مژگان پورمحسن :
ايام کریسمس و ياد آوری تولد حضرت عیسی مسیح است و در میان معتقدین بهر درجه در کشورهای غربی، موجی از فعالیت انسانی و کمک و رسیدگی به افراد و خانواده های بی بضاعت و نیازمند راه افتاده و حتی کسانیکه نه کلیسا میروند و نه به دستگاه روحانيت مسیحی وقعی می گذارند، برای کارخیرو رسیدگی به آن کسی که تا دیروز نمی خواستند حتی ببینند مانند بی خانمانها و پناهندگان، امروز مشتاقند. چرا؟ زیرا از حضرت عیسی پايه و هدف پیامبریش را نقل می کنند که عبارت است از « عشق به دیگری». و دیگری هر چه محرومتر، تنهاتر، رانده شده تر، « حقش بیشتر» و وظيفهٔ مسیحی « بزرگتر و جدی تر» است. شاید تنها موقع و
زمانیست که در این جوامع نئولیبرال که خودگرايی ایدئولوژی عمومی شده، انسانها با علاقه به « دیگری» توجه کرده و برای او وقت و انرژی و پول صرف می کنند.
مادرانِ سالخورده، خانمهای ۸۰ـ۹۰ ساله ای هستند که با وجود داشتن و بزرگ کردن ده ـ دوازده بچه و داشتن بیست ـ سی نوه و نتیجه فقط درکریسمس است که برخی از فرزندان و نوه ها بدیدنشان می آیند و ما ایرانیان و بخصوص عربها از این واقعيتِ « فقرعاطفی» حیرت زده میشویم. اگر آخوندهای جنایتکار حاکم بر مملکتمان ظرف چهل سال گذشته هیچکدام از محاسن و برجستگیهای غرب نظیر آزادی فردی، اجتماعی و سیاسی و حقوق بشر و استقلال قضا از سیاست و جدايی دولت از دین و دمکراسی و سکولاریسم ووو را در وطنمان نپذیرفته و بشدت سرکوب کردند اما معايب غرب را يکجا بسوی ایران و ایرانی سرازیر نمودند. منجمله
خانه های پیران با مادران مسن و افسرده ای که وقتی دوربین می بینند به زبان محلی شان به بچه های خویش پیام می فرستند که « بیا مرا ببر یا ببین یا دلم برایتان تنگ شده…» که منِ خوددار هر وقت این ويدئوها را میبینم حالم بد میشود. بواقع ما ایرانیان برای فراموش کردن مادرانمان که تاجِ سرمان بودند و هستند باید « همه چیز» خود را فراموش کرده باشیم. از این جهت دوستان و آشنايان عرب و مسلمانِ سنّی من خيلی از ما محکمتر و با احساس تر هستند. پدر و مادرشان برایشان مقدسند و رها کردن آنها و تنها و بی کس گذاشتن والدینشان برایشان بزرگترین گناه و عين ورود به جهنم همیشگی است.
ايکاش بجای یکروزِ کریسمس و چند روز عيد مسیحی، این اصل بغايت انسانیِ « عشق بدیگری» دائمی بود
کما اینکه برای برخی از ستارگان آسمان قرن بیستم نظیرمادر ترزا، خانم دکترتیسدِل و همسرش دکتر کُرتی،
آبه پیر، خانم لوييز بریست و چندین و چند هزار انسانهای بزرگ و بی نام اینچنین بود و زندگیشان را وقفِ
رانده شده ترین و گرفتارترین انسانها کردند. خوشا به روح بزرگشان.
اگراین وقفِ مطلقِ خود برایِ خدمت به همنوعان و « دیگران» در فرهنگ مذهبی اسلام همچون مسیحيت وجود ندارد اما در خدمت بدیگریست که انسان مجال رشد ذهنی ـ فکری ـ عصبی و وجدانی می يابد. این مکث بی چشمداشت و فروتنانه در برابر شخص یا اشخاص دیگر که شايد بجز رنج و زجر و درد و کمبود چیزی ندیده اند و اولويت قرار دادن این افراد بر خود و کوشش صادقانه و مشتاقانه برای رفع نیازهایشان و همراهی با آنها بواقع انسان ساز و از زیباترین و نیکوترین اخلاقيات است. در کسب آن کوشا باشیم.
جاوید ایران
مژگان پورمحسن
۳۰ دسامبر ۲۰۱۷