وقتی تلویزیون های «فَکَسنی لس آنجلسی» یکی پس از دیگری تعطیل می شوند!

نویسنده: بهنام. م 

چه کسی فکر می کرد که 5 ماه پس از لو رفتن فایل صوتی مربوط به سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در جلسه شورای ملی ایران، که در آن صوت، رسانه های لس انجلسی را «فَکَسنی» و «بدردنخور» معرفی شد، دو تلویزیون شناخته شده در ظرف کمتر از یک هفته تعطیل شوند.

هنوز شوک تعطیلی تلویزیون کانال یک با مدیریت شهرام همایون تمام نشده که خبر تعطیلی تلویزیون اندیشه با مدیریت نادر درمانی نیز به صورت ناگهانی منتشر شد. تلویزیونی که تا چند ماه پیش، به عنوان تنها رسانه رسمی شاهزاده رضا پهلوی معرفی می شد، درست ساعتی بعد از انتشار فایل لو رفته (25 تیرماه 96)، مهدی آقازمانی، مجری تلویزیون اندیشه رسما اعلام می کند که تلویزیون افق ایران دیگر متعلق به شاهزاده رضا پهلوی نیست.

اما نکته قابل تامل آنکه چند روز قبل از اعلام جدایی شاهزاده رضا پهلوی از تلویزیون اندیشه (افق ایران)، ایشان در ویدیویی که از خود در صفحه شخصی منتشر کردند، تنها کانال ارتباط رسمی با مردم را صفحات خود در شبکه های اجتماعی معرفی می کنند و تاکید می کنند «هیچ مرجع دیگری، هر چه قدر هم که فکر بکنید به من وصل هستند، به عنوان یک مرجع رسمی تلقی نکنید، برای این که به قول معروف مو لای درزش نرود».

وقتی که مرجعی را رسمی معرفی می کنیم، مسلم است که منبع دیگری را از اعتبار ساقط می کنیم و وقتی که از اعتبار منابع مختلف کاسته شود، ناگزیر رقابت ناسالم برای بقا پدیدار می شود. همانگونه که در مقاله « چه کسی کانال یک (channel one) را تعطیل کرد؟!» گفته شد، خروج شاهزاده رضا پهلوی از تلویزیون اندیشه، یکی از عواملی بود که منجر به اختلاف رسانه ای میان دو تلویزیون مطرح لس آنجلسی شد.

تلویزیون اندیشه که هویت خود را حول رهبری شاهزاده رضا پهلوی معرفی کرده بود، پس از جدایی شاهزاده با این تلویزیون، ماهیت خود را متزلزل می بیند و اولین رقیب رسانه ای خود را تلویزیون کانال یک درمی‌یابد. همین موضوع منجر به درگیری لفظی، افشاگری و نزاع رسانه ای این دو تلویزیون می شود.

شاید هر دوی این رسانه ها می دانستند که قرار است تا چند ماه دیگر از روی ماهواره حذف شوند و همین موضوع باعث شده بود تا برای جلوگیری از سقوط، به هر خس و خاشاکی چنگ بزنند و هرچه علیه یکدیگر دارند را رو کنند، اما چرا باید کار به اینجا بکشد؟!

چرا تلویزیونی مانند کانال یک که توانسته بود در ده سال اخیر، پایه گذار حرکت مانند روز کوروش در پاسارگاد باشد و هزاران نفر را در 7 آبان جمع کند، باید مورد بی مهری رهبران اپوزیسیون قرار بگیرد؟!

چرا از پتانسیل رسانه هایی که توانسته‌ا‌ند در برهه های زمانی از آزمون های مختلف نمره قبولی دریافت کنند، درست استفاده نمی شود؟!

ده ها تحلیلگر و کارشناس و مجری و خبرنگار وقتی که نمی توانند به درستی هدایت شوند، چه سودی برای آزادی میهن دارند؟!

اگر زمانی کم‌کارآمدی و ناکارآمدی هایی که متوجه شاهزاده رضا پهلوی بود، توسط هواداران ایشان در خارج از شورای ملی، به پای نزدیکان ایشان در دفتر سیاسی نوشته می شد، امروزی که شاهزاده در هیچ سازمان، شورا و رسانه ای حضور ندارد، به پای چه کسی نوشته خواهد شد؟!