محمود الهاشمی النجفی (شاهرودی) به کجا گریختی؟؟؟

بهداد محبی :

محمود الهاشمی النجفی (شاهرودی) به کجا گریختی؟؟؟

تو نگریختی چون به ایران رفتی.
تو نتوانستی از دست مردم ایران بگریزی.
ایرانیان تبعیدی تو را به ایرانیان داخل کشور پاس دادند.
تو جایی نداری که بگریزی.
آنجا هم منتظر تو هستند.
همانجا منتظر باش.
خودت را آماده کن که دوباره بگریزی.
اما به کجا خواهی گریخت؟‌
ایرانیان همه جا هستند.
باقیمانده‌ی کسانی که تو و تازیان جنایتکار همدست تو اعدام کرده‌اید، همه جا هستند.
مگر عزرائیلت تو را به نزد امامت فرا بخواند.
شاید اگر شانس با تو یار باشد بتوانی به آنجا بگریزی.
در کربلای عراق قدم نحست را بر زمین گذاشتی و سپس برای فراگرفتن جهل و جنایت به نجف رفتی.
حکومت وقت عراق راه شمایان را در آنجا بسته بود.
سفره‌ی غارت خمینی در ایران، در سال ۱۳۵۷ تو را برای بکارگیری، از راه کویت به ایران آورد.
تو عضو حزب‌الدعوه‌ی شیعیان مرتجع عراق بودی.
تو رئيس مجلس اعلای انقلاب اسلامی آخوند ساخته‌ی عراق هستی.
همدستانت کار جنایت را در عراق پیش بردند.
دستان جنایتکار تو در ایران، به روی مردم این سرزمین باز شد.
سالها در ایران و در حوزه جهلیه قم، به طلبه‌های عرب زبان، به زبان عربی درس خارج میدادی.
در سال ۱۳۷۸، خامنه‌ای که خود از صندوق شعبده‌ی هاشمی رفسنجانی بیرون آمده بود، تو را از صندوق جهل و جنایت حوزه بیرون آورد و رئیس قوه‌ی قضائیه‌ کرد تا باندش را بر حکومت مسلط کند.
زیرا تو از کسانی بودی که مرجع(جعلی) بودن او را تأیید میکردی.
پیشتر تو را به مجلس خبرگان بسته بودند.
نامت محمود الهاشمی النجفی بود.
کارت شناسایی عراقیت کجاست؟
کارتی که در عراق به آن میگویند:
“هوية الاحوال المدنية العراقية”
وقتی یک رأس مثل تو را در رأس قوه‌ی قضاوت گذاشتند، نام شاهرودی را برای خود جعل کردی.
تو را چه به شاهرود؟
چند ایرانی را اعدام کرده‌ای؟
یادت مانده است؟
آمار سردستی چیزی بیش از ۲۰۰۰ نفر است.
۲۰۰۰ نفر.
مجید را بیاد داری؟
نگران نباش بیادت خواهند آورد.
تو نوجوانان زیر هجده‌ سال ایرانی را اعدام کرده‌ای.
نامهایشان را بیاد داری؟
عاطفه را بیاد داری؟
همان که یکی از پاسدارانت مکرر به او تجاوز کرده بود.
بقیه را چطور؟
نگران نباش هستند کسانی که بیاد دارند.
تو برای زنان حکم سنگسار تأیید کردی.
میدانی چه کسانی بودند؟
محبوبه را بیاد داری؟
نگران نباش بیادت خواهند آورد.
در زمان سرکردگی تو بر قضاوت، مرگهای مشکوک در زندانها، یعنی کشتن زندانیان سیاسی در ایران اوج گرفت.
چند نفر را در زندانها کشتی؟
زهرا را بیاد داری؟
ولی الله را چطور؟
فراموش که نکرده‌ای؟
نگران نباش ما فراموش نمیکنیم.
تو حتی اندکی دگراندیشی را مجال ندادی و بشدت سرکوب کردی.
تو حتی نشریه‌های نیم‌بندی که اندکی مخالفت میکردند را تحمل نکردی. در زمان کوتاهی پس از سرکردگی تو، بیش از یکصد نشریه توقیف شدند.
ایران برای تو گریزگاه نیست.
همانجا بمان.
روز حسابرسی در راه است.
پولهایی که در کشورهای مختلف، برای روز مبادا چال کرده‌ای هم بکارت نخواهند آمد.
ما خوش نداریم با بیمار به زبان تند سخن بگوییم.
این شمایید که بیماران را اعدام میکنید.
این شمایید که بیماران تب دار و مجروح را اعدام کرده‌اید.
اگر به نزد امامت رفتی، شانس با تو یار بوده است.
اگر نرفتی تلاش کن بهبود پیدا کنی.
روز حسابرسی در راه است.
ایرانیان همه جا منتظر آنروزند.
بیشتر از هر جا در ایران.
همانجا که گمان میکنی به آن گریخته‌ای.
همانجا باش.
تا همان روز که میدانی.
تا همان روز که روز،
شب شمایان را درهم خواهد شکست.
خوب جایی هستی.
همانجا بمان.

بهداد محبی
12-01-2018