تلویزیون میهن

اکبر کریمیان :

شنیده‌اید که میگویند؛
“هر دم از این باغ بری می رسد// تازه تر از تازه تری می رسد”.
ظاهرا اشاره به وضعیت مردم ایران دارد، که هر روز دردی به درد قبلی شان اضافه میشود و انگار پایانی برای مصیبت هایشان نیست
دیشب رویترز خبری کوتاه در مورد حمله به یک پایگاه نظامی نیروهای آمریکایی در شمال عراق، بدون تفسیر و توضیحات “معمول” این خبرگزاری، به جهان ارسال کرد.(1)

اما امروز صبح، همان خبر دیشب، بُعد دیگر گرفت و اعلام کردند که این حمله احتمالا توسط نیروهای شبه نظامی وابسته به ایران صورت گرفته است.(2)

تجربه چند دهه از رفتار و برنامه‎های بحران ساز جمهوری اسلامی، نشان داده که جمهوری اسلامی از یک جنگ محدود، برای خروج از بحران سیاسی و اقتصادی که بوجود آورده، استقبال میکند. همین استقبال و تمایل، احتمال دست داشتن جمهوری اسلامی در این حمله را بسیار ممکن می‎کند. هر چند بر خلاف همیشه که جمهوری اسلامی اینگونه حملات را با توجیهاتی مورد تایید قرار میداد، اینبار بدون درنگ این حمله را توسط رئیس جمهورش محکوم کرد(3).

از سوی دیگر، بعد از تحریمهای”حداکثری” ترامپ، جمهوری اسلامی با سیاست ادامه و سرعت بخشیدن به غنی سازی اورانیوم، این پروژه را تبدیل به اهرم فشاری جهت رفع تحریمها کرده بود، تا در مقابل سیاست تحریم حداکثری ترامپ موانعی را بوجود آورد.

اما در حال حاضر این ترفند جمهوری اسلامی بدلیل عدم موفقیتش، بصورت یک پروژه استراتژیکی برای ادامه حیات نظام تغییر یافته و کشور را بسوی ناکجا آباد دیگری پیش می‎برد.(4)برای آمریکائیان همین امر، ادامه و سرعت بخشیدن به غنی سازی اورانیوم و حمله دیشب به پایگاه نظامیش، موجب فراهم شدن زمینه بمباران تاسیسات هسته ای ایران شده است. بوجود آمدن این شرایط و اعلام قبلی ترامپ مبنی به مسلح کردن نیروهای نظامی آمریکا به بمبهای کوچک هسته‎ای- Low Graded Atomic-Bomb- نشاند دهنده پاسخ احتمالی ترامپ به ماجراجوئی خامنه‎ای در منطقه است. (5) یعنی ترامپ در لیست پاسخهای خود، استفاده از بمبهای اتمی “کوچک”، که شعاع تخریب‌شان بسیار کمتر از بمب اتمی هیروشیما است، جهت تخریب هدفهای مورد نظرش قرار داده است.

اعلام ساخت اینگونه بمبها، پیام جدی ترامپ به رهبران نظام بوده، که اگر نتواند توسط تحریمهای حداکثری سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی را تغییر دهد، “صورت مسئله” را پاک خواهد کرد. یعنی مرکزهای غنی سازی اورانیوم و هسته‌ای ایران را بکلی نابود خواهد کرد.موشک پرانی دیشب، به پایگاه نظامی آمریکا در عراق، چه توسط شبه نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی بوده باشد یا نه، تغییری در خط “قرمزی” که ترامپ در حفظ جان شهروندان امریکائی کشیده بود، نمی‌گذارد.

در این حمله نظامی که موجب کشته و زخمی شدن تعدادی از نظامیان امریکائی شد، ترامپ را در شرایطی قرار داده که باید پاسخ سنگینی به آن بدهد، تا نشان دهد که “قدرتمند” و قادر به “کنترل” منطقه است.

“ترامپِ ضعیف” که نتواند “التیماتم” داده شده‎اش را به اجرا درآورد، شانس چندانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده امریکا نخواهد داشت.

پاسخی که ترامپ میتواند بدهد تا “قدرت” و “اقتدارش” را در منطقه و جهان به رای دهندگان امریکائی نشان دهد، نمی‎تواند کمتر از کشتن قاسم سلیمانی باشد. یعنی ترور یکی از رهبران رده بالای سیاسی یا نظامی جمهوری اسلامی و یا حمله نظامی به مراکز “فرهنگی ایران” که قبلا به آنها اشاره کرده، خواهد بود.(6)

از سوی دیگر خامنه‌ای و اتاق فکر او، بدون هیچ شکی، شیوع بیماری کرونا را به عنوان یک بحران برای نظام ندیده، بلکه آنرا ابزاری “موثر” جهت سرکوب غیر مستقیم آزادیخواهان و حذف مخالفان نظام در زندانها در نظر گرفته‎اند.(7)

در خارج از زندانها و کشور، شیوع ویروس کرونا، نیز ابزاری برای ایجاد خفقان سیاسی و تحت شعاع قرار دادن اپوزیسیون در تغییر استراتژی، یعنی در اولویت قرار ندادن نابودی نظام برای حفظ جان مردم درمانده ایران، بکار گرفته شده است.بواسطه همین ترفند است، نظام ضدانسانی و ضد ملی جمهوری اسلامی که تشت رسوای خرافه‎پروری هایش چنان به زمین خورده که امام زاده‎هایش را حالا با الکل “نجس خوانده” شده شست وشو میدهند، هنوز در حال تبلیغ خرفات و جهل پروری است. اما اپوزیسیون سرنگون طلب، تقریبا خاموش مانده و از آن بهربری موثری نکرده است.

مورد حمله قرار دادن نظام خرافه و جهل پرور در این شرایط، نه اینکه فرصت طلبی نیست، بلکه یک تاکتیک موثر و مورد قبول است. این درس تاریخی است که اپوزیسیون میباید از مبارزات آزادیخواهان و دگراندیشان در مقابل کلیسای خرافه پرور می‎گرفتند.

در غرب، طاعون آمد و میلیونها انسان را کُشت. با مرگ این انسانها بود که غربیان فهمیدند، خرافه یعنی چه! با دیدن مرگ کشیشان بود که فهمیدند “دعاها” و خرافاتی که رهبران کلیساها تحت نمایندگان “خدا” بر آنان تحمیل می‎کرد، نتوانست جان انان را از طاعون نجات دهد، چه برسد جان پیروان آنان را.

اپوزیسیون نیز می‎توانست در جایگاه خودش، خرافات را که پاشنه آشیل نظام است، هدف قرار دهد. متاسفانه اپوزیسیون تبدیل به “ماشین تدارکات” مایحتاج پزشکی، که حتی قادر به فراهم کردن نیازهای پزشکی یک دهکده کوچک هم نبود، شد. هر کمکی که از خارج به مردم ایران شد، بجز کمکهای محدود مالی، بدست حکومتیان رسید و اگر انان لازم بدانند، تحت کمکهای سپاه یا نهادهای مشابه، به مردم خاص میرسانند.

باید تاکید کنم که وظیفه هر ایرانی و انساندوست است که در این شرایط به کمک انسانهای نیازمند و درمانده بشتابد. ولی نباید فراموش کنیم که سازمان بهداشت جهانی هم ابزار فشار بر روی دولتها را دارد و هم تخصص و امکانات کمک کردن در ابعاد گسترده، به مانند یک کشور را.

جمهوری اسلامی عمدا با ارائه آمار دروغین به سازمان بهداشت جهانی و رد کمکهای صلیب سرخ جهانی و اختصاص امکانات پزشکی موجود به حلقه های نزدیک به نظام، شرایط خطرناکی برای زندگی مردم ایران بوجود آورده است. در این میان کمکهای ناچیز “اپوزیسیون” تاثیر چندانی به حال مردم نخواهد گذاشت. بهترین کمک اپوزیسیون به مردم نیازمند و درمانده ایران، افشا دروغهای نظام به نهادهای بین‎المللی و نمایان کردن سیاستهای نابود کننده رهبران جمهوری اسلامی به مردم کشوراست.

در راستای سیاست شیوع ویروس کرونا و استراتژی “مظلوم سازی جمهوری اسلامی”، توسط اتاق فکر خامنه‌ای، دولت جمهوری اسلامی درخواست کمک مالی ۵ میلیار دلار از بانک جهانی برای مبارزه با ویروس کرونا را داد.

این درخواست وام چند میلیارد دلاری در واقع اعلام وقوع فاجعه وحشناک در ایران است که بصورت غیر رسمی، توسط وزیرامور خارجه به جهانیان ابلاغ شد.(8)

با اعلام شرایط ویژه و خطرناک بصورت غیر رسمی به جهانیان، رهبران نظام تلاش دارند با “مظلوم نمائی” زمینه حمله گسترده به تاسیسات هسته‌ای را کم یا ترامپ را در شرایط “آچمز سیاسی” قرار دهند. تا با حمله نظامی و یا فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای حداکثری نسبت به ایران، ترامپ را یک جنگ طلب و یا انسان بی‎عاطفه معرفی کرده و در انتخابات ریاست جمهوری آینده امریکا به گزینه “نامطلوبی” برای رای دهندگان امریکائیان تبدیل کنند.

این سیاست، با گستردگی ابعاد مرگ و میر مبتلایان به ویروس کرونا یا طرح “نجات جان مبتلایان به کرونا” در ایران، با هدف بوجود آوردن احساس همدردی اروپائیان و امریکائیان با مردم ایران، تبیین شده، و با استفاده از افکار عمومی این کشورها، سیاسیهای “خشن” اتخاذ شده امریکا را به سیاستهای “نرمتری” نسبت جمهوری اسلامی تغییر دهند.

استراتژی نجات نظام تحت هر شرایط و با هر هزینه ای، بر اساس فتوای خمینی- حفظ نظام، اوجب اوجبات است- امکان پذیر شده است. از اینرو لغو تحریمهای حداکثری ترامپ که بزرگترین چالش جمهوری اسلامی از زمان تاسیسش تا کنون بوده، اجازه به اجرا درآمدن سیاست ایجاد فاجعه وحشناک در ایران را برای رهبران جمهوری اسلامی فراهم کرده است.

اگر رهبران جمهوری اسلامی نقش مستقیم در شیوع ویروس کرونا در ایران را نداشتند، که بسیار بعید است، قطعا برای حفظ نظام و نمایش قدرت در ۲۲ بهمن، انتصابات مجلس فرمایشی و گسترده کردن خرافه پرستی و فرهنگ لمپنی در کشور، بصورت غیر مستقیم، مرتکب این جنایت آشکار در کشور و در نتیجه به خطر انداختن جان مردم منطقه بوده است. (9، 10)

رد کمکهای امریکا (11)، ناپدید شدن محموله‌های چین (12)و اتحادیه اروپا(13) برای مبارزه با ویروس کرونا، که بسیار قابل توجه نیز بودند، نشان دهنده به اجرا درآمدن سیاست “ایجاد حس ترحم” با مرگ و میر مردم ایران بویژه مخالفان نظام در زندانها، توسط رهبران جمهوری اسلامی است. سیاستی که با بالا رفتن میزان مرگ مردم بی گناه، با هدف تثبیت نظام و عبور از بحران موجود شرایط لازم را برای رهبران نظام فراهم خواهد کرد. بحران سازی و استفاده از عبور از بحرانی توسط بحران دیگر، هنر محرز رهبران جمهوری اسلامی است.(14)

اما “ما”، به عنوان مردم ایران، چه میتوانیم بکنیم؟ قطعا “ما” در شرایطی نیستیم که بتوانیم جلو جنگ احتمالی را با تماس گرفتن با رئیس جمهور امریکا بگیریم. مطمئنا رهبران نظام به درخواست مردم و صدای “ناله‌های” مادران و پدران فرزند از دست داده، نه اهمیتی می‎دهند و نه ارزشی برای آنان قائلند. آنان آن خواهند کرد که تصمیم به انجامش گرفته‌اند.پس چه باید کرد؟ این سوالی است که “ما” به عنوان اپوزیسیونی که میداند و باورمند است که این نظام نه اصلاح پذیر است و نه حاضر تن دادن به “اصول دموکراسی” است، باید پاسخ دهد. تنها یک پاسخ میتوانم بیان کنم و آن این است؛ “ما” چاره‎ی جز سرنگونی این نظام نداریم. با نابودی این نظام است که امکان نجات کشور و ملت فراهم میشود.شکی نیست که خطرات بسیاری بر سر راه ملت در گذار از جمهوری اسلامی نهفته است. ولی بدون هیچ شکی، با ادامه حیات ننگین نظام ضد انسانی و ضد ملی جمهوری اسلامی، ایران ویران و هر آنچه که ما را از آن می‌ترسانند، بر سرمان خواهد آمد.

ممکن است در مبارزه برای نجات ایران و ایرانیان از جمهوری اسلامی شکست بخوریم و آنچه را که آرزومندِ بدست آوردنش هستیم، نتوانیم بدست آوریم. اما قطعا بدون مبارزه، شکست را قبول کرده و آنچه که از آن واهمه داریم، بر خود و نسلهای آینده هموار خواهیم کرد.برای گذار از جمهوری اسلامی به نظام دموکراتیک ملی، ما برای رسیدن به یک ائتلاف ملی چاره دیگری نداریم. ائتلافی که در آن، تمام نیروهای تشکیل دهنده به نتیجه برد برد آن رسیده باشند.

حذف یا افزون طلبی‌ها و تبدیل کردن آرمانهای سیاسی‌ به مذهب سیاسیِ دُگم، نه اینکه کمکی به “ما” نخواهد کرد، بلکه تفرقه و تشدد را در بین نیروهای سرنگون طلب، فزونی خواهد داد. نتیجه مبارزه شان با نظام،‎ قبل از شروع‎، محکوم به شکست خواهد کرد.
پاینده و سر بلند باد ایران و ایرانی
با مهر

22 اسفند 1398

1- https://reut.rs/2Qnhxn1

2- https://reut.rs/2U2NmCf

3- https://reut.rs/3cRveUI

4- https://www.nytimes.com/2020/01/05/world/middleeast/trump-iran-nuclear-agreement.html

5- https://www.theguardian.com/world/2019/jan/28/us-nuclear-weapons-first-low-yield-warheads-roll-off-the-production-line

6- https://www.theguardian.com/artanddesign/2020/jan/06/trump-threat-destruction-iran-heritage-war-crime

7- https://shahrvand.com/archives/112919

8- https://reut.rs/2wQ2V8y

9- https://www.reuters.com/article/us-health-coronavirus-saudi-travel/bahrain-accuses-iran-of-biological-aggression-as-gulf-tries-to-stem-coronavirus-spread-idUSKBN20Z03K

10- https://www.reuters.com/article/health-coronavirus-iran-usa/coronavirus-makes-iran-more-dangerous-us-general-idUSL1N2B50WP

11- https://khabar-fouri.com/international/69678/