که چرا جمهوری اسلامی در اریکیه قدرت است هنوز؟» باید ساده باشد… در دورن ما ایرانیها گرایشات ارتجاعی و مردانگی زیاد است زین رو بی دلیل نیست آیت الله خمینی رهبر انقلاب می شود و یا رفسنجانی و موسوی و کروبی لقب آزایخواهی می گیرند……. شعار تغییر » الله البر » می شود.

٭٭٭ ٭٭٭٭ ٭٭٭٭

همراه شویم با انقلاب زنانه در ایران-

چون روزی زنده می شویم که وجودمان را باور کنیم

در این روز باعشق به اوج طغیان می رسیم

چون زیبایی ها در وجودمان عریانتر می شوند.

در این روز ها با گذر از هر کوچه با به دست گرفتن سبدی پر از پرهای گل!

زمرمه می کنم ترانه رهایی را

من یک زنم

طغیان عواطف

رودخانه محبت

خلاق و خالق به هر هنری که در آن زیبایی عیان است.

من یک زنم نرمتر از پر یک گل.

روان و زلال همچون آب چشمه،

من یک زنم » کوهی در حال انفجار از عواطف»

دوباره زمزمه می کنم

سرود مستی را

هی از این کوچه بدان کوچه / روز وجود/ ترانه مال ماست

بیابا من زمزمه کن یک صدا/ یک دل

تا شویم ترانه

فتح این جهان در دستان ماست

با هر ترانه !

بیگانه از دین و ناسیون

ما فقط انسانیم

تا با پرت کردن رروسری همراه با سینه های لرزان

زهده پیر را به چاه چمکران بیاندازیم

تابوها را باید بشکنیم

مقدسات را زباله دانی کنیم

این سیستم کهنه را از ریشه باید بیاندازیم

.تا دنیای برابر را با جان و دل از نو بسازیم