اخلاق، سياست و تك همسرى

cyrous mohsen vand

دکتر سیروس محسن وند

ذهنيتِ مُلا زده ى ما ايرانى ها باعث ميشود كه ذهن روشنفكران و دانشمندان ما نيز ملا زده باشد. 

به عبارت ديگر، آنهايى كه در راه روشنفكرى قدم گذاشته اند، همچون يك طلبه، از كساني كه هم اكنون بدرجه روشنفكرى، يااجتهاد رسيده اند ميپرسند كه پاسخ روشنفكرانه به اين و آن مسئله چيست. روشنفكر نيز همچون يك مجتهد، به طلبه روشنفكر پاسخ ميدهد. 

مهمترين تناقضى كه در اين رويه هست عبارت است از اينكه روشنفكر كسى است كه اطلاعات و تحليلها را ازهرجايى دريافت ميكند ولى توسط فكر خودش به استنتاج نهايى ميرسد. اين نكته، بخصوصدرباره موضوعاتِ پيچيده صادق است. 

يكى از زمينه هاى پيچيده كه طلابِ روشنفكر ما از مجتهدان روشنفكر ما پرسش ميكنند ، مربوط است به رابطه ىاخلاق و سياست و روابط جنسى. 

مجتهدان روشنفكر ما از آنجايى كه عمدتاً به سنى رسيده اند كه فوران هورمون هاى آنها روبه افول است و نيزموضوعات نظرى را گاهاً جذاب تر از همخوابگى مييابند، هميشه يك پاسخ به طلاب روشنفكر ميدهند: تك همسرىلازمه ى اخلاق مدارى در زندگى شخصى و زندگى سياسى است. خلاصه اينكه مونوگامى، نسخه اى استكه دكترها و پروفسورهاى ما براى سلامتِ روانى و اخلاقى و سياسىِ مردم ميپيچند. 

چنين اعتقاد و توصيه اى، مثل اينستكه يك پزشك، براى همه ى دردها، پنى سيلين تجويز كند. يا يك نقاش، براىهمه ى خانه ها يك رنگ، مثلاً رنگ بنفش را توصيه كند. 

رفتار جنسى در ميان آدمها آنچنان متنوع است و آنچنان تحت تاثير عوامل ثانوى قرار ميگيرد كه پيچيدن يك نسخهى رفتارى براى همه، بمانند همان نقاش است كه معتقد است همه ى اتاقها بايد با رنگ بنفش رنگ بشوند. 

اجازه بدهید  براى شما چند مثال بياورم. 

همه ى ما ميدانيم كه زوجهايى وجود دارند  كه عاشق يكديگر هستند ولى يكى از آنها نياز جنسى شديدى دارد و ديگرىنياز جنسى خيلى كمترى دارد و براى آن زوج كه نياز جنسى كمترى دارد، مسئله اى نيست كه همسرش با ديگرانهمخوابه شود، مع الوصف، بخاطر خصوصيات روانى ما آدمها، هرگز نميخواهد از همسرش ايما و اشاره اى دراين باره كه با ديگرى همخوابه شده بشنود و ترجيح ميدهد كه همسرش به او دروغ بگويد تا اينكه بگويد: چونكه توفعلاً حوصله ى سكس ندارى و من بايد هرروز سكس داشته باشم، رفتم با فلانى خوابيدم. 

ما ميدانيم زوجهايى هستند كه تمايل خودرا به يكديگر، از دست داده اند ولى بخاطر شرايط جانبى، براى مثال بخاطراحساسات فرزندانشان يا بخاطر شرايط مادى يا هر عامل ديگرى، نميتوانند از يكديگر جدا بشوند و در كنار يكديگرزندگى ميكنند و در سكوت، زندگى جنسى جداگانه اى براى خود دارند، اگرچه گهگاه كه پيش بيايد، با يكديگر نيزهمخوابه ميشوند. البته اين را نيز ميدانيم كه زوجهايى با يكديگر به توافق رسيده اند كه چندهمسر يا پلى گام باشندزوجهايى نيز هستند كه برخى از نيازهاى جنسى خودرا با يكديگر و برخى ديگر از نيازهاى جنسى خودرا باديگران برآورده ميكنند. از اينگونه مثالها ميتوان به شمار تمايلات جنسى آدمها ضربدر شرايط گوناگون زندگى آنهاپيدا كرد. 

اينكه براى همه، نسخه ى تك همسرى بپيچيم يك پاسخ درست ولى بسيار ناقص است. 

بنابر اين، از طلاب روشنفكر خواهش ميكنم كه پرسشهاى خود را درباره روابط جنسى از مجتهدانِ روشنفكر نپرسند واز مجتهدان روشنفكر نيز خواهش ميكنم اگر چنين پرسشهايى ازآنها شد، در درجه اول به عقل سليمِ شخص و دردرجه دوم به يك متخصصِ با تجربه در سكسولوژى ارجاع بدهند. 

پاسخ من، شخصاً، اينستكه مونوگام هستم ولى مونوگاميست نيستم.