مژگان پورمحسن :
اگر به قرآن مراجعه کنیم، هدف ازخلقتِ آسمانها و زمین و آنچه در جهان هستی موجود می باشد نهایتاً خلقت انسان می باشد بعنوان شاهکارِ الله. و هدف از خلقتِ انسان تحت آزمایش قرار دادن این موجود می باشد که آیا الله پَرَست میشود یا نه. و نتیجهٔ این آزمایش این است که به بهشت بِرَوَد یا به جهنّم. در سوره های مختلف و آیات بسیاری خلاصهٔ فوق گفته و نوشته شده و بر آن تأ کید شده است.
همیشه پیش خود فکر کرده ام که اَمر فوق یعنی این هدف از خلقت انقدر مسخره و بی محتواست که اگر پروردگاری باشد حتماً شعوری بیش از یک بشرِ خود پرست، دیکتاتور و یک آدم بیمار روانی دارد.
خودپرستی و آثار آن در اخلاق انسانی بشدت مذموم است و معنویّتِ انسانی آنرا بعنوان اساس و ستون فقراتِ انحرافِ انسان از تعالی و رشد می شناسد. اینکه در کُتُب دینی که همگی افکار، ذهنیّات، خواسته ها، خیالات، آرزوها و رؤیاهای بشری هستند، ما شاهد غایتِ خود پرستیِ خدایِ گویندگان و نویسندگانِ این کُتُب باشیم چیز عجیبی نیست زیرا این پايهٔ تمام کج، انعکاسِ اخلاقیاتِ تولید کنندگان آن است که خود را در مقام قُدسی میخواهند و میدانند. برایِ درک بیشتر و عمیقتر این موضوع به علاقمندان محترم پیشنهاد می کنم با توجه به دسترسی به اینترنت و تسهیلِ فراوانِ امکان تحقیق ، پدیدهٔ پیامبرانِ قرن بیستم و بیست و یکم در کشورها و مناطق مختلف و ادعاها و نوشته ها و رفتار و اخلاقیّات اینها را دنبال کنند و آنگاه نوشتهٔ من برای خوانندگان محترم روشنتر و واضح تر میشود.
در اخلاقِ والایِ انسانی، خود پرستی مادر و زایندهٔ همهٔ انحرافات نظیر استثمار جنسی و جسمی و فکری، اعمال خشونت و بکارگرفتن زور، باعث استعمار و از بین بُردن آگاهانه و عمدی اندیشه ها، دارايی ها و انسانهای دیگر و هر آنچه غیر از خود می باشد، بانی دیکتاتوری و عدم تحمل افکار، باورها و انسانهايی میشود که دیدگاه و عملشان با خواسته و حدودِ مجاز از نظر دیکتاتورهمخوانی ندارد.
خودپرستی خود را مجاز به همه چیز دانستن و دیگران را بنده و برده و صرفاً خد متگذارِ خویش دانستن است.
اینکه فرد خود پرست تا چه حد بتواند با سود بُردن پیش بِرَوَد البته با تَردستی و موزماری خودش که برخی آنرا به غلط هوشیاری می نامند و همچنین شرایط زمانی ، محلّی و مردم بستگی مستقیم دارد.
خود پرستی با جمع آوری مال و منال ودارايی فراوان همراه است تا خاطر جمعی ناشی ازدراختیارداشتن وسیلهٔ
قدرت تأمین شود.
خودپرستی با خود بزرگ بینی و خود برتربینی و در نتیجه خود را از « جنسِ دیگری » غیر از بقيهٔ انسانها و
موجوداتِ « عادی » دیدن همراه است که قرآن و تصویر الله از خودش یکی از بهترین و قوی ترین نمادهای این
مادرِ دردها و بدبختی های بشر است.
خودپرستی بهیچ وجه صرفاً ذهنی و در گوشه ای از فکر و در نتیجه کوچک و بی اهمیّت نیست بلکه بصورت مادی و واقعی کارکرد لحظه به لحظه دارد. اگر قرآن را خوانده باشید در برخی آیات، الله مدعی است که بر هر قومی مَردِ نماینده ای از خودشان فرستاده. این ادعا با روابط آن دوران قبیلگی قریش و اعراب و اقوامی که به لحاظ جغرافیايی نزدیک عربستان آن زمان بودند هماهنگ است که در مذاکرات، معاملات، ارتباطات و در جنگ و صلح، از هر قومی حداقل یک نمایندهٔ مرد حضور مؤثر در تصمیم گیری و حرکت بعدی داشت. بدین
ترتیب، وجود یک دینِ جهانی و ابدی نفی میشود زیرا اقوام بسیار متفاوتند، تاریخ و جغرافیا و زبان و فرهنگ و
باورها و کشت و کار و دامداری و پیشرفتِ ساخت و ساز و علم و هنر و در مجموع واقعیاتِ متفاوتی دارند.
امّا الله در سورهٔ آل عمران آيهٔ ۸۵ می فرماید: « و هر کسی دینی بجز اسلام اختیار کند بهیچ وجه پذیرفته نخواهد شد و او، در عالم بالا از بازندگان خواهد بود. »
می پرسید پس چرا الله حرفش را عوض کرد؟ الله حرفش را در قرآن بارها عوض می کند. دانایان می گویند
خود پرستی با زمان ادامه یافته و تشدید شده و میتواند فجایع عظیم انسانی بوجود آوَرَد.
اصلاً چرا فقط یک عدد دین به همهٔ زبانها و همزمان نفرستاد که معضلاتِ دیروز و امروز را نداشته باشیم.
آخر چگونه قرآن و اسلام در چهارده قرن پیش باید از عربستان به استرالیا و سیبِری و آمریکای جنوبی و قطب شمال می رسید که ساکنین بی گناهِ بقيهٔ دنیا بجز بخشی از عربستانِ آنزمان، همگی در آتش خشم الله و جهنم سوزان در آن دنیا نسوزند؟
الله کاری به منطق و اخلاق ندارد. اساساً در اسلام چه مطلب مهمّی وجود دارد که در مذاهب سامی قبلی نبوده؟
عرض میکنم اینکه باید حتماً اسلام دینِ همه شود و بنابراین وسایل و ساز و کار این جهانگیری باید تأئيد شود و در نتیجه جنگ و کشتار مردم و تجاوزبه سرزمیهای دیگران نامِ مقدس جهاد در راه الله می گیرد، غارت و دزدی و برده و کنیز گیری و تجاوز به عنف و زندگی و روح و جسم اسیران نامِ متداول (و پذیرفته شده در جنگها ) غنائم جنگی می گیرد و اینکه در این مسیر چه بُکُشی چه کشته شوی، بهشت برایت تضمین شده است.
الله که بقول خودش از زمان آدم پیامبر می فرستاده تا مردم را با علائم و نشانه و راهنمايی و معجزه و محبت و
خشم بسوی خودش هدایت کند، در قرآن شمشیر را تماماً از رو بسته و تعارف را کاملا کنار گذاشته و همهٔ وحشیگری و سبعیت و جنایات مرسوم عربی علیه انسان را مُهر تأئيد اللهی زده و اشّد مجازات را در این دنیا و آن دنیا تصویر کرده و رقم زده است.
در الله هیچ عشقی نیست. او در اوج خود پرستی است پس دیگر به مرحلهٔ آخر رسیده که همه چیز باید برای او باشد و جان و دل و روح و جسم همهٔ انسانها فقط تقدیم او شود و در اینصورت مجاز به همه کثافت کاری هستیم و تازه در جهانِ دیگر هم جايزهٔ ابدی می گیریم و کافیست او را قبول نداشته باشیم، حیات و مماتمان جهنم خواهد بود.
تا کنون هیچ دیکتاتوری، هیچ فرمانروا و قدرت مداری در طول تاریخ چنین سقفِ ضد اخلاقی نزده بود و نزده است. اینهمه خشم در محمد بواقع حیرت انگیز است. شاید پزشک روانکاو یا روانشناسی نام این بیماری روانی را بشناسد. من به آن خود پرستی بی نهایت می گویم که در فرهنگهای مختلف به آن معادل شیطان یا ابلیس می گویند. همان نیمهٔ تاریک و زشت انسان که می بایست با اخلاق انسانی یا همچون عیسی مسیح آنرا از بین بُرد یا بر آن مهار زد.
جاوید ایران
مژگان پورمحسن
۲ اکتبر۲۰۱۷