![](http://mihantv.com/wp-content/uploads/2020/01/Biglar-Amir.jpg)
امیر بیگلر :
آیتالله خامنهایی در روز ۲۵۷۸٫۱۰٫۲۷ در خطبه نماز خود ابهامات بسیاری را برطرف کرد و آخرین نیروی خود را در راه وحدت هواداران خود بکار برد. او سخنان خود را با واژگان کلیدی آغاز کرد که براستی این واژگان خط سیاسی و فرهنگی نظام را مشخص میکند!
این خطبه پس از اشاره به بیعت بزرگ با امام (خمینی نه با من)روی دو ریل، موازی حرکت داشت:
۱- تقوای الهی
۲-سوره ابراهیم
پرسش: منظور از تقوای الهی چیست؟
(تقوای الهی به صورت کلی یعنی حریم و حقوق الهی را رعایت کردن. نسبت به خدا شرک نورزیدن و دستوراتش را اطاعت کردن و نسبت به دیگران هم حقوق آنها را ادا کردن همان طور که دوست دارید حقوق شما را ادا کنند. «تقوای الهی پيشه كنيد». بعبارتی تقويت باور دينی (ايمان) بپردازید.
بر طالب تقوی و قرب الهی فرض است كه باور دينی و ايمان خويش را به خدای متعال و حقانيت بعثت انبياء و دين الهی و كتاب آسمانی از طريق مطالعه و تفكر در حوزههای معرفتی و بينش دينی تقويت نمايد. رعايت تقوا عملی است كه برخاسته از ايمان انسان است و آدمی تا ايمان قوی و شناخت شفافی نسبت به حقايق هستی و اعتقادات دينی نداشته باشد، ضامن اجرايی نخواهد داشت!..)
خلاصه اینکه رهبر، به شکاف ایمان ملت ایران از زندگی و روش اٌمتوار آگاه شده و کوشش میکند اٌمت خود را در آخرین هنگامههای قدرت به روشنایی اسلامی که همانا زندگی در آخرت است نه آسایش در این دنیا هدایت کند و در این راه استناد به سوره ابراهیم میکند. در این سوره باری دیگر اللّه خشمگین مخلوقات خود را تهدید به اطاعت میکند. او باید نخست مرزی بین رهروان خود و ملت ناراضی ایران ایجاد بکند که اگر خیزشی دوباره رخ داد، اٌمت همیشه در صحنه «آتش به اختیار» مانند آبانماه پیش عمل کنند.
سوره ابراهیم و نقش رهبر(آیتاللّه خامنهایی) در آن
در سوره ابراهیم [آیه ۳] گوشزد میکند که همه چیز در سیطره اوست و وای بر کافران از عذابی سخت که در انتظارشان است زیرا در [آیه ۴ سوره ابراهیم] توضیح میده که اگر شکایت بکنید و بگویید: ما در سده ۲۱ نان و کار وسقف بالای سر نداریم(خیزش آبانماه ۲۵۷۸)! پس وسوسه و گمراه شدید و خیلی هم گمراه شدید! درپی آن در [آیه ۵ همان سوره] ادامه میدهد: از آنجاییکه خدا هیچ پیامبری را برای اقوام غریبه نمیفرستد بنابر این جناب خامنهایی را فرستاده زیرا هم فارسی و هم عربی گویش میکند و او هرکه را که بخواهد گمراه یا هدایت میکند، زیرا او توانای شکست ناپذیر است! و در [آیه ۶] توضیح میدهد که موسا را فرستاد با نشانههایی که قوم خودت را از تاریکی به روشنایی هدایت کن و یوماللّه را به آنان یادآوری کن و بگو که اگر شکیبا بودند خدا به آنها نشانهایی خواهد داد از قدرت، توحید و ربوبیّت خود.
منظور او این است که اگر سپاه که یک نهاد مردمی است(طبق تفسیر او) به اشتباه و از روی ناپختگی نظامی هواپیمای فرزندان شما را با موشک سربهنیست کرد، مطمئن باشید آن روز هتمن روز خدا بوده و اشتباه و ناآگاهی آنها هم کار خدا بوده و اگر شکیبا باشید هتمن به شما نشانی خواهد داد زیرا اخلاص و فقیری و حقیری از خصوصیاتی است که اللّه دوست دارد.
البته جناب خامنهایی [آیه ۷ ]را یا نفهمیده یا بخاطر خلوص نیتی که در نزد ملا جماعت است خیلی سریع از آن عبور کرد و رفت به سراغ [آیه ۸] که اگر ناشکر باشید میدانید که اللّه بیتردید عذابی سخت برای شما در نظر خواهد گرفت. این تعبیر جناب امام کمی دو پهلو است. حال چونکه مردم در آبانماه نسبت به اوضاع فلاکتبار کشور ناراضی و ناشکر بودند، عذاب الهی با سیل و پرتاب اشتباه موشک گریبانگیر آنها شده.
در این پیامها، تمثیلات و استنادهای قرآنی، خامنهایی یک نشان روشنی از عملکرد او در آینده برابر ایرانیان و ایرانیان تازه تفسیر شده بیان کرده است که او نه از جایگاه خود تکان میخورد و نه کودتایی درکار است! او همچنان به فرمان «آتش به اختیار» خود تاکید دارد و با تعیین شناسه ایرانی درجه یک و ایرانی فریبخورده و ناشکر روش برخورد با آنها را درپس این سوره بیان میکند و وظیفه ایرانیان جدید(که برای آنها خطبه را یکبار دیگر به زبان عربی خواند) در مقابل ایرانیان درجه دو چگونه باید باشد!
او در برابر سانحه هوایی اظهار تأسف کرد ولی در همانجا آن رخدادها را در کف ترازو قرار میدهد و وزن کشته شدن مرد شماره یک او(قاسم سلیمانی) و همیار عراقی آن(المهندسی) توسط نیروی نظامی آمریکا را بالا میبرد تا آنجا که کشته شدن ۱۷۶ تن بر اثر ناکارآمدی سپاه [مردمی] او کاملن بیاهمیت و تنها دستاویزی (مستمسکی) بوده بدست دشمن شماره یک جمهوری اسلامی «آمریکا» و رخداد کشته شدن حاج سلیمانی نه تنها یوماللّه بوده بلکه به خاطر آن او شهید بزرگ راه اسلام نامید.
در نگرش او ۱۳۰۰۰ تن در اسارت، بیش از ۱۵۰۰ تن ایرانجانسپار(کشته) در آبانماه ۲۵۷۸ که در تمام نقاط کشور خیزش کردند، چندی گمراه و نه ایرانی بودند که شعار («نه غزه نه لبنان ………» ادامه آنرا هم از ترسش برزبان نیاورد) سردادند و اینها کاری برای ایران نکردهاند بلکه آن مزدورانی که اسلحه به طرف زن و بچه سوریهایی میکشند، ایرانی و جان برکف هستند.
او نشان داد که میتواند جلوی تلویزیون هم خیلی قوی دروغ گویی کند. برای نمونه: حملهی موشکی به پایگاه عینالاسد را که در سخنرانی مربوطش یک سیلی خفیف به آمریکا نامیده بود، در خطبه خود بعنوان بزرگترین حمله نابود کننده نیروهای حاضر در عراق نامید و باعث فرار همه نیروهای آمریکایی از عراق شده. حال براثر این حمله هتا قطره خونی هم از دماغ کسی جاری نشد. و در پایان خطبه، اشاره کوتاه او به نقش خبیث سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه، انگلیس) در جریان برجام و کنشهای نگران کننده برای غنی کردن اورانیوم هم میتواند مانند امضای قرارداد برجام همان نقش «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» باشد و معنایی مبنی بر عدم همکاری Trio سه کشور و جمهوری اسلامی نداشته باشد!
در پایان این خطبه چند نکته ابهام باید برای ما ایرانیان برطرف کرده باشد یا دستکم ما را به تفکر وا دارد:
۱- یا ما ایرانی نیستیم یا خامنهایی و دارودستهاش (نظام جمهوری اسلامی)
۲-کودتایی در کار نیست چه از سوی سپاه و چه از سوی اصلاحطلبان
۳-فرمان «آتش به اختیار» او پابرجاست و اجرا کنندگان آن هم تا حدودی همانهایی هستند که او دهها میلیون و چندین هزار عرب زبانی نامید که به او لبیک گفتند و در نماز جمعه شرکت داشتند! مشخص هم نیست آنها در ایران چه میکنند؟ و از چه ملیتی هستند؟
۴- نظام این را درک کرده که راه بازگشت بسته است یا دستکم تا هنگامیکه آیتاللّه خامنهایی بر مسند کار نشسته، مسئله نوشیدن جام زهر منتفی است. خامنهایی با این تئاتر «نماز جمعه» نشان داد که میتواند دستکم برای یک روز هواداران نظام را چه ایرانی و چه مزدور بسیج کند. زیرا توان خدعه، تقیه و بیشرمی گفتاری در او به مراتب از خمینی قویتر است. اکنون نوبت ما ملت ایران است که عضلات ورزیده خود را برای رسیدن به آزادی و استقلال به این بیابانگردان اسلامی نشان دهیم!
هامبورگ دی ۲۵۷۸