هم میهنان گرامی

 

از دکتر ن. واحدی :

در این چهل و دوسال کوشش های ایرانیان برای رهائی خویش از حصار قید و شرط دینی نه تنها ناکام مانده است بلکه مضافأ آنها امر یادگیری را نیز به فراموشی سپرده اند.

یادگیری همیشه سو دارد، جهت دارد، جهتی که یک مقصود است. برای ایرانیان این مقصود نمی تواند چیزی جز رهائی از بند وابستگی به رژیم سفاک دینی کنونی باشد. رژیمی که با خوی فاشیستی خویش نماد تضاد با انسانیت است.

پس می بایستی مبارزه اپوزیسیونی که در برابر این ولایت شکل می گیرد نیز رو به آدمیت داشته باشد. چنین اپوزیسیونی تنها هنگامی موفق است که اعضای آن یک دل باشند. دلی که تنها برای انسانیت می طپد. به ویژه این طپش اگر طپش دائمی نباشد انسانی نیست. لذا این طپش به انرژی نیاز دارد.

اما دراین رابطه تنها احساسات است که می تواند انرژی تولید کند. احساساتی که همیشه با یک اندیشه (ایده)، یک خبر (خوش و یا بد) همراه می باشد. مثلأ طنین صدای “الله اکبر” در یک جمع و یا یک لشگر هجوم و تسخیر برانگیزد. پس از میان همه ایده ها آن ایده ایکه می تواند احساسات را بسیج کند می تواند به طپش دل انرژی بدهد.

توجه بفرمائید که هر ایده ای نمی تواند احساسات را بسیج کند. پس ایده ای که احساسات برمی انگیزد، ایدهﯼ متعالی است. 

ادامه مطلب