هوشمندی ذاتی زنده یاد مریم میرزاخانی

هموطنان گرامی،

ایران بانوئی جوان، فرهیخته و ریاضیدان بزرگی را، ازدست داد و به سینه خاک سپرد. خاکی که خاک وطنش نبود، آنچه که آرزوی همه ی ایراندوستان بهنگام ترک این دنیا درغربت است.Mathematics genius Maryam Mirzakhani won a string of honours during her career including the coveted Fields Medal in 2014

شاد روان ” مریم میرزاخانی ” دانشجوی دانشگاه صنعتی آریا مهربوده است که امروز آن را دانشگاه شریف می نامند. دانشگاه آریا مهر در تابستان سال 1966 به ریاست محمد رضاشاه فقید تأسیس و نیابت این ریاست بعهده مردی اهل علم و با تجربه بنام دکتر محمدعلی مجتهدی سپرده شد تا این دانشگاه را به دلایلی که درحوصله این “یادبود” نیست یکی از بزرگرین دانشگاههای کشور بنماید.

بدین منظور او نیز سعی کرده بود ازمیان دانشمندان ایرانی خارج از کشور تا آنجا که ممکن است بهترین را برگزیند. بالاخره این دانشگاه در پائیز 66 با افراد زیر تأسیس شد :

الف : بخش علوم طبیعی

  1. ریاضی : محسن ظهیر، هوشنگ منتصری، بهمن مهری
  2. شیمی    :  احمد دادگر، سیاوش مهنا
  3. فیزیک   : فیروز پرتوی، علی اکبر پیمان، مسعود نراقی، نصرت واحدی

ب  : بخش مهندسی

داود اردبیلی، حسین علی انواری، ماکار گرگوریان، فریدون معطر

همانطور که جزوات درسی آن زمان نشان میدهند تدریس در سطح بسیار بالائی به ویژه در فیزیک و ریاضی آغاز شد و در طول زمان تکمیل گردید تا جائیکه این دانشگاه در زمره بهترین ها در دنیا شد. این خصوصیت که شاخص دوران مشروطیت ایران است هرگز با انقلاب اسلامی به خطر نیافتاد و یکی از مقتضیات جامعه دانشگاهی ایران شد.

ازاین رو، هوشمندی ذاتی زنده یاد “مریم میرزاخانی” که در دوران جوانیش متظاهر شده بود در دانشگاه شریف صیقل و تبلور یافت. آشکار است که چنین سنگ پرقیمتی نمی توانست در جوّ خشگ و غیر قابل انعطاف ایران امروزی شکوفا شود. کوچ این دوشیزه جوان به امریکا همچون هزاران کوچ دیگری که صورت گرفته است سرزمین روشنائی جمشیدی را به تاریکی جهل فرو برد.

در امریکا “مریم میرزاخانی” پس از تکمیل دانش ریاضی خود به مسائل “سطوح ریمانی” کشش یافت که برای اولین بار در آلمان مورد علاقه “گوآس”[1] و بعد شاگرد وی ” ریمان”[2] قرار گرفت.

[1] Carl Friedrich Gauß

[1] Georg Friedrich Bernhard Riemann

البته “گوآس” به این موضوع بر خلاف “ریمان” از دید فیزیکی علاقه داشت. زیرا خودش متخصص الکترومغناطیس بود. امروز رابطه ریاضی با خود و با دنیای حقیقی سخت آشفته است. این آشفتگی را  پارادوکس “باناخ – تارسکی “[3] و ملاحظات ” هرمان وایل”[4]بخوبی نشان می دهند.

[1] Banach-Tarski

[1] Hermann Weyl

اما سطوح ریمانی بر می گردند به دشواریهائی که توابع چند مقداره بهمراه خود می آورند. مانند توابع تناوبی (سینوس و کوسینوس) و یا توابع لگاریتمی. این توابع همه جا دارای تابع معکوس نیستند. هنر ریمان در این است که می تواند سطوحی را بسازد که روی ان (سطوح ریمانی) توابع تناوبی یا لگاریتم تابع معکوس نیز دارند. مثال برای سطوح ریمانی غنچه گل سرخی است که تا بسته است تمام گلبرگ هایش درهم انباشته شده اند و نمی توان آنها را ازهم تفکیک کرد. اما اگر این غنچه شکفته گردد آنوقت هر گلبرگی درعین تفاوت داشتن با گلبرگهای دیگر در یک نقطه (ساق)بهم وصل اند. ریمان هم بخشهائی که در آنجا مثلأ تابع لگاریتم تابع معکوس دارد(یک گلبرگ)ازهم متمایز می کند و آنها را پهلوی هم می گذارد و در یک نقطه بهم سنجاق می کند.

اما بررسی ساختارهای ریاضی روی سطوح ریمانی نیاز به دانائی وسیعی در بخشهای مختلف ریاضی و توانا بودن به آنهارا دارد. این بخشها عبارتند از : تئوری گروپ، گروپهای آبلی، گروپهای سوپرتقارنی، گروپهای آفین و  توپولوژی.

به این شکل ملاحظه می شود شادروان “مریم میرزاخانی” که برخی از این دشوارها را بخوبی حلّ کرده است چه بانوی توانمندی بوده است. این فقدان را من از طرف خودم و همه کسانیکه به دانشگاه شریف بستگی دارند تسلیت می گویم. نامش در تاریخ زنان ریاضی دان ایرانی برای همیشه زنده باد.

با احترام و تسلیت به خاندان او وملّت ایران

ن. واحدی