آیا پهلوی، در شرایط کنونی داخلی و بین‌المللی، فقط یک انتخاب است؟

 

موسی حاتمیان :

در آستانه قیام شهریورگان قهرمانان، که اصلی ترین دستاورد خونین آن، به جز لرزه سرنگونی بر حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان، فراهم آوردن فرصتی برای «تولدی دیگر» پس از آن خودکشی دسته جمعی بهمن سیاه پنجاه و هفت بود، و با همین ویژگی متمایز منحصر به فرد، در بلوغ تمامی قیام های چند دهه گذشته پس از قیام عقاب، نسلی از نیکاها، مجید رضا رهنورد ها و … را به عنوان قهرمانان ملی آفرید، که خاطره آریو برزن و یوتاب ایرانیان را زنده کرده است، بایستی به وضعیت کنونی ایران و جهان از منظر روشن آرمانی اندیشه و سخنان این نسل قهرمانان، نگاهی دوباره بیندازیم‌.

«آیا شاهزاده رضا پهلوی فقط یک انتخاب است؟»

واقعیت این است که نگارنده نیز مانند بسیاری از دوستداران سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران، و نه حتی دشمنان ضد ایران و ایرانی، بدلیل فاصله بسیار با همین نسل، و با همان آلودگی‌های ذهنی پنجاه و هفتی، با چپ و راست زدن های بسیاری، و ادا های همراه با ادعاهای شبه روشنفکری بازماندگان شب های شعر گوته ای، علیرغم فهم تقصیرات گذشته، در تمامی «راه طی شده»، همواره تأکید می کردم، که شاهزاده رضا پهلوی بهترین و تنها فرصت گذار از حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان است… تا اینکه پیام فشرده و کامل نسرین شاه کرمی(مادر شجاع نیکای قهرمان) را در پست اینستاگرام ایشان دیدم، که تأکید کرده اند «شاهزاده رضا پهلوی یک انتخاب نیست، او سرنوشت ملت ایران است!»

«چرا شاهزاده رضا پهلوی یک انتخاب نیست؟»

بی تردید، اصلی ترین دستاورد آخرین قیام مردم ایران، همین بازگشت به هویت ملی ایرانیان، در فشرده ترین بیان نسرین شاه کرمی، به نمایندگی از مادران و خانواده بزرگ جنبش دادخواهی مردم ایران است، که در حمایت آشکار و همه جانبه از شاهزاده رضا پهلوی به همراه خانواده پویا بختیاری، سپهری، آذرنوش و دیگر زندانیان سیاسی، به همراه کارگران، بازنشستگان و… که فریاد می زنند «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» به میدان آمده اند، و ضمن عبور تمام عیار از روی جسد متعفن گفتمان پنجاه و هفتی، تنها راه نجات ایران و ایرانیان را بازگشت پهلوی فریاد می زنند! 

برای فهم این پیام عمیقاً روشنفکرانه ی ملی، در مقابل تمامی پیام های ارتجاعی خامنه‌ای و اپوزیسیون های خودخوانده ی ضد پهلوی، بایستی نگاهی به وضعیت کنونی ایران، منطقه و جهان بیندازیم.

«وضعیت سرفصلی کنونی ایران، منطقه و جهان»

حکومت اشغالگران اسلامی ضد ایران و ایرانی، فراتر از حمله اسکندر و مغول…، در هولوکاست چند دهه‌ی گذشته، و از اعدام های پشت بام مدرسه رفاه، تا کردستان، خوزستان، زندانیان دهه شصت و قتل عام شصت و هفت، تا قتل های زنجیره ای، کشتار هشتاد و هشت، قتل عام آبان تا همین آخرین قیام شهریورگان قهرمانان، که در یک مقایسه ساده با همان آپارتاید آفریقای جنوبی، که در تمامی دوران سیاه چهل و شش ساله اش حدوداً چهار هزار و دویست نفر را اعدام کرده بود، و فقط در آبان خونین به اندازه قتل عام شصت و هفت زندانیان، همین تعداد و بلکه بیشتر را در خیابان قتل عام کردند، می توان به ابعاد هولناک نسل کشی این آپارتاید منحصر به فرد اسلامی شیعی پی برد.

البته این نسل کشی تنها به قتل عام زندانیان سیاسی و تظاهرکنندگان خیابانی محدود نمی شود، بلکه برای فهم ابعاد واقعی فاجعه، بایستی ارقام هزاران هزار مرگ کرونایی، تصادفات ماهانه جاده‌ای و… نیز به عنوان شیوه های دیگری از قتل عام خاموش ایرانیان را اضافه کرد.

بحران زیست محیطی(نابودی جنگل ها، دریاچه‌ها، تالاب ها، کم آبی، و…) و نابودی زیرساخت های دوران پهلوی و… ایرانزمین چهارفصل گذشته را با تهدید های هولناکی روبرو کرده است.

اقتصاد ورشکسته ی ناشی از سیاست های جنگ افروزانه، روانه کردن خزانه های ملی به جیب تروریست های نیابتی، راه اندازی های اربعین حسینی، ساخت و ساز های کربلایی، نجفی، لبنانی، فلسطینی و… ارزش ریال قدرتمند پهلوی را به ناچیزترین ارز داخلی، منطقه ای و بین‌المللی، و حتی پایین تر از ارز حکومت طالبان وحشی تبدیل، و تورم بالای چهل درصدی را بر توان ناچیز مردم ما تحمیل کرده است.

پرستاران، کارگران… و حتی پزشکان در مواجه با این وضعیت غیر قابل تحمل دست به خودکشی می زنند، و…

منطقه خاورمیانه که در زمان حکومت قدرتمند پهلوی، و سیاست های هوشمندانه محمدرضا شاه از ثبات امنیتی، اقتصادی و سیاسی – اجتماعی برخوردار بود، و بقول شهبانو فرح پهلوی، نه عراق جرأت حمله به ایران را داشت، و نه شوروی به افغانستان…، پس از بر سر کار آمدن حکومت اسلامی، به جهنمی از تروریستم اسلامی، گروگانگیری، آدم ربائی و… تا قتل عام هفتم اکتبر و تبعات آن تاکنون تبدیل شده است.

دولت اسرائیل با سناریوی «بوسه های مرگ»(از سید رضی و… تا اسماعیل هنیه) تلاش دارد، تا برای خلاصی از این بحران نفس گیر مرگزای، خامنه‌ای و سرداران سپاهی جنایتکارش را به «آغوش مرگ» بکشاند… و خامنه‌ای در چند قدمی دست یابی به بمب اتمی، پیامبر دیوانه ای که خدای دهه شصت از زبان او سخن می گوید، در صورت دست یافتن به این بمب می تواند، جرقه نابودی ایران، منطقه و حتی جنگ جهانی سوم را بزند.

جنگ غزه، جنگ اوکراین، وضعیت ناپایدار لبنان، یمن، اردن، و… هر کدام می توانند باعث شعله ور شدن جنگ و خونریزی مضاعفی بیش از اکنون بشوند.

و بنا به همین اشارات بالا، و برای عبور از این طوفان مرگ و جنگ و نابودی، آیا این فقط یک ادعا است، که «شاهزاده رضا پهلوی فقط یک انتخاب نیست! بلکه ایشان تنها فرصت نجات و تغییر سرنوشت ایران، منطقه و جهان است!»

درستی این نگاه، از منظر خامنه‌ای و تمامی همدستان و همراهان آشکار و در خفا، را نیز می توان به روشنی اثبات کرد.

بجز ورشکستگان سیاسی و بازنشستگان پنجاه و هفتی، از رجوی و چپ دنبالچه تشکیلاتی اسلام انقلابی، تا رنگین کمانی از طیف های صادراتی، و خواب نما شدگان رهبری و… که به عنوان نواندیش دینی، چپ پرولتری، وام گیرندگان بلاعوض پروژه ای، و این آخری بعد از خلجی، یعنی زیبا کلامی، که به زشتی، با حمله به پهلوی، وام آزادی موقت، یا رانت های همیشگی خود را پس می دهند…، خامنه‌ای بعنوان ولی نعمت تمامی این بندگان، در هر فرصتی با حمله به حکومت پهلوی، به زبان معکوس اعتراف می کند، که تنها راه سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران، و تنها راه نجات ایران، منطقه و جهان، بازگشت شاهزاده رضا پهلوی و تجدید حیات حکومت ملی قدرتمند پهلوی در ایران است! 

نهم شهریور ۲۵۸۳ برابر با ۳۰ اوت ۲۰۲۴