نامه گلرخ ایرایی در پی حوادث اخیر؛ برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم

در این روزها انچه مهم است تداوم حضور است و آگاهانه گام برداشتن و تاب آوردن رعب و وحشتی که ایجاد می کنند.

پایان راه یقیناً دست یافتنی خواهد بود وقتی که بخواهیم و باور کنیم. باید ترفندهای حریف را بشناسیم و در فراز و فرودهای راه مبارزه به دور از احساسات و سرخوردگی و نومیدی به نقطه پایان که همانا آزادی از بند استبداد وارتجاع است بی اندیشیم.

در چنین روزهایی که مرز دروغین بین دو گروه اصولگرا و اصلاح طلب در باور مردم از میان برداشته شد و نیرنگ های مکارانه بی تدبیران بی اثر گشت، در این روزهای پر التهاب که آمار فقر و بیکاری و فاصله فاحش طبقاتی پیش از نیمی از جمعیت کشور را زیر چرخهای عبوس تورم له میکند، در این روزها که شاهد هستیم تعطیلی بیش از بیش کارخانه ها و کارگاه ها و افزایش آمار بیکاران را و تعویق بعضاً چند ماهه در پرداخت حقوق کارگران و ناپدید شدن وجوه مردم در موسساتی که قرار بود امانتدار باشند، در این بیدادگاه خرد شدن قشر فرودست و کم در آمد جامعه در شرایطی که اصناف و اتحادیه ها مجاز به اعتراض و پیگیری مطالبات شان نیستند و در صورت لب به اعتراض گشودن به صلابه کشیده می شوند،

در این روزها که آمار کشتار حکومتی (اعدام) سر به فلک گذاشته و هر مخالفی (از کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب تا فعالیت سیاسی و حقوق بشری و آزادی خواهان و معترضین اصناف کارگری و رانندگان و دانشجویان و معلمان و اقلیت های مذهبی و…) را با زدن برچسبی در ماشین کشتار حاکمیت به قتل می رسانند، حال که زیر پرچم دیانت بساط ارتجاع را گشوده اند و به هر بهانه ای با سوء استفاده از ارزش های دینی و سنتی جامعه قصد تحریک افکار را دارند، برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم و با پیگیری خواسته های بر حق مان که سال هاست از آن محروم مانده ایم در برایر استبداد و خفقان حاکم بایستیم. مقصر اصلی رسیدن به این شرایط بحرانی نه تماماً فرمانروایان و حاکمان که فرمانبرداران و ستم کشان نیز هستند. باید درد را بشناسیم تا درمان میسر شود.

تا وقتی در لباس مظلوم در برابر ظلم و استبداد سر خم کنیم یقیناً ظالمانه با تازیانه ای در دست به پیش می راننمان و تغییری ایجاد نخواهد شد.

آنان که با شعار پوچ حمایت از مستضعفان و با فریب رایگان نمودن نیازهای اولیه جامعه و هزار خدعه و دسیسه به کشورمان حمله کرده بودند، آنگاه که بر مسند قدرت تکیه زدند جز بیداد نکردند و جز سرکوب هیچ در کارنامه ندارند.

از یاد نبرده ایم عملکرد سران دو جریان حکومتی و هم صدای -اصول گرا و اصلاح طلب-و سفره نشینان شان را. چه آنان که وقیحانه ایستادند بر جنایات شان و پافشاری کردند و چه اینان که مکارانه و ذلیلانه و بزدلانه نقاب تزویر و ریا پنهان شدند از سال ۶٠تا امروز که دوباره هم صدا فرمان سرکوب و آتش گشودن بر مردم را صادر می کنند.

بساط عیش و سجاده سالوسی شان بر چیده خواهد شد اگر آگاهانه پای در مسیر بگذاریم و اگر واقع بینانه باور کنیم ره دراز است و پرهزینه و حریف قدر. بی شک هر دست آوردی هزینه ای خواهد داشت. اگر به آزادی از بند استبداد می اندیشیم، اگر می خواهیم گدای حق خود در خاک میهن و بر سفرهء خود نباشیم باید هزینه های این مسیر صعب العبور را (که به تجربه می دانیم حبس و شکنجه و آماج گلوله قرار گرفتن و محارب شناخته شدن را در بر می گیرد) هوشیارانه بسنجیم و هراسی از سختی های راه نداشته باشیم.

باور کنیم هر ترسی ریختنی ست،هر خواسته ای دست یافتنی ست و هر دیوار ظلم و جوری در هم شکستنی ست.

نیاز امروزمان سازماندهی اعتراضات و هم صدا شدن گروههای معترض و اندیشه های مختلف و تشکلها و اصناف نه زیر یک پرچم که به سمت یک هدف مشترک می باشد که باید به بهترین شکل انجام گیرد. اگر نه پراکنده شدن اجتناب ناپذیر است و خطر به مصادره رفتن این حضور گستردهء مردمی توسط فرصت طلبان در کمین خواهد بود.

تا سحرگاه آزادی همراه با اعتراضاتی که شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای ایران را به لرزه در اورده و همه اقشار و اصناف و اتحادیه ها و تشکل ها را در بر دارد و نوک پیکان آن راس هرم استبداد و ظلم و بیدادگری و فاشیسم را نشانه رفته است ایستاده ام.

گلرخ ابراهیمی ایرایی
دی ماه ٩۶