آموزش زبان مادری آری ، آموزش به زبان مادری هرگز

 

کاوه :

روز بین المللی « زبان مادری » امسال و مانند هر سال بهانه ای شد که ایرانیان طرفدار زبانها و گویشهای محلی با دو گرایش اصلی و کاملا مختلف نظرات خود را در باره وضعیت زبانها و گویش های محلی نوشته، منتشر و با یکدیگر به تبادل نظر بپردازند .

 بعضی نظرات افراطی و آنارشیستی ، طرح آموزش بزبان مادری ، و نه آموزش زبان مادری  را مطرح می کنند و در سطور اینده بوضوح توضیح داده خواهد شد که چنین طرحی تا چه آندازه برای حفظ تمامیت ارضی « ایران » خطرناک است .

ما ایرانیها کشور خود را  که روزی از خلیج فارس تا مرزهای چین وسعت داشت و امروز بخش کوچکی از آن وسعت پهناور باقی مانده است را براحتی از چنگال مغول و عرب و تیمور و اقوام بیابانگرد نجات ندادیم که امروز ، براحتی آنرا  ، فدای شعارهای آنارشیستی کنیم .

شعارهایی که بعضی گرایشات افراطی قومگرا میدهند در هیچ کجای جهان  و در کشوری از نظر رشد تاریخی مشابه ایران انجام نشده است ، آیا در اتحاد جماهیر شوروی آموزش فقط بزبان روسی نبود ؟ میدانیم که بود! تسلط بی رقیب زبان روسی بر همه زبانها و گویش های سایر جمهوری های شوروی  چنان بود که وقتی « ژوزف استالین » در یک گردهمایی ، زبان روسی را  نه به روانی خود روسها که با لهجه « گرجی » صحبت کرد ، یکی از قهرمانان جنگ ” ژنرال ریبالکف” که خود روس بود بعد از استالین  رشته کلام را بدست گرفت و به « استالین » طعنه زد که از گویش وی – استالین – مشخص است که روس نیست  !

امروز در شهرهای سمرقند و بخارا که مهد فرهنگ زبان دری است ، تاجیکهای این دو شهر که صاحبان اصلی آن دو شهر  هستند حتی اجازه داشتن مدرسه ندارند و تنها اخیرا به آنها اجازه داده شده است که چند نشریه بزبان دری آنهم بخط سیریلیک منتشر کنند ! در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، تاجیکهای ساکن سمرقند و بخارا در شهرهای آبا و اجدادی خود ، نوارهای ترانه های گوگوش و سایر خوانند گان پاپ ایرانی  و ” احمد ظاهر ” خواننده تاجیک افغانستانی را بصورت قاچاق مبادله میکردند و بیکدیگر دلداری میدادند که زبان فارسی هم ادبیات و شعر و ترانه دارد و برخلاف تبلیغات دولت وقت ، زبانی مرده و بی اصل و نسب نیست !   آیا  امروز در چین کمونیست به ایغور ها اجازه میدهند که بزبان مادری خود بخوانند و بنویسند ، در چین، ایغور ها را وادار به خواندن و نوشتن بزبان رسمی و سراسری می کنند .  وضعیت کردها در ترکیه و سوریه چگونه است ؟

ممکنست بگویید امروز سال 2021 است و دنیا تغییر کرده است ، اما مشکل اینستکه مبلغان این نظر حتی اقدامات رضا شاه در نزدیک به یک قرن پیش را هم محکوم می کنند . مبلغان این نظر بدنبال دفاغ از منافع  سیاسی و ایدئولوژیکی هستند که هیچوقت حقیقت آنرا بیان نکرده و خود را در پشت دفاع از حقوق خلقها پنهان می کنند ، مگر دولت سوسیالیستی شوروی ، دولت مساوات در آذر بایجان و باسمه چی ها در تاجیکستان وقرقیزستان و… را باضرب شمشیر ” ژنرال فرونزه ” نابود نکرد ؟ و این وقایع در همان سالهای اقدامات ” رضا شاه ” اتفاق نیفتاد ؟ چگونه است که اقدامات ارتش سرخ در سرکوبی گرایش های جدایی طلبانه قومی در قفقاز و اسیای میانه محکوم نمی شود ؟ اما « رضا شاه » بعنوان شوونیست و چکمه پوش و…مورد حمله همین گرایشات قرار می گیرند . آیا این نیست که مبلغان نظریه « آموزش بزبان مادری » با طرح این پیشنهاد بدنبال اغراض دیگری هستند ؟

چگونه است طرحهایی که توسط هیچ کمونیست و لیبرال ودموکراتی در هیچ کجای جهان اجرا نشده است ما ایرانیان باید آنها راجرا کرده  و خود بدست خود زمینه تجزیه کشورمان را فراهم کنیم !

آموزش زبان مادری بعنوان اقدامی در دفاع از میراث قومی ، اقوام مختلف ایرانی بسیار خوب و قابل دفاع اما آموزش بزبان مادری اقدامی بسیار خطرناک است .

خطر”آموزش به زبان مادری”در بعضی از مناطق ایران در چیست ؟

برای روشن شدن موضوع اجازه بدهید تجربه مردم کشور « تاجیکستان » را که در دوره شوروی بزبان « روسی » تحصیل کرده بودند و بعد از فرو پاشی شوروی سعی کردند بزبان دری تاجیکی برگردند و من خود شاهد این تلاشها بودم را با شما در میان بگذاریم و نشان دهیم که هر ملت،قوم و مجموعه ای از مردم به هر زبانی که تحصیل کنند ، عملا فرهنگ و ادبیات همان زبان را بعنوان فرهنگ خود پذیرفته و بعدا ،  جدایی از آن فرهنگ در همه حوزه ها از فرهنگ تغذیه ، فرهنگ علمی و پزشکی تا ادبیات نوشتاری و …برای آن ملت غیر ممکن می شود ، یعنی اگر قرار باشد هموطنان آذری ، بزبان ترکی درس بخوانند و بدانشگاه بروند و …فرهنگ این بخش از ایرانیان طی مدتی فرهنگ ترک شده و آنان به پان ترکیستهایی تبدیل می شوند که هیچ قرابتی با سایر ایرانیان حس نمی کنند ، همین موضوع در باره عرب زبانان خوزستان ، بلوچهای سیستان و بلوچستان و ….هم صادق است .

 نظری به تجربه “تاجیکستان ” و آموزش به زبان روسی طی دوران اتحاد جماهیر شوروی.

 : در سالهای بعد از فروپاشی ”  شوروی ” ، ملت “تاجیک ” با شور و شوق فراوان بر آن شد تا به زبان ” فارسی ” بازگشته و آموزش به زبان ” روسی ” را ترک و در دانشگاهها و مدارس ، خط و زبان فارسی را جایگزین خط سیریلیک و زبان ” روسی ” کند . کتابهای آموزشی دانشگاهی و تحصیلی ابتدایی و متوسطه مورد استفاده در ایران ، از سوی ” ج.ا.” در اختیار دولت تاجیکستان و در مراکز تحصیلی ، توزیع شد ، من خود در آن سالها در ” دانشکده پزشکی ابوعلی سینای دوشنبه تاجیکستان ” تحصیل می کردم و  روسای دانشکده از من هم در مورد استفاده از کتب دانشگاهی فارسی  خواهان کمک شدند ، برای استفاده ازکتب دانشگاهی پزشکی  اولین اشکالی که مطرح شد این بود که در تمامی دانشکده پزشکی ، وبخاطر عدم آشنایی با خط فارسی ، کسی قادر به خواند ن کتابهای پزشکی نبود و در مواردی که من خود در خواندن آن کتابها به اساتید و دانشجویان کمک می کردم ، آنان قادر به فهم ادبیات و اصطلاحات تخصصی –طبی بکار گرفته شده در آن کتابها نبوده و بعد از خواند متن ،  من خود و یا هر کسی که آن متون را برای آنان می خواند ، باید با استفاده از ادبیات پزشکی ” روسی ” آن متن را برای آنها ، مفهوم می کردیم ، چه اینکه زبان آموزشی آنان،  چه اساتید و چه دانشجویان ، زبان ” روسی ” بوده و زبان فارسی برای آنان در کنار زبان ” روسی ” که زبان ” اموزشی ” آنان بوده ، زبان محاوره ای  بود .

بعنوان نمونه ، در یک کتاب پزشکی بحث بر روی ” التهاب ” و کاربرد گروه دارویی “ کورتیکواستروئید یا  کورتیزون ” ها برای درمان گستره وسیعی از بیماریهایی بود که تحت نام ” التهاب ” دسته بندی می شوند  دانشجویان و اساتید تاجیک هیچ درکی از کلمه ” التهاب ” نداشتند ، برای اینکه آنها بتوانند معنی ” التهاب ” را متوجه شوند من  مجبور  بودم از معادل روسی ” التهاب ” یعنی  (واس پالنیه 1) استفاده کنم و همزبانان تاجیک بعد از توضیحات من به روسی و فارسی  ، می گفتند معادل ” دری ” آن لغت  ، در گویش آنان ” دم کردگی ” و یا همان متورم شدن است ، که اساسا نمی توانست عمق مفهوم پزشکی معادل های فارسی و انگلیسی و روسی را منتقل کند ، “دم کردگی و یا همان دمل  ” ، تورم سطح و پوست را بیان می کند در حالیکه معادلهای روسی و فارسی  و انگلیسی علیرغم معنی ابتدایی تورم و باد کردن ،  بر ، برانگیختگی نسوج داخلی ؛ ماهیچه ها ، غضروف و یا مثلا نسوج  روده و …. هم ناظر بودند ، این مشکل تاجیکها و این وابستگی اشان بزبان روسی و نداشتن معادل علمی دری برای عبارات تخصصی ، از آنجا ناشی می شد که زبان آموزشی آنان ، زبان ” روسی ” بوده و زبان فارسی در کنار آن و در طی 70 سال به زبانی مهجور و فقیر تبدیل شده بود و این درست همان پیشنهاد کسانی است که می گویند در مناطق آذری  ، زبان آموزشی زبان آذری باشد و زبان فارسی هم در کنار آن آموزش داده شود ، یعنی بعد از چند دهه ، زبان فارسی در آن مناطق ، بزبانی مرده و فراموش شده تبدیل می شود

 اما در مورد ” همزبانان تاجیک ”  مشکل فقط به متوجه نشدن معادل فارسی ختم نمی شد ، پزشک فارغ التحصیل از دانشکده پزشکی ابوعلی سینا ، حتی اگر نهایتا متوجه می شد که ” التهاب ” همان   کلمه روسی ” واس پالنیه ” (2)است با توجه به به خط نوشتاری سیریلیک  ، در نهایت  می توانست کلمه ” التهاب را بصورت التخاوب  ” 3)  ، تلفظ کند که برای ما ایرانیان اساسا قابل فهم نبود ، پزشک مفروض فارغ التحصیل از همان دانشگاه ” ابو علی سینای دوشنبه تاجیکستان ” ، اگر می خواست نسخه  بنویسد  ، نهایتا باید تشخیص خو د را به روسی می نوشت وبر اساس آن تشخیص ” دارویی که در روسیه تولید می شود ” راتجویز  ، چه اینکه دکتر دارو ساز نیز به زبان روسی درس خوانده و داروهای تولیدی تجویز شده از سوی دانشکده هاو بنگاههای تولید داوری روسی را می شناسد ، بعد مشخص شد که این مشکل نه فقط در حوزه ادبیات پزشکی که در امور مهندسی و آموزش نظامی ، حقوق و…. خود را نشان داده وتجربه تاجیکان در بازگشت بزبان مادری باشکست روبروشد وامروز هم بعد ازگذشت سه دهه از فروپاشی , زبان فنی و مهندسی و نظام و حقوق در  نه فقط تاجیکستان که در بیشتر کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی ،  زبان روسی است و زبان تاجیکی تا کنون هم نتوانسته خود را از زیر بار زبان روسی نجات دهد  

 آموزش به زبان مادری در ایران به تجزیه کشور خواهد انجامید 

حالا به پیشنهاد ” آموزش به زبان مادری ” مطرح شده از سوی ”مبلغان این نظریه ” برگردیم ، فرض کنیم که  بر مبنای این نظر قرار شود که در دانشگاههای ” خوزستان ” ، دانشجویان بزبان مادری خود یعنی ” عربی ” تحصیل کنند ، ادبیات آموزشی مهندسی و حقوق و هنر و پزشکی و نظامی  بزبان عربی در ایران موجود نیست ، هیچ عقل سلیمی هم قبول نمی کند که این ادبیات تخصصی از صفر و در ایران پایه گذاری شود ، این موضوع در باره استانهای کرد و بلوچ وآذری هم صادق است یعنی باید کتب آموزشی  و تحصیلی در همه رشته ها از ابتدایی تا متوسطه تا دانشگاهی برای خوزستان از کشورهای عربی ، برای آذری ها از ترکیه ، برای کردها ، احتمالا از اقلیم کرد نشین عراق و برای ترکمن ها از ترکمنستان فراهم شود  و این رشته سر دراز دارد ، علاوه بر آن ، این مشکل خود را در تمامی رشته ها  از نظام و دانشکده های افسری وحقوق و علوم انفورماتیک و مالیه و وزارتخانه های مختلف نشان خواهد داد و بعد از مدتی آذری های ایران که تحت آموزش کتب آموزشی منتشر شده در ترکیه  تحصیل کرده اند ، پان ترک ، خوزستانی ها ، پان عرب ، بلوچ ها خواهان پیوستن به بلوچ های پاکستان و کردها خواهان پیوستن به اقلیم کردستان عراق خواهند شد و در چنین حالت مفروضی ، دشمنان ایران و ایرانی به مقصود خود رسیده اند ! زمینه تجزیه ایران فراهم خواهد شد . انسان به هر زبانی ، آموزش ببیند ،همان زبان با خود ، فرهنگ و الگوهای رفتاری سیاسی – اجتماعی  خود را به وی نه تحمیل که در روان وشخصیت او خواهد نشاند ،  تاجیکها که به زبان روسی آموزش دیده اند وبه آن زبان می نویسند و می خوانند و حتی فکر می کنند و اکنون بخشی از گستره جغرافیای سیاسی ، روسیه به حساب آمده و در نزدیک مدت امکان بازگشت به زبان مادری را ندارند .

در قضیه گرفتن سمرقند و بخارا از تاجیکستان و سپردن آن به ” ازبکستان ” ، در سال 1924 دقیقا دو تاجیک به نامهای فیضالله خواجه اف وعبدالله رحیم بایف در باره محق نبودن تاجیکستان در ادعای مالکیت بر دوشهر تاریخی سمرقنمد و بخارا   ، به محکومیت تاجیکستان رای دادند وعلت اساسی آنهم این بود که این دو تاجیک در مکتب های ” ترکیه ” تحصیل و به پانترکیسم متمایل و معتقد شده بودند که آسیای میانه متعلق به سه قوم ترک تبار ازبک ، ترکمن و قزاق است و با این که تاجیک بودند ، هیچ حقی برای تا جیکها قائل نبودند ، اینست تاثیر و نقش غیر قابل تردید آموزش به زبان مفروض و تبدیل شدن به عامل  فرهنگی و سیاسی و اجتماعی زبانی که فرد به آن آموزش می بیند

با پیشنهاد آموزش بزبان مادری  ما نیز باید فرزندان آذری وکرد و عرب زبان خود را عملا به ترکها و عربها و … بسپاریم تا آنان فرزندان ما را به نژاد پرستانی از نوع پان ترک و پان عرب تبدیل کرده و تخم برادر کشی وتجزیه در میان ما ایرانیان کاشته شود .

در همه کشورهایی که طی سالهایی طولانی پروسه دولت – ملت را پشت سر گذاشته اند ، زبان واحد شرط اصلی تشکیل ملت و دولت مدرن بوده است و هنوز هم این شرایط و در میان جوامع بشری ، تغییر نکرده است . با آموزش بزبان مادری ، هر متخصصی که در هریک از مناطق قومی خود تحصیل کرده است ، عملا امکان اشتغال و زندگی در بقیه مناطق ایران را نداشته  اما یک آذری زبان متخصص ، در ترکیه ، یک عرب زبان در کشورهای حاشیه خلیج فارس ، یک بلوچ در پاکستان بیشتر از سایر نقاط ایران امکانات اشتغال و ارتباط گیری دارد تا در ایران …. آقایان قوم پرست بازهم باید به کدام ساز شما برقصیم ؟ بدون رودر بایستی بگویید که خواهان تجزیه ایران هستید !