محسن ابراهیمی :
سوسن صابری: امروز پزشکیان در سازمان ملل سخنرانی میکند. در مورد شرکت وی در سازمان ملل و نتایجش و کلاً سیاست خارجی موردنظر جمهوری اسلامی اظهارنظرهایی از طرف سران رژیم صورتگرفته است. بهعنوان نمونه عراقچی گفته که علیرغم اختلاف با امریکا میتوان راهحلی برای محدودکردن تحریمها “کمشدن هزینه اختلاف برای مردم” پیدا کرد و یا بعضاً در رسانهها به امکان ملاقات پزشکیان با بایدن و تبعات آن و ارائه چهره خوبی از جمهوری اسلامی در سطح جهان اشاره شده است. به نظر میآید که رژیم بهنوعی در صدد عقبنشینی و دادن امتیاز است. شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا پزشکیان به دنبال مصالحه با غرب است؟
محسن ابراهیمی: عراقچی صریحاً هدف اولیه سفر به سازمان ملل را بیان کرد وقتی گفت که “وظیفه ما این است که یک تصویرسازی و وجههسازی مناسب از خودمان به دنیا ارائه دهیم” و پزشکیان که به قول او”متخصص ساختن تصویرهای خوب است”، قرار است از تریبون سازمان ملل دروغ ببافد که ایران “خیلی امنتر و آزادتر از آنی است که برایش تصویرسازی کردهاند”؛ معلوم کند که در سیاست خارجی پیامشان “صلح و امنیت” است، حتی با آمریکا هم برادرند و آماده مذاکره در زمینه مسائل هستهای هم هستند!
به یمن انقلاب زن زندگی آزادی، مردم جهان در مقیاس گسترده میدانند در ایران “امنتر و آزادتر” حکومت اسلامی چه خبر است. آنها با حکومتی آشنا شدند که در بیش از چهار دهه امنیت و آزادی و کرامت انسانی مردم را بیرحمانه پایمال کرده است و مردمی را دیدند که نبرد جسورانهای علیه این حکومت راه انداختهاند. این تصویر قدرتمندتر از آن است که “دیپلماتهای” دغلکار جمهوری اسلامی بتوانند پاک کنند!
جدا از این هدف تبلیغاتی، جمهوری اسلامی دنبال “نرمش قهرمانانه” دیگری است. هدف هم روشن است. حکومت که با انقلاب مردم به لبه پرتگاه رانده شده است، در فکر آویزان شدن به هر پاره طنابی برای عقب انداختن سقوطش است. حکام اسلامی تصور میکنند یک توافق هستهای دیگر، کمترشدن فشار تحریمها، دسترسی به بخشی از پولهای مسدود شده و کاهش هر چند محدود انزوای سیاسی در جهان میتواند نقش چنین طناب نجاتی را برایشان بازی کند.
اما بنا بر تناقضات بنیادی و ماهیتی حکومت اسلامی، همه این تلاشها محکوم به شکست هستند. حکومت اسلامی اگر بخواهد – که نمیتواند – گام جدی و بنیادی در تغییر سیاست خارجیاش بردارد، باید نرمشش خیلی “قهرمانانه” باشد. باید از پشت باندهای تروریستی کنار بکشد که در این صورت خامنهای مجبور است در مراسم تشییعجنازه “محور مقاومت” نماز میت بخواند! باید بهجای دروغ و حقهبازی درباره برنامه اتمی، کل آن را کنار بگذارد که در این صورت آرزوی گروگانگیری اتمی را باید به گور ببرد! باید شفاف باشد و از لیست سیاه “اف ای تی اف” (گروه ویژه اقدام مالی) خارج شود که در این صورت نخواهد توانست میلیاردها دلار ثروت چپاول شده از جامعه را به زیر عبای حسن نصرالله و امثال او روانه کند و خرج سنگین آیتاللهها و سپاه و بساط سرکوب را تأمین کند. همه اینها بهمثابه مصداقهای نرمش خیلی “قهرمانانه” یعنی اینکه جمهوری اسلامی باید برای بقای سیاسی خود، از همه آن ارکانی دست بکشد که اتفاقاً برای بقایش به آنها پناه برده است.
اگر کسی تصور میکند حکومت اسلامی یک روزی برای بقای خودش ممکن است حاضر شود به چنین اقداماتی تن دهد، متوجه نیست که این دیگر “نرمش قهرمانانه” برای بقا نیست، تندادن به مرگ رقتبار است. روشن است که حکومت اسلامی نمیتواند از ستونها دست بکشد؛ اما خود عمارت اسلامی را نگه دارد!
در جریان همین سفر به سازمان ملل، تناقضات و بنبستهای حکومت از هر گوشهای بیرون میزند. پزشکیان میگوید دنبال صدور اسلام نیستند و”پیام صلح و امنیت” برای جهان دارند؛ خامنهای یکمشت مرتجع اسلامی از گوشهوکنار دنیا را در کنفرانس “وحدت اسلامی” جمع میکند و آرزوی نابودی اسرائیل را تکرار میکند! وزیر خارجه از آمادگی برای مذاکره صحبت میکند؛ بوق خامنهای در کیهان، هر طرفدار مذاکره با آمریکا را بهعنوان “دستنشانده آمریکا” تهدید میکند! خود وزیر خارجه که قرار است مذاکره با آمریکا را هدایت کند، اعتراف میکند بهخاطر “اختلافات مبنایی” با آمریکا ” امکان رفع تنشها و تخاصمی که وجود دارد واقعاً ممکن نیست”!
طناب “نرمش” قبلاً امتحان پس داده است. این بار هم همان سرنوشت را خواهد داشت!