جواد مفرد کهلان :
قرآن به معنی ایرانی سرودهای دینی آسمانی (گرُ-ان) با اوستا و زبور (مزامیر) مترادف به نظر می رسد:
از آنجایی که واژهٔ اوستایی گرُ به معنی خواندن سرود و زمزمه های آسمانی است که در واژهٔ اوستایی گرو-دِمان (جایگاه سرودهای دینی، بهشت) به کار رفته است؛ لذا نام قرآن می تواند توسط سلمان فارسی (عجمی) پدید آمده باشد که مطابق خود قرآن اعراب معاصر مخالف محمد هم آن را به عجمی نسبت می داده اند. محمد هم در جواب می گفته است قرآن من به زبان فصیح عربی است. تصادفاً گرُ اوستایی در گرُان با قَرء در عربی (یعنی خواندن) همخوان شده و در عربستان جا افتاده است. منتهی در این بین معنی اوستایی خواندن سرود و زمزمه های آسمانی، متعالی و اساسی است. از سوی دیگر نام قرآن در زبان پارسی به صورت نبی، نپی، یا نوی (کتاب با شکوه و اصلی) هم آمده است که مترادف صورت پهلوی اپستاک (پایه و بنیاد و متن اصلی) مربوط به اوستا و خود اوستا است و این نام فارسی نبی به وفور در ادبیات کلاسیک پارسی به کار رفته است تنها برای نمونه، دو بیت زیر از دو چکامه سرای نامدار، به ترتیب، منوچهری دامغانی و مولوی رومی ارائه میگردد:
>بسیار کس بود که بخواند ز بر نبی… تفسیر او نداند جز مردم خبیر> <از پی این عاقلان ذوفنون… گفت ایزد در نبی، لایعلمون<
नाभि m. nAbhi sovereign or lord paramount, origin
nibig: book
در پهلوی اَفد-ستا (اَوس-ستا) به معنی سرود ستایش با شکوه دینی است. واژهٔ اَفد (اَوس) در کلمهٔ فارسی افسون هم باقی است:
आभास m. AbhAsa splendour
स्तुवीते{स्तु} verb stuvIte[stu] praise[hymn]
بی جهت نیست منابع یونانی رومی کهن نام یا عنوان مغ بزرگ و معروف زمان خشایارشا را اوستانس (اوستانه، نیایشگر والا) آورده اند.
بعضی پژوهشگران نام قرآنی زبور را از ریشه عبری زمره (זימרה) دانستهاند که به معنی آواز یا سرود با شکوه یعنی مترادف اوستا است. یهودیها در ایران پیش از اسلام هم بوده اند از دانش دینی مغان تأثیر پذیرفته اند و نام مزامیر (سرودهای دینی با شکوه) را به تقلید از نام اوستا بر روی سرودهای دینی خود گذاشته اند و محمد نیز مزامیر (زبور) را مرجع خود قرار داده است. ملتهای قدیم نیز داد و ستد فرهنگی داشته اند. مغان هم تافتهٔ جدا بافته نبوده از سکاها و بابلیها و دیگران اخذ کرده اند.
تطبیق زبور با مزامیر
برخی پژوهشگران زبور مذکور در قرآن را با مزامیر در عهد عتیق/تنخ برابر دانستهاند. با این که مزامیر بیشتر به عنوان کتاب دعا و تسبیح شهرت دارد؛ زبور و بخشهای بزرگی از مزامیر به داوود منسوباند. در قرآن از زبور آورده شدهاست که بندگان نیکوکار خداوند وارث زمین خواهند شد. در مزامیر داوود، آیهای با معنی مشابه آمدهاست:
زیرا که خداوند عدالت را دوست میدارد و بندگان صالح خود را رها نمیکند بلکه از ایشان نگهداری میکند زیرا که درخت شریران بریده خواهد شد. و صدیقان وارث زمین شده تا ابد در آن سکونت خواهند کرد؛ زیرا که زبانشان به حکمت گویاست.(مزامیر ۳۷:۲۹)
برخی نیز آیه قرآن در سوره انبیاء را با این بخش مزامیر تطبیق دادهاند.
زیرا که شریران منقطع میشوند اما متوکلان به خداوند وارثان زمین خواهند شد. و متواضعان وارث زمین شده از سلامت بهره خواهند برد. شریر دندانهای خویش بر او میفشارد، اما خداوند بر صدیقان متبسم است. (مزامیر ۳۸:۱۱)
آیات دیگری از مزامیر نیز مفهومی نزدیک با آنچه در قرآن آمدهاست دارند:
خداوند روزی صالحان را میداند و میراث ایشان زمین ابدی باشد که در زمان بلا خجل نشوند و در ایام قحطی سیر خواهند شد. این متبرکان خداوند زمین را به میراث میبرند.(مزامیر ۳۸ ۹:۱۱)
برخی از علمای مسلمان که زبور را اشارهای به کتب انبیای پیشین و نه فقط کتاب داوود میدانند، این آیه قرآن را با آیه مشابهی در سفر خروج برابر دانستهاند.
و بندگان خود ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب را به یادآور چونکه به ذات خود برای ایشان سوگند یاد کرده بهایشان گفتی که ذریه شما را چون ستارههای آسمان بسیار خواهم گردانید و تمامی زمینی که دربارهاش گفتم به ذریه شما خواهم بخشید که تا ابد وارث آن باشند. (خروج ۳۲:۱۱)
با این حال در این مورد که منظور از زبور، همان مزامیر است، اطمینان وجود ندارد. یهودیان و مسیحیان خود معترفاند که از ۱۵۰ مزمور در عهد عتیق، تنها ۷۱ یا ۷۳ مزمور را میتوان به داوود نسبت داد و دیگر مزامیر در سالیان دیگر افزوده شدهاند.
نوشتههای این کتاب، موسیقی مستتر شدهاست.
امّا کلمهٔ «مزامیر» در عربی جمع مزمار به معنی سرود و ترانه است. شعری که با موسیقی خوانده میشود. بر اساس روایت منابع سنتی، کتاب مزامیر را هفت نویسنده به نگارش درآورده اند:
داوود پادشاه، ۷۳ مزمور
پسران قورح، ۹ مزمور (مزامیر ۴۲، ۴۹–۴۴، ۸۴، ۸۵، ۸۷)
آساف، ۱۱ مزمور (مزامیر ۵۰، ۸۳–۷۳)
سلیمان، مزامیر ۷۲ و ۱۲۷
موسی، مزمور ۹۰
هیمان، مزمور ۸۸
ایتان، مزمور ۸۹.
منابع عمده:
١- فرهنگ لغات اوستایی، ترجمه و تألیف احسان بهرامی.
٢- فرهنگ لغات سنسکریت، ترجمه و تألیف محمدرضا جلالی نائینی.
٣- فرهنگ لغات پهلوی به فارسی، ترجمه و تألیف بهرام فره وشی.
۴- مزامیر تورات
۵- قرآن