كشف جرج اسميت ريشه آشورى – بابلى داستان توفان نوح مذكور در تورات را بر همگان آشكار كرد. البته بايد گفت داستان توفان بابلى هم بهنوبه خود از افسانههاى سومرى اخذ شده، با اين تفاوت كه روايت سومرى مختصرتر و پراكنده تر است، اما شكل بابلى آن داراى انسجام و شرح و بسط بيشترى است. پروفسور ساموئل كريمر،[۱۱] سومرشناس برجسته آمريكايى، در كتاب معروف خويش، الواح سومرى، متن كامل داستان توفان سومرى را ذكر كرده است.[۱٢] در اين مقال به تناسب قسمتهايى از آن را نقل مىكنيم[۱٣].
توفان نوح در اساطير بينالنهرين و تورات
[↑] داستان توفان سومرى
زىسودرا در كنار همان ديوار ايستاده بود كه ندايى شنيد:
“در كنار ديوار و در سمت چپ بايست …؛[۱٨]
رازى با تو در ميان مىنهم، گوش دار؛
به سخنان من گوش فرا ده:
طبق … ما، توفانى مراكز پرستش را واژگون مىكند،
و نسل بشر را به نابودى مىكشد …؛
چنين است نظر و راى مجمع خدايان.
به فرمان آن و انليل …
سلطنت و حكومتش [به آخر مىرسد].”[۱۹]
گردبادهاى بنيانكن يكجا روى آوردند،
و در همانحال توفان پرستشگاهها را از ميان برداشت.
پس از هفت شب و هفت روز،
توفان زمين را رفت؛
توفان كشتى غولآسا را بر روى آبهاى ژرف به هر سو پرتاب مىكرد؛
اوتو سر زد و زمين و آسمان را روشن ساخت؛
زىسودرا پنجرهاى در كشتى عظيم خود گشود؛
اوتوى قهرمان پرتوش را به درون كشتى افكند.
زىسودرا شاه،
در برابر اوتو سجده كرد؛
پادشاه گاوى و گوسفندى قربانى كرد.
آن و انليل زندگى در زمين و آسمان دميدند و بر اثر … ايشان … روى زمين گسترش يافت;
از زمين گياه روييد.
زىسودرا پادشاه،
در برابر آن و انليل سجده كرد.
آن و انليل وى را گرامى داشتند،
و زندگى خدايان بدو عنايت كردند،
و عمرى جاودان بدو بخشيدند.
آن گاه زىسودرا پادشاه،
كسى كه نسل بشر و گياه را حفظ كرد،
در گـذرگـاه، در سـرزمـين “ديلمـون”، آن جـا كـه آفتـاب بـر مىدمـد، سـكونت گـزيـد.[٢٢]
ثروتهايت را نجات بده؛ حيات خويش را بجوى؛
و بذرهاى حيات را در آن انبار كن![٣٠]
اى خردمندترين خدايان، انليل دلاور، چگونه توانستى اينسان بىرحمانه سيل بهراهاندازى؟
گناه را برگردن گناهكار بگذار، تجاوز را بر گردن متجاوز.
به هنگام زيادهروى قدرى تنبيهش كن، او را زياد آزار مده كه خواهد مرد.
شايد اگر شيرى بشر را بدراند، كه بهتر از سيل.
شايد اگر گرگى نوع بشر را بدراند، كه بهتر از سيل.
شايد اگر خشكسالى جهان را نابود كند، كه بهتر از سيل است.
[↑] توفان نوح در تورات
[↑] مقايسه روايات توفان نوح و جمعبندى بحث
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۵]- ر.ک: ن.ک. ساندرز، حماسه گیلگمش، ترجمه اسماعیل فلزی (چاپ اول، انتشارات هیرمند، ۱٣٧٦) ص ۱٢ و ۱٣؛ ساموئل کریمر، الواح سومری، ترجمه داود رسایی (چاپ اول، انتشارات ابن سینا، ۱٣۴٠) ص ٢۱۹.
[۱٠]- یوسف اباذری و…، ادیان جهان باستان، (چاپ اول، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱٣٧٢) ج ٢، ص ٣٢٠ و ٣٢۱؛ بروسوس، (Berossus) ،مورخ و پیشوای معروف بابل در قرن سوم ق.م، در کتاب خود تاریخ بابل و آشور، که قدما آن را خلدئیکا( (Xaldaika یا بابیلونیاکا، (Babyloniaka) نامیدهاند و در عهد سلطنت انتیوخس اول، ٢٦۱-٢٨٠) (Antiokhos Soter) ق م) تالیف شده است، وقوع توفان را در عهد پادشاهی بهنام زیسوتروس، (Xisuthros) بیان میکند:
“نخستین خدیو روی زمین الاروس، (Alaros) بوده که ۴٣٢٠٠ سال پادشاهی کرد. پس از او ده پادشاه دیگر در مدت ۴٣٢٠٠ سال شهریاری داشتند. در عهد زیسوتروس، آخرین پادشاه این دوره، توفان روی داد و بعل، (Bel) ،ایزد بزرگ، جهان را نابود کرد. زیسوتروس چون پادشاهی خداپرست بود، از قبل وقوع توفان را توسط خدای خود کرونوس، (Chronos) میدانست؛ زیرا کرونوس بهوی گفته بود که چگونه کشتی بسازد و خود و زنان و فرزندان و کسان و جانوران را از آسیب برهاند”.بروسوس در ادامه با لحنی قابل ستایش توضیح میدهد که حتی خدای زیسوتروس (کرونوس) بهوی دستور داده بود که نمونهها و گزارشهایی از کلیه اشیا و اخبار آن زمان را فراهم کرده، آنها را در شهر سیپار، (Sippar) مخفی یا مدفون سازد. ر.ک: پورداود (گزارش)، یسنا، (چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، ۱٣۵٦) ج ۱، ص ۹۵؛ چارلز برلیتز، کشتی گمشده نوح، ترجمه احمد اسلاملو (چاپ اول، انتشارات کوشش، ۱٣٧۱) ص ۱٦۹. همچنین برای آگاهی از فهرست پادشاهان سومری – بابلی پیش از توفان و بعد از آن نگاه کنید به: اریک فون دانیکن، پیامآور گذشته ها، ص ٢٨۴ – ٢٧٨.[۱۱]- Samuel Kremer[۱۲]- برای آگاهی بیشتر از متن کامل داستان توفان سومری ر.ک: ساموئل کریمر، پیشین، ص ۱٧۵ – ۱٨٢.
[۱٧]- یوسف اباذری و…، پیشین، ص ٣٢۱.
[۱۸]- نقطه چین علامت شکستگی و یا ناخوانا بودن اصل لوحه سومری است.
[۱۹]- ساموئل کریمر، پیشین، ص ۱٧۹ و ۱٨٠.[٢٠]- Utu[٢۱]- دیلمون، :(Dilmun) بهشت سومریان که در خلیج فارس واقع است و گاهی آن را تحت عنوان “مکان طلوع خورشید” و “سرزمین زندگان” توصیف میکنند. آن جا صحنه یک اسطوره آفرینش سومری و مکانی است که برای قهرمان الهی توفان سومری، زی سودرا، توسط خدایان برگزیده شد تا همیشه در آن بزید. ر.ک: ن.ک. ساندرز، پیشین، ص ۱٢٢.
[٢۲]- ساموئل کریمر، پیشین، ص ۱٨٠ و ۱٨۱.
[٢۳]- ساموئل هنری هوک، اساطیر خاورمیانه، ترجمه علی اصغر بهرامی و فرنگیس مزداپور (انتشارات روشنگران، بی تا) ص ٦۵.
[٢۴]- برای آگاهی از متن کامل حماسه گیلگمش خوانندگان میتوانند به کتب زیر مراجعه کنند:– ن. ک. ساندرز، پیشین؛– احمد صفوی، پهلوان نامه گیلگمش، انتشارات امیرکبیر، ۱٣۵٦.[۳٠]- ف. ژیران و…، فرهنگ اساطیر آشور و بابل، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور (چاپ اول، انتشارات فکر روز، ۱٣٧۵) ص ٨٣.
[۳۱]- جان بی. ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت (چاپ پنجم، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ۱٣٧٢) ص ٧۱.[۳۲]- Shamash[۳۳]- ن. ک. ساندرز، پیشین، ص ۱۱۱.
[۳۴]- Adad[۳۵]- شولات، :(Shullat) طلایه دار روحانی توفان و هوای بد. (ن.ک. ساندرز، پیشین، ص ۱٢٧).
[۳۶]- هنیش (هانیش :(Hanish پیشاهنگ یزدانی توفان و هوای بد. (همان، ص ۱٢۴)؛ این نام در فرهنگ اساطیر آشور و بابل به صورت خانیش، (Khanish) ضبط شده است (ص ٨٣).[۳۹]- ن.ک. ساندرز، پیشین، ص ۱۱۱.
[۴٠]- Ishtar[۴۱]- ن.ک. ساندرز، پیشین، ص ۱۱۱ و ۱۱٢.
[۴۲]- Nisir[۴۳]- ر.ک: ن.ک. ساندرز، پیشین، ص ۱۱٢؛ جان بی. ناس، پیشین، ص ٧٢.
[۴۴]- ر.ک: ن.ک. ساندرز، پیشین، ص ۱۱٣ و ۱۱۴.
[۴۵]- واژه اراراط (ارارات) از کلمه اورارتو، (Orartu) که خود نام قدیمی ارمنستان بوده، مشتق شده است (چارلز برلیتز، پیشین، ص ۱٢). جیمز هاکس مینویسد: “ارارات (ملعون)، مقاطعهای است در مرکز ارمنستان که ما بین رود ارس و دریای وان و ارومیه واقع است (کتاب دوم پادشاهان، ۱۹:٣٧؛ کتاب اشعیا، ٣٧:٣٨). بعضی اوقات این لفظ بر تمام آن مملکت اطلاق شده (کتاب ارمیا، ۵۱:٢٧) و موافق روایات کشتی نوح بر این کوه قرار گرفت. این کوه بلند که ارامنه آن را “مسیس” و ترکان “اگریداغ” یعنی سراشیب و ایرانیان کوه نوح، اروپاییان غالبا اراراط و اعرابش “جودی” گویند، صاحب دو قله است که یکی مقدار چهارهزار قدم از دیگری بلندتر و به سلسله کوههایی که بهطرف شمال مغربی و مغرب ممتدند میپیوندد و همیشه این کوه عظیم دارای رتبه عالی بوده، دائما بر قلهاش برف نمودار است. ۱٧٠٠٠ قدم از سطح دریا مرتفع و از جمله آتشفشانهایی است که انفجار آخریاش در سال ۱٨۴٠ میلادی بوده. ر.ک: جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، (چاپ دوم، کتابخانه طهوری، ۱٣۴۹) ص ٣٠.
[۴۶]- ر.ک: جلالالدین آشتیانی، تحقیقی در دین یهود، (چاپ دوم، انتشارات نگارش، ۱٣٦٨) ص ۱۹.
[۴٧]- یوسف اباذری و…، پیشین، ص ٣٢٢.
[۴۸]- ر.ک: چارلز برلیتز، پیشین، ص ۱٦٢.
[۴۹]- افلاطون در رسالههای تیمائوس، (Timaios) و کریتیاس، (Kritias) به تاریخچه و سرنوشت آتلانتیس اشاره کرده است. وی ضمن اشاره به انحطاط اخلاقی مردم آتلانتیس پس از رسیدن به اوج تمدن، میگوید: این انحطاط زمانی پیش آمد که لئامت و خودخواهی بر صفات حسنه چیره شد. در آن موقع زئوس (خدای خدایان) چون مشاهده کرد “یک قوم مشهور باستانی به وضعی اسف انگیز گرفتار آمده” و “علیه تمام کشورهای آسیا و اروپا قیام کرده” تصمیم گرفت که عذاب مهیبی به مکافات عملشان بر ایشان نازل کند. بهگفته حکیم یونانی “چندی بعد زلزلههایی پیاپی روی داد و سیلها جاری گردید و در ظرف یک روز و یک شب شوم همه مردان جنگی در کام زمین فرو رفتند و نابود شدند. جزیره آتلانتیس نیز در دریا فرو رفت.” ر.ک: اندرو توماس، اسرار آتلانتیس، ترجمه ابراهیم الفت حسابی (بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱٣۵٣) ص ٢٢ و ٢٣؛ دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی (چاپ دوم، انتشارات خوارزمی، ۱٣٧٦) ج ٣، ص ۱٨٣۴.[۵٠]- Edda[۵۱]- چارلز برلیتز، پیشین، ص ۱٧٧؛ از میان دلایل متنوعی که به عوامل آسمانی، یا به علل زمینی و طبیعی مرتبط بوده و موجب نابودی بشر گردیده، میتوان بهنظریه جالبی اشاره کرد که در بین فرهنگها و معتقدات ملل باستان یونان، مصر، هندوستان و حتی قبایل سرخ پوست امریکا رایج بوده است. این نظریه علت اصلی وقوع حوادث هولناک را خود بشر و گسترش تمدن او دانسته و معتقد است که بشر رشد غیرعادی در علوم و تکنولوژی داشته ولی از امکانات فنی و نیروهای علمی خود در جهت مثبت استفاده نکرده است. بنابراین کنترل نیروهای مخرب را از دست داده، که نهایتا همین نیروها موجبات نابودی ناگهانی بشر را فراهم آوردهاند. بهطور مثال، قبایل سرخ پوست هوپی معتقدند که در زمانهایی بسیار دور جنگ سختی در گرفته بود که از وقایع آن جز چند نکته و خاطره کوچک چیزی برجای نمانده است. در افسانههای این قوم از شهرهای بزرگ و تمدنهای پیشرفتهای یاد شده که به قول آنان به علت گسترش حس زیادهطلبی و عدم توانایی کنترل آن جنگهای سختی در گرفت و در نتیجه تمدنشان به نابودی کشیده شد. همچنین درباره چگونگی نابودی شهرهای بزرگ آمده است که با بهکار بردن “پاتووتا” (سوپر بمبافکن)های پرنده، شهرها منهدم شدند و جنگها نیز زمانی به پایان رسیدند که تفاوتی بین خشکی و دریاها دیده نشد. همه چیز حتی شهرهای باشکوه، پاتووتاهای پرنده و گنجهای ارزشمندشان با شیطان در آمیختند و به اعماق اقیانوسها فرو رفتند … .” ر.ک: همان، ص ٢۵٢ و ٢۵٣.
[۵۲]- Hopi[۵۳]- چارلز برلیتز، پیشین، ص ۱٨٢.
[۵۴]- یکی از آثار بابلی که در آن به اندازههای کشتی اشاره شده، طول آن را ششصد ذراع، ارتفاع و عرض آن را شصت ذراع ذکر کرده است. در یکی از آثار این قوم، ابعاد محیرالعقول دیگری ذکر شده و عرض و طول کشتی را به اندازه پنج استادیون (Stadion) (واحد طول برابر ٦٠٠ پای یونانی و معادل ۱٨۵ متر) طرح کرده است. البته ارائه این ابعاد حیرتانگیز از یک کشتی در میان بابلیان احتمالا به سیستم حساب و شمارش آنها که بر اساس ضرایب عدد دوازده استوار بوده، مربوط میشود. جالب است بدانیم که در اواخر قرن هفدهم ایزاک نیوتون، ریاضیدان و دانشمند معروف، توانست طی یک سری محاسبات ریاضی ابعاد کشتی را بهمیزان ۹٢/٦۱۱ فوت طول، ٢۴/٨۵ فوت عرض، ۵٦/۵۱ فوت ارتفاع (از صفحات ته کشتی تا دکل بالایی آن) تعیین کرده، وزن خالی آن را ۵٨/۱٨٢٣۱ تن اندازهگیری کند. ر.ک: همان، ص ۱٦٣ و ۱٦۹.
[۵۵]- به استناد افسانههای چندگانه ملل و قبایل سراسر جهان، تعداد کوههایی که کشتی پس از آرام شدن توفان بر آن قرار میگیرد تا پنجاه عدد رسیده است. برخی از این کوهها ناشناختهاند و فقط نام و نشانی در افسانهها دارند و یا نام قدیمیشان با گذشت اعصار تغییر کرده است، در حالی که بعضی از آنها نیز شناخته شده هستند. از سویی افسانههای فردی یا قومی مربوط به توفان که رهبران آنها از جمله ناجیان چنین سیلابهای مهیبی به شمار میرفتهاند، به یکصد عدد نیز بالغ میشوند. ر.ک: همان، ص ٢۴٠.
[۵۶]- جان الدر، باستانشناسی کتاب مقدس، ترجمه سهیل آذری (چاپ اول، انتشارات نور جهان، ۱٣٣۵) ص ٣٣.
[۵٧]- ر.ک: همان، ص ٣۴؛ ادوارد شی یرا، الواح بابل، ترجمه علی اصغر حکمت، (چاپ اول، انتشارات ابن سینا،۱٣۴۱) ص ۱۹۱ و۱۹٢.[۵۸]- Edward Chiera[۵۹]- ر.ک: ادوارد شی یرا، پیشین، ص ۱۹٣ و ۱۹۴.
[٦٠]- HowardTeeple[٦۱]- ر.ک: چارلز برلیتز، پیشین، ص ٢٢٦.
[↑] کتابنامه
□ کتاب مقدس، انجمن کتاب مقدس، چاپ دوم، ایران، ۱۹٨٧.
□ دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، ۱٣٧٦، ج ٣.
□ اباذری، یوسف و…: ادیان جهان باستان، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱٣٧٢، ج ٢.
□ آشتیانی، جلالالدین: تحقیقی در دین یهود، تهران، نشر نگارش، چاپ دوم، ۱٣٦٨.
□ الدر، جان: باستانشناسی کتاب مقدس، ترجمه سهیل آذری، انتشارات نور جهان، چاپ اول، ۱٣٣۵.
□ برلیتز، چارلز: کشتی گمشده نوح، ترجمه احمد اسلاملو، تهران، انتشارات کوشش، چاپ اول، ۱٣٧۱.
□ بی. ناس، جان: تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، ۱٣٧٢.
□ پور داود (گزارش): یسنا، به کوشش بهرام فرهوشی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱٣۵٦، ج ۱.
□ توماس، اندرو: اسرار اتلانتیس یا گنج ابوالهول، ترجمه ابراهیم الفت حسابی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱٣۵٣.
□ دانیکن، اریک فون: پیامآور گذشتهها، بدون نام مترجم و سال انتشار.
□ ژیران، ف. و…: فرهنگ اساطیر آشور و بابل، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران، انتشارات فکر روز، چاپ اول، ۱٣٧۵.
□ ساندرز، ن.ک.: حماسه گیلگمش، ترجمه اسماعیل فلزی، تهران، انتشارات هیرمند،چاپ اول، ۱٣٧٦.
□ شی یرا، ادوارد: الواح بابل، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات ابن سینا،چاپ اول، ۱٣۴۱.
□ کریمر، ساموئل: الواح سومری، ترجمه داود رسایی، تهران، انتشارات ابن سینا، چاپ اول، ۱٣۴٠.
□ هاکس، جیمز: قاموس کتاب مقدس، تهران، کتابخانه طهوری، چاپ دوم، ۱٣۴۹.
۱٦. هنری هوک، ساموئل: اساطیر خاورمیانه، ترجمه علی اصغر بهرامی و فرنگیس مزداپور، تهران، انتشارات روشنگران، بی تا.