آشنایی با فرهنگ سیاسی/ حقوقی فلسفه سیاسی « یوتوپیا؛Utopia، جامعه ی آرمانی» از اتوپیای مشرق زمین(ایران)؛ آشو زرتشت تا یوتوپیای غربی( بریتانیا)؛ توماس مور.

نیره انصاری، متخصص حقوق بین الملل خصوصی، نویسنده و پژوهشگر

 

تشکیل جامعه ی آرمانی همواره از دغدغه های فکری بشری بوده که از دیرباز اندیشه ی اورا به خود مشغول گردانیده است.

 

تعریف آرمان شهر

در فرهنگ معین آمده است:«آرمان شهر یعنی؛ جامعه‌ای خیالی و آرمانی که در آن نظام کاملی برای سعادت نوع بشر حکمفرماست و از هرگونه شر و بدی از قبیل فقر و بدبختی عاری است و افزادش به کمالِ عقلی و عملی رسیده و از هوی و هوس رسته اند.» (66:1385)

آرمان شهر در حقیقت ترجمه ی واژه ی «اتوپیا» است. واژه ی «اتوپیا» ریشه در دو لغت یونانی یعنی «انتوپوس» و «اونتوپوس» دارد که به ترتیب به معنای «جای خوب» و «هیچ جا» هستند.(وایز 145:1385).

به بیانی دیگر در کتاب «عصر اتوپی» در خصوص معنا و مفهوم «اتوپیا»آمده است:« اتوپیا در لغت یونانی و به معنای «لامکانی» است. در لغت‌نامه ها کشور یا دولت خیالی و ایده آلی معنی شده است. اما به نظر می‌رسد مدینه ای زمینی و بشریِ صرف است و به حیث تعریفی که از اتوپی شده است می‌توان بیان داشت که اتوپی، مدینه ای رویایی است که اهل آن فارغ از هر رنج و عذابی هستند و در نهایت آرامش و آسایش بسر می برند.(داوری:25:2535)

و زیگموند فروید در این خصوص بر این نظر بود که «اتوپی» نشانه ی انحطاط و کوششی به منظور گریز از ناکامی و واقعیت است.

از دیگر فراز یکی از آرمان شهرهای شرقی (ایران)، «شهر نیکان» است  که نظامی گنجوی در آن به توصیف جامعه آرمانی خود پرداخته است.

 

اتوپیا در مشرق زمین

در ایران نیز «اتوپی» تحت عنوان آرمان شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. در حقیقت زمینه‌های «مدینه فاضله» و مساله ی «حکمت عملی» از پیش از حمله اعراب و تحمیل اسلام در ایران، آرمان شهری که از سوی «وخشور» اندیشمند و فیلسوف و آموزگار بشریت (اشو زردشت) پی ریزی شد.(وحیدی:3؛2535)

شایان یادآوری است که نخستین شخصیتی  که در ایران به طور جدی ارکان یک آرمان شهر و یا مدینه فاضله را تبیین و تعیین نمود، « ابونصر فارابی؛259-339 ق.م» بود.که در این خصوص کتابی موسوم به:« آرای اهل مدینه فاضله ی فارابی» تألیف کرد. از جمله دیگر طراحانِ آرمان شهر می‌توان از ابن‌سینا اندیشمند برجسته ایران نام برد.

 

«سِر توماس مور،سیاستمدار، متفکرِ حقوق بشر و حقوق دان انگلیسی» در سال (1516) میلادی کتاب « یوتوپیا، اُتوپیا یا جامعه ی آرمانی» که اثری تحقیقی سیاسی بوده، از مشهورترین نمونه‌های آرمانشهرِ غربی بشمار می رود. در این کتاب، یک جهانِ آرمانی به تصویر کشیده شده که همه شهروندان آن می‌توانند به خوشبختی دست یابند را تألیف نمود.در حقیقت این کتاب بر اساس الگوهای هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی است که در عصر رنسانس و به تعبیری آغاز دوران مدرن برای فهم و درک انسان شکل گرفت.

 

در مقدمه ی «یوتوپیا» ی«توماس مور» در خصوص تعریفِ «یوتوپیا» آمده است:«یوتوپیا» واژه‌ای است یونانی که توماس مور آن را ساخته است؛ از ریشه ی«Topos+Ou» به معنای «هیچستان» و یا به زبان«حکیم ایرانی، شهاب الدین سهروردی؛«ناکجاآباد» که البته «ناکجاآباد» سهروردی «بهشتی آسمانی است و نه زمینی» و کنایه ای طنز آمیز از«Topos +Eu» به معنای «خوبستان» در آن است. این نام سرانجام از راه کتاب یاد شده جهانگیر شد و در مائه های بعد، سرسلسله ی آثار بسیاری در اروپا در خصوص جامعه آرمانی و ساخت و سازمان آن گردید.(16/1361)

 

ظاهراً اندیشه ی «اتوپیا» در مغرب زمین متولد شده و از آنجا رشد کرد و به فلسفه و ادبیات ملل راه یافته است. گرچه سایر فرهنگ‌ها نیز اسطوره هایی در خصوص دوران طلایی و شکل‌هایی شبیه اتوپیایی داشته اند. اما کُهن ترین و مشهورترین اتوپیای غربی «جمهور»( حدود 360-370 ق.م) نخستین اثر بزرگ اتوپیایی باقی‌مانده ای است که به تفصیل به بررسی نهادهای یک نظام اجتماعی آرمانی می پردازد. البته قدیم ترین شکل نظریه پردازی در فرهنگ یونانی نیست؛ زیرا ارسطو در «سیاست» یادآوری می‌کند که «فالیاس خالکدونی»؛ نخستین فردی بود که مدعی شد شهروندان یک دولت باید دارای ثروت‌های برابر باشند.(وایز:145 -1385) مهمترین اتوپیا پس از « جمهورِ» افلاطون، «مدینه خدایی، سنت آگوستین» است.

اما پس از رنسانس در غرب است که اتوپیا به معنای امروزیِ آن متولد می شود، در حقیقت دو مائه که از پی سال(1400 میلادی) در اروپا می آید، یعنی سده های پانزدهم و شانزدهم، که شاهد متحول گشتن اروپای قرون وسطایی با دو جنبش «نوزایش»(رنسانس) و «دین پیرایی»(رفورماسیون) هستیم که برجسته‌ترین وجه آن، همانا زنده شدن اندیشه عقلی و انتقادی یونانی، امید بستن به امکانات و دست یافت های عقل بشر؛ یعنی «دل کندن از بهشت آسمانی» و«چشم دوختن» به «بهشتِ زمینی». زنده شدن و احیای اندیشه ی «دولت آرمانی» و بحث و تفکر درباره آن بود.

بر این اساس پس از رنسانس، نخستین و برجسته‌ترین چهره ای که «شهری آرمانی» را پی ریزی می‌کند «توماس مور» است.

 

این متفکر برجسته( توماس مور) نخستین شخصیت «غیر روحانی» بود که در سال (1529) توسط «هنری هشتم» پادشاه انگلستان به مقام صدراعظمیِ سلطنت رسید. این انتصاب به رغم اینکه «توماس مور» اقدام «هنری هشتم» در «طلاق دادن» ملکه «کاترین آراگون» و ازدواج با «آن بولین» را تقبییح نمود. صورت پذیرفت.

روابط توماس مور و هنری هشتم از هنگامی که شاه قانون جدایی از کلیسای کاتولیک و تاسیس کلیسای مستقل انگلستان را تصویب کرد، تیره شد.

سِر توماس مور یک کاتولیک باورمند بود که حاضر نشد در مراسم دعای رئیس تازه کلیسای «آنگلیکن» شرکت نماید. در پی این واقعه؛ هنری هشتم فرمان داد تا سِرمور را در برج لندن زندانی نمایند. سپس در ژوئن سال(1535) دادگاه سلطنتی اورا به اتهام خیانت محکوم نموده و حکمِ گردن زدن «توماس مور» را در «ملاء عام» صادرکرد.

در (6 ژوئیه 1535 میلادی) سِرتوماس؛ پس از پانزده ماه حبس در برج لندن؛ از این برج بیرون آورده شده و به دستور هنری هشتم پادشاه انگلستان گردن زده شد!

او هنگامی که می‌خواست از پله های سکوی اعدام بالا رود، به طنز به جلاد گفت:« لطفاً برای بالا رفتن دست مرا بگیرید؛ زیرا برای پایین آمدن، خودم از پسِ این کار بر می آیم!»

در حقیقت پس از به قتل رساندن سِرتوماس مور و با ظهور جنبش «لوترین»ها که مؤسس آن «مارتین لوتر» بود، جنگ‌های مذهبی میان کاتولیک ها و پروتستان ها آغاز شد. نام این متفکر و حقوق دان شهیر، افزون بر نقشی که در تاریخ سیاسیِ انگلستان ایفاء کرد، به دلیل نگارش و تألیف کتاب مشهور«یوتوپیا، جامعه آرمانی» تا امروز مطرح است.

 

«یوتوپیا» از نخستین روز انتشارش در فرانسه، گفتگوها و بحث‌های فراوانی را برانگیخت. طی دو سال، سه بازنشر دیگر از این کتاب به همان زبان اصلی لاتینی، که زبان بین‌المللی دانشوران و ایضاً «کلیسا» بود، به نشر سپرده شد.

آشکار بود که این کتابی  مردم پسند و سزاوار عامه نیست و به همین جهت «توماس مور» ابداع کننده آن به منظور ترجمه و برگردان آن به زبان انگلیسی یا نشر آن در بریتانیا کوششی نکرد.

برگردان و ترجمه ی انگلیسی کتاب یاد شده سرانجام در (1551) یعنی شانزده سال پس از اعدام «توماس مور» منتشر گردید.

«مور» در یوتوپیا همه کوشش خود را به کار برد تا به آن جامعه خیالی سیمایی اصیل ببخشد و این حرکت را با پرداختنِ بسیار به جزئیات و حتی گذاشتن الفبای یوتوپیایی و نمونه‌ای از شعر آن‌ها در کتاب، انجام داد.

می‌توان اذعان داشت که «یوتوپیایِ» مور،افسانه یِ بهشت زمینی نیست، بل، بهانه‌ای است برای «خرده گیری و نقد از جامعه ی خویش».

در کتاب یکم از دو کتاب «یوتوپیا« تحلیلی خرده بین از جامعه روزگار مور و دادخواستی پُر شور بر ضد وضع اجتماعی و اقتصادی اروپا و اساساً نقدی بر نظام عدالت آن (و بیدادهای بنیادی آن) و به ویژه بریتانیا است و کتاب دوم روایتگر بهترین وضع اجتماعی در قالب «شهر آبرکسا»، است که مور به شرح جامعه ی آرمانیِ خویش می‌پردازد که «شیوه زندگانی آن نه تنها خوشترین بنیاد را برای جامعه متمدن می گذارد، بل، جامعه‌ای است که تا بشر برقرار است، پایدار خواهد ماند.»

این جامعه در جزیره‌ای قرار دارد که پایه گذارش در اصل آن را از یک قاره جدا کرده، نظام و سامانی یک‌سره «عقلی و برحسب اُسلوب و قاعده» دارد و به همین جهت است که از شر و فسادهای جامعه های دیگر در امان است. «مور» به دقت نظام سیاسی و راه و روشِ زندگی اجتماعی/ فردی و آداب و فرهنگ خوراک و پوشاک، زندگی زناشویی، اقتصاد و جنگاوری و دیگر امورشان را تشریح می نماید.

از دیگر اتوپیاهای مشهور مغرب زمین؛« شهر آفتاب» اثر «توماس کامپانلا» و«آتلانتیس نو» اثر «فرانسیس بیکن» و«1984» اثر«جروج اورول» است.

 

از برجسته‌ترین وجهِ جامعه ی «یوتوپیا» کمونسیم آن است، یعنی نبود و فقدان «مالکیت خصوصی» در آن و به همین مناسبت «کارل کائوتسکی»، «سِر توماس» را پیشرو اندیشه کمونیسم شمرده است.

حال آنکه؛ جامعه کمونیستیِ او بیشتر رنگ و لونی دینی دارد و به رغم بسیاری از یوتوپیاهای کمونیستی پیش از خود، خانواده را اساس جامعه قرار می دهد.

خانواده ی تک همسری، پدرسالارانه، گسترده و تولیدگر، زیربنا و اساس هِرم اجتماعی یوتوپیا است. او هر خانواده را یک واحد اقتصادی و زیستی می داند.

 

جزیره یوتوپیا بیش از آنکه غایتی عملی و پراکتیک باشد؛ مانند «جمهوری افلاطون»؛ «رویایی» است تأمل برانگیز و بنابر وصفی:« جایگاهی است برای بذرهای اندیشه و عقل که می باید برگزید و آزمود.»

یوتوپیا که بذر بسیاری از سخنانی را که بعدها در تمدن اروپایی طرح شد، در خود نهفته دارد. مسائلی چون فراهم ساختن مقدمات و اسبابِ مرگ آسان و یا اُتانازی، برای بیماران درمان ناپذیر؛ کیفرشناسی، بِه نژادی، طلاق، پایه ی طلاق برای پول، طلاق؛ حقوق زنان، آموزش دولتی، رواداریِ دینی و حتی مسائل زیست محیطی و… همه همه را مطمح نظر داشته و در باب آن‌ها سخنی گفته است

از آرمان شهر «توماس مور» تفسیرهای گوناگونی کرده‌اند «کارل کائوتسکی، نظریه پرداز سوسیالیست آلمانی» کمونیسم آن را، به میزانی جدی تلقی کرده که «مور» را پدر انقلاب روسیه خوانده است.

تاریخ دانان، یوتوپیا را قالبی برای امپریالیسمِ بریتانیا شمرده اند و آُومانیست یا انسان گراها، آن را مانیفستی به منظور اصلاحات کلی در رنسانس مسیحی قلمداد نموده اند.

 

پایان سخن

با توجه به آنچه پیش گفته؛ در خصوص اصول و مبانی مشترک میان «یوتوپیا» و «شهرنیکان» می‌توان این‌گونه ارزیابی نمود که ارکان اساسی اغلب آرمان شهرهای جهان (شرق و غرب) بسیار به یکدیگر نزدیک است و از نظرگیرنده ترین امر در آن‌ها، همانا «عدالت، حکمت، برابری برای ساکنان آن جامعه ها بشمار می رود. زیرا اندیشه آرمان شهر ابتداء از شرق به غرب رفته و سپس توسط افلاطون در «جمهور» تکامل یافته و از آنجا به فلسفه و ادبیات دیگر ملل راه یافته است.

از دیگر فراز «توماس مور» نیز بسیار به اندیشه‌های افلاطون در یوتوپیا نظر داشته است.

و بدین اعتبار می‌توان اذعان داشت که اغلب آرمان شهر ها از یک اصول کلی و منطقی پیروی می کنند. اما اتوپیاهای غربی در پاره‌ای از نکات جزیی مانند؛ «دین و نوع نگاه‌ها به انسان و خدا» با نقطه نظرات آرمان شهر های شرقی متفاوتند.