موسی حاتمیان :
ارابه مرگ قیصر حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر ایران، در به صلیب کشیدن جوانان میهنمان، از سراسر ایران تا تهران، شتاب گرفته است، و در هفته گذشته، پس از خلق آویز و اعدام دست کم یازده زندانی دستگرد اصفهان(۹ تا ۱۶اردیبهشت) و دهها زندانی دیگر در زندان های تهران و شهرستان ها، در مقابل خانه ی مادر و پدر خسرو بشارت نیز توقف کرد، و پس از ۱۴ سال حبس فرزندشان، بر آنها منت گذاشته، تا بر خلاف ناپدید شدگان قهری پیش و پس از خاوران، پیکر عزیزیشان را به آنها برگرداند.
یکی از چهار نفر حلق آویز شده در دستگرد اصفهان، در ساعت ۱۰:۳۰ آخرین جمعه ی پیش از اعدام، در تماسی با یکی از دوستانم، آخرین وضعیت را اطلاع داد، که ارابه ی مرگ خامنه‌ای، در سپیده دم نزدیکی آنها را هم سوار، و در مناره ی اذان نکبت اسلامی آنها را نیز حلق آویز خواهد کرد، و در حالیکه سایت های مجاهدین برای اعدام این زندانیان نیز واکنش نشان دادند، اما رجوی و مزدورانش که هنوز هم به هر بهانه‌ای برای حمله و تهدید کودک سربازان اشرف، افسار پاره کرده و می کنند، حاضر نیستند بگویند، که چرا محکومین به مرگ در جزیره شیطان آلبانی، نمی توانند مانند زندانیان محکوم به اعدام دستگرد اصفهان، با اقوام و دوستان تماس تلفنی داشته باشند! و حالا در حالیکه رضا رسایی، توماج صالحی، محمود مهرابی، عباس دریس، مجاهد کورکور و دهها زندانی دیگر در خطر اعدام هستند، و برای زندانیان سیاسی و بهایی و… حکم های زندان و شلاق و مصادره اموال کیلویی صادر می کنند، امروز وكيل توماج صالحی اعلام کرد، که ملاقات های توماج مشروط به فیلم برداری شده است، تا لابد سناریوهای پروپاگاندای بازجو خبرنگاران حکومت قتل عام آماده شود.
همزمان گله های وحشی جنایتکاران حکومت اسلامی در خیابان های سراسر میهنمان، مرزهای شقاوت در حمله به دختران و زنان ایران را در نوردیده اند، و در حالیکه بعضی دولت ها و نهادهای سازمان ملل به محکومیت های بی ضرر بسنده کرده اند، و حتی امروز لایحه دو حزبی حمایت از استفاده اینترنتی در ایران تصویب شد، سیمای بردگان جزیره ی شیطان رجوی، به همراه سایت های چپی و حتی اصلاح طلبی، خوشبختانه از این همه بیداد و توحش افسارگسیخته ی حکومت اسلامی، داد و فغان به راه انداخته اند، اما بی هیچ عذر تقصیری! و هیچ کدام به روی نامبارک نمی آوردند، که وقتی ارابه مرگ حکومت اسلامی را از پشت بام مدرسه رفاه هل می دادند، و برای عبورش از روی مزدوران امپریالیسم هورا می کشیدند، و با همان جنون ضد سلطنتی – ضد امپریالیستی، برای محکومیت «اولین قیام ستایش انگیز گردآفریدان و فریاد بلند زنان ایران، بر علیه پرچم اسلام سیاسی حجاب، و تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران» و حمایت همه جانبه از خلیفه مسلمین جهان، برای خدای دهه شصت خمینی، فرش سرخ کرملینی و جامعه بی طبقه توحیدی پهن کردند، که دو سال بعد از آن، این قَصْواء شتر محمدی حکومت اسلامی، جلوی ستادها و پایگاه های خودشان هم خوابید ، و اکنون خامنه‌ای جلاد به اتکای همین پیشینه و همدستی ها، مجدداً همان خدای قتل عام دهه شصت را به خیابان‌ها و زندان ها کشانده است.
اکنون چند دهه پس از توجیه قتل عام یهودیان، در نشریه مجاهد شماره ۳ و دم تکانی رجوی برای شروع قتل عام خمینی از پشت بام مدرسه رفاه، چپ جهانی نیز با همان شعار چپ ایرانی(پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید) برای حمایت از تروریست های حماس، و ریختن یهودیان به دریا، با همان توجیه مجاهدین در قتل عام هفتم اکتبر، خیابان ها، دانشگاه ها و پایتخت های اروپایی را به اشغال خود درآورده اند، و مانند شبه روشنفکران بی هویت ملی ایرانی، در “ابتذال شر” کنونی نیز از شعارهای خلافت فاشیسم اسلامی در آلمان و لندن و… حمایت می کنند، و همین امروز نیز وقیحانه با شعارهای الله اکبر در آلمان مجدداً تجمع و تظاهرات کردند.
تمامی این گرد و خاک بر پا شده از طوفان الاقصای حکومت اسلامی پس از قتل عام هفتم اکتبر، در حالی به بهانه‌ی “نه به جنگ” و با حمایت های مالی، لجستیکی و… طرف های ذینفع ادامه دارد، که همین امروز محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در اجلاس سران اتحادیه عرب در منامه گروه شبه نظامی حماس را متهم کرد، که با حمله بی سابقه و مرگبار به اسرائیل در هفتم اکتبر، مسبب حمله به غزه بوده است… اما چپ ایرانی و جهانی که از محمود عباس فلسطینی ترند، گوششان بدهکار رهبران فلسطینی و عربی نیست، و مانند رجوی که پس از تمامی شعارهای مرگ بر شاه، به دامان شاه حسین پناه برد، از یاد برده و می برند، که همین امروز ملک عبدالله نسبت به افزایش نگران کننده ی قاچاق اسلحه و مواد مخدر حکومت اسلامی برای سرنگونی پادشاهی اردن هشدار داده است، و اگر چه کشتار غیرنظامیان از سوی همه ی طرف های درگیر این سرزمین مقدس نفرین شده در دهه‌های گذشته صورت گرفته است، اما این مدعیان دو آتشه ی فلسطین فراموش می کنند، که شاه حسین و اسد و دیگر رهبران عرب، قتل عام فلسطینیان در سپتامبر سیاه، و… را رقم زدند، ولی باز هم یهودیان در المپیک تابستانی ۱۹۷۲ مونیخ بهایش را پرداختند، و مجاهدین و چپ ایرانی و جهانی باز هم برای تروریست های حماسی سپتامبر سیاه هورا کشیدند! چ، بله، در حالی که بعد از رضی و چندین رأس از جانوران جانی سپاه، حماس و حزب‌الله، همین دیروز با همکاری اطلاعاتی موساد، حسین ملکی را نیز به بهشت قاسم سلیمانی روانه کردند، امروز اسماعیل قاآنی نیز در ادامه همین شعارهای چپ جهانی و تکراررجزخوانی های سردار قاسم سلیمانی، امروز هم برای متحدان اسرائیل خط و نشان کشید، که “حساب فرانسه، آلمان و انگلیس سرجای خودش است”!
شعارهای «نه به جنگ» چپ درمانده و شبه روشنفکران بجا مانده از بهمن سیاه پنجاه و هفت در حالی گوش فلک را کَر کرده است، که جنگ داخلی بین حکومت اسلامی اشغالگران، با زنان و مردان ایران، و از زندان تا خیابان، بشدت در جریانست، و هر روز قربانیان این جنگ بر خاک می افتند، اما نه فقط فرزندان میهن، بلکه بر اساس “مقاله مجله «ساینس» و گزارشی تکاندهنده از وضعیت فرونشست زمین در ایران؛ ۵۶ هزار کیلومترمربع از مساحت کشور و ۲۶۵ شهر در کام فرونشست هستند” که پس از جنگل خواری و کوه خواری هیولای حکومت اسلامی، سیل بی‌سابقه در خراسان و دیگر استانها، با صحنه‌های «آخرالزمانی» ناشی از سیل، تنها نشانه های اولیه ی سونامی وحشتناک بلعیده شدن ایران هستند، که امروز سردار احمد وحیدی، وزیر کشور جنایتکار دولت رییس‌جمهور قتل عام، که برای به اصطلاح رسیدگی مشکلات سیل ویرانگر در مشهد به این شهر سفر کرده، با وقاحت می‌گوید: “این سه نفری هم که فوت کرده‌اند، بدهید مجانی دفنشان کنند و کفن و دفنشان مجانی انجام شود” تا همان شعار خمینی را یادآوری کند، که دلخوش به این نباشید که اتوبوس و آب و برق را مجانی می کنیم… و همین چپ و مجاهدین با شعارهای امروز، در همان روز نیز با شعار مرگ بر شاه، برایش هورا می کشیدند…!
اما سرانجام این همه بیداد حکومت اسلامی، قتل و تروریسم حکومتی، سرکوب و اعدام زندانی و… چه خواهد بود؟
اگر چه خامنه‌ای، سرداران سپاه و اتاق فکر هایشان در این گرد و خاک حماسی و چپ جهانی، فرصت را برای تجدید حیات خدای دهه شصت و کشتار و سرکوب غنیمت شمرده اند… اما اگر به واقعیت صحنه دقت کنیم، تمامی این عر و تیزهای خامنه‌ای و سرداران جنایتکارش، نه از موضع قدرت خدای دهه شصتی، بلکه از فرط استیصال و وحشت فروپاشی می باشد، که حتی در بین نیروهای سنتی حامی خودش هم با انتخابات ۷ درصدی هفته گذشته هیچ مشروعیتی برایش باقی نمانده، و ریزش بی وقفه ی همراهان سابق نظام، فقط یکی از نشانه‌های نزدیک شدن حکومت اسلامی به خط پایان است!. البته واضح است که اتاق فکر های اطلاعاتی، مانند سوار شدن بر امواج خروشان سال گذشته، و تولید جوانان محلات مختلف، تلاش می کنند، که بر همین موج ریزش نیز سوار شده، و افرادی را نیز بنام ریزشی، برای اهداف خود به جانب شاهزاده رضا پهلوی ارسال کنند، که البته هوشیاری ایشان و تمامی میهن دوستان را طلب می کند، اما همچنانکه در هفته گذشته و در پاسخ به سوال “چه باید کرد” تأکید کردند، “باز کردن مسیر برای تمامی کسانی که دستشان به خون و جنایت آغشته نیست، تنها راه یک گذار واقعی از حکومت نکبت اسلامی با کمترین هزینه است”!
بله، “اگر مقهور گرد و خاک های تروریستی نیابتی خامنه‌ای، و افزایش همزمان حجاب بان ها و تونل های وحشت متروهای تهران تا غزه و… توسط اصحاب جنایت حکومت اسلامی نشویم، بوضوح می توان دید، که خامنه‌ای پس از طراحی و اجرای قمار بزرگ خودش در قتل عام هفتم اکتبر”* و بخصوص پس از آخرین حمله ی موشکی – پهبادی به اسرائیل، حکومت اسلامی مانند مرغ سربریده ی پیش از جان دادن، ظاهراً بلندتر می پرد!
«پس از آبان خونین، و تمامی وقایع شورانگیز سال گذشته، من نیز که سودایی جز آزادی مردم و میهنمان در سر ندارم، با همین رویکرد، در مقاله ی یکشنبه ۱۷ مهر سال گذشته نوشته بودم:
سوالی که در رسیدن قطار انقلاب به ایستگاه ماقبل پیروزی پاسخ روشن تری می یابد، این است که:
آیا شخصیتی ترکیبی مانند نسرین ستوده، و نرگس محمدی، که توان ایفای نقش ماندلایی کاوه ی زن ایرانی را دارا هستند، فرصت ایفای این نقش تاریخی را بدست خواهند آورد؟.
آیا اتاق فکر و قدرتمندان تاریکخانه ی حکومت اسلامی، با توجه به اینکه می دانند، بر خلاف وابستگان حکومت پهلوی، آنها هیچ جایی در جهان ندارند، و یا مانند قدرتمندان کا گ ب، و آفریقای جنوبی، برای گذار ایران و ایرانی، به یک آشتی ملی واقعی نظیر آفریقای جنوبی، چنین شهامت و انتخابی خواهند داشت، که برای پیشگیری از یک خونریزی و انتقامی تاریخی! این فرصت گذار را ایجاد کنند؟
و این نیز همان تأکید شاهزاده رضا پهلوی در طول سال گذشته تاکنون برای استفاده از تمامی امکانات و فرصت های داخل کشور، برای گذار هر چه کم هزینه تر از این حکومت نکبت اسلامی بوده است، که متأسفانه جاهلانه یا عامدانه مورد حملات رذیلانه ی غیر دوستداران ایران قرار گرفته است.»*
و سخن پایان، این است که روند رخدادهای داخلی، منطقه ای و بین‌المللی به هر سمتی که برود، و درب طوفان حماسی خامنه‌ای بر هر پاشنه ای بچرخد، بی تردید، نه خامنه‌ای پلشت و خدای دهه شصت، نه سرداران و جنایتکارانش، و نه هیچ حمایت و نیرویی، دیگر نمی تواند مانع از بروز آتشفشان خشم جوانان و تمامی مردم و اقوام میهنمان، برای سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران و باز پس گیری ایران شوند، آتشفشانی که همچنان فعال است، و روز فوران و جاری شدنش در کف خیابان ها دیر است و دور نیست!
پنجشنبه بیستم اردیبهشت برابر با May 17, 2024
*لینک مقالات مورد اشاره:
