اردبیل و سرئین، شهر و چشمهٔ ناهید، الههٔ زیبایی آبها

 

جواد مفرد :

نام اردبیل را میشود محل چشمهٔ بزرگ مقدس (سرئین= چشمهٔ زیبای ناهید) معنی نمود.

आर्थ adj. Artha honourable

ल n. bila opening, fountain

محل کوه هوگروآسیند (کوه خوب محل آبتنی شفا دهنده، سَوَلان)

अवस्नात n. avasnAta bath water

بنا به مندرجات کتابهای پهلوی دینکرد و زادسپرم دومین همپرسگی زرتشت با امشاسپندان در کوهی به نام هوگرو آسیند (هوکئیریه اوسنائیتی= محل آبتنی خوب کننده) با امشاسپند وهومن (بهمن) بوده است که مطابق مندرجات یشتهای اوستا این چشمه کوه هوکئیریه همان سرئین (چشمهٔ زیبا) چشمهٔ منسوب به الهه اردویسور اناهیتَ (ناهید) بوده است که آبهای دنیا را پاک و تصفیه می کرده و متصف به زیبایی بوده است:

او به صورتی در اوستا یاد شده که گمان می‌شود مجسمه‌های موجود در معابد او را توصیف کرده‌اند. آناهیتا بانویی «زیبا، شکوهمند، خوش‌اندام، فره‌مند، کمربند بر میان بسته، دارای موزه‌هایی که تا قوزک پایش با بندهای زرین، همه آراسته، درخشان و با بالاپوشی پوشیده، آراسته، پرچین و زرین، سپید بازو، آراسته به زیورهای زیبا از جمله گوشواره‌های چهار گوش زرین و گردنبند پَنام زرین، گردن زیبا و مقدس، تاج زرین هشت پر بر سر، آراسته به گوهرهایی همچون ستارگان درخشان، روشنایی دارای همه گونه آسانی، آراسته به صد ستارهٔ زرین هشت پاره، گردونه شکل، آراسته با نوارها، زیبا، دارای پنبری برجسته، نیکو ساخته، پوشانده در جامه‌هایی ببرین است. «

محل چهارمین همپرسگی نیز در آن سمت با امشاسپند شهریور در سرای (سراب) بوده که روستایی است در میوان (مهربان).

بقیهٔ پنج همپرسگی در کنار کوه سهند بوده است که محل زادگاهی زرتشت بوده است: نخستین همپرسگی کنار رود دائیتی (موردی چایِ) کوه اسنوند (سهند) با اهورا مزدا و سومین همپرسگی با اردیبهشت در توجان (اوجان)، پنجمین با امشاسپند سپندارمذ بر چشمهٔ خانیک (شاه بلاغی)، ششمین با خرداد در کوه اسنوند (کوه سهند) و هفتمین با امشاسپند امرداد بر دارجه زبره (پیچ کنار رود دارجه= مغانجیق) در کنار رود دائیتی (موردی چای).

معنی نام باذان فیروز اردبیل:

نام باذان فیروز شهر اردبیل به صورت پادان-پی-روذ به معنی محل چشمهٔ بالنده مطابق خود نام اردبیل یعنی شهر چشمهٔ مقدّس است. هیئت شهرام فیروز آن نیز به معنی محل شهر چشمهٔ شاهانه و رامش دهندهٔ شاه به نظر می رسد:

पदन adj. padana who or what goes or moves

पयस् n. payas (paya) water

रूढ adj. rUDha increased

چون در اوستا نام رود شهر اردبیل و چشمهٔ سرئین (زیبا و با شکوه) آن اَرِدوی سورَ اَناهیتَ (آب نیرومند بالندهٔ پاک) آمده است.

معنی محتمل بیل و اردبیل و سلسبیل

بیل به معنی چشمه و ارد-بیل به معنی شهر “چشمهٔ مقّدس” (سرئین، چشمهٔ زیبا) و سلسبیل هم به همین معنی چشمهٔ زیبا است. مطابق یک حدیث نبوی از عجایب المخلوقات در کوه سبلان چشمه ای از چشمه های بهشتی روان است:

सरस adj. sarasa (salasa) fresh, beautiful, juicy, powerful

बिल n. bila opening, fountain

بیل کشاورزی هم به معنی وسیلهٔ شکافتن از همین ریشه است:

बिलति{बिल्} verb 6 10 bilati[bil] cleave

बिलति{बिल्} verb 6 10 bilati[bil] split

هیئت ارمنی کهن نام اردبیل یعنی ارت-وَت هم به اوستایی (مادی) به معنی محل چشمهٔ پاک و مقدّس است.

holy ऋत adj. Rta enlightened,

वेग m. vega (Vedha) stream, fountain

نام اردبیل در منابع اورارتویی یعنی روتومانی نیز به معنی محل چشمهٔ مقدّس به نظر می رسد:

ऋत adj. Rta enlightened, holy

वन n. vana (mana) fountain

بر این اساس نام سُغدبیل در سمت تفلیس به معنی محل چشمهٔ آبتنی خوب بوده است. خود نام تفلیس را به محل چشمهٔ آبگرم گرفته اند:

सु- su- (“good”) (“pure”)

गाढ adj. gADha bathed in

معنی نام چشمۀ قرآنی بهشتی سلسبیل

دکتر محمد خزائلی در فرهنگ اعلام قرآن در مورد واژۀ سلسبیل که به قول لغت شناسان قدیم آن را به معنی آب گوارا و پیوسته جاری معرّب از زبانهای ایرانی می آورد، ولی اتیمولوژی آن را نمی داند: “لفظ سلسبیل در آیۀ ۱۸سورۀ انسان مذکور است: «عیناً فیها تسمی سلسبیلا». اهل بهشت از چشمه ای در بهشت سیراب میشوند که سلسبیل نامیده میشود.

اجزاء سلسبیل در اساس به وضوح در لغات هندوایرانی سَرَسَ (سَلَسَ، گوارا و زیبا و نیرومند) و بیل (چشمه) دیده میشوند یعنی چشمۀ گوارا و نیرومند است. جزء بیل در نامهای جغرافیایی ایرانی همچون خامده بیل (چشمۀ سیراب کننده)، اندبیل (چند چشمه)، اردبیل (اردی-بیل: دارای آب رود یا چشمه بالنده، رود اردوی-سور-اناهیتَ اوستا) و چشمه بیل معروف پاوه دیده میشود. به نظر می رسد نام قرآنی چاه ویل جهنم قرآن نیز صورتی از این واژه بوده باشد:

सरस adj. sarasa (salasa) fresh, beautiful, juicy, powerful

बिल n. bila opening

از آن جایی که در قاموس قرآن، سلسبیل نام چشمه ای بهشتی به شمار رفته است و مطابق حدیث نبوی منقول در عجایب المخلوقات این چشمه کوه سبلان (هُکر اوستا) یعنی همان چشمهٔ اردویسور اناهیت اوستا (چشمه پاک بالنده نیرومند) است که چشمه ای بهشتی به شمار رفته است، لذا نام سلسبیل با اردبیل (دارای چشمهٔ بالنده) و چشمهٔ سرئین آن یعنی چشمهٔ زیبا مطابق می‌گردد.

معنی نام الههٔ آبهای اوستا (اَرِدوی سورَ اَناهیتَ)

اتیمولوژی آناهیتا (اناهیتَ):

اَن حرف نفی برای موقعی است که یک اسم یا صفت با حروف صدادار شروع میشود. مثل اَن-ایران، اَن- اوشی-روان و اَن-اهیتَ. و آهیتَ/اهیتَ خود مرکب از آهو (عیب و بدی، آهوک پهلوی) و ایتَ (به درستی این طور) است. بنابراین اَناهیتَ به معنی آنکه به درستی بی عیب و کامل و سالم و پاک است:

अहित n. ahita evil

لذا آهیتا در نام آناهیتا (کسی که زشت و ناپاک و معیوب نیست) خود به معنی زشت و ناپاک و معیوب است. می تواند به هیت و هوت در کُردی (زشت) خلاصه شده باشد.

اَناهیتَ (بی عیب و سالم) می تواند عنوان و لقبی بر الههٔ آبها و زیبایی ایرانیان یعنی اَرِدوی سورَ (بسیار زیبا) باشد که چشمهٔ آبگرم زیبای  کوه هوکر (سبلان) سرئین (چشمهٔ زیبا) به وی اختصاص داشته است:

सरु adj. saru (saura) fine

योनि m.f. yoni (yauna) fountain

مطابقت شهر باستانی کوبینا با خیاو (وَراوی، مشکین شهر)

در سمت کوه سبلان نام شهر کوبینا (دارای آب گوارا) در نقشه های بطلمیوسی شمال شرق آذربایجان با خیاو (خی-آوَ، دارای آب خوب و گوارا) یا همان وراوی (دارای چشمهٔ آب مطلوب) همخوانی دارد:

कुभन्यु adj. kubhanyu desirous of water

वर्य adj. varya to be chosen

‌avi: watery

نام اردبیل در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران به صورت آمل (عالی و با شکوه) به عنوان زادگاه زرتشت به شمار آمده است:

अमूल्य adj. amUlya  excellent

دریاچۀ قلۀ کوه هُکر (سبلان) یعنی اورویس (مدور) در عهد باستان محل مینوی پرهیزگاران (ایزد ارد) به شمار می رفته است.

طبق حدیث نبوی منسوب به کوه سبلان که در نزهة القلوب حمدالله مستوفی می یابیم: “روح مرده بعد از خروج از تن به صورت دانۀ برفی بر کوه سبلان و ماسبلان (سبلان بزرگ) فرود می آید. قبری از قبور انبیاء (منظور ایزد ارد) و چشمه ای از چشمه های بهشت (منظور سرئین) در کوه سبلان واقع هستند.”

متقابلاً مطابق کتاب بندهش به روایت مهرداد بهار: مینوی پرهیزگاران (=ایزد ارد) برای پاکی زمین آفریده شده است که چون بر او (=زمین) دیوان به شب پلیدی فراز برند، او (=مینوی پرهیزگاران) پاکیزه بکند. او را این خویشکاری نیز هست که هر غروبی از هر آفریدۀ ایزدی فرّه ای باز به پیش هرمز شود، به اوشهین گاه آن فره به ستارۀ پایه آید و اوشبام (آن را) بپذیرد، به بامدادگاه به دریای اورویس [یعنی مدور، در قلۀ کوه هُکر (سبلان) که رود اردویسور ناهید از آن سرچشمه میگیرد] در آید و مینوی پرهیزگار [آن را] بپذیرد و به رَی (ارابه) که گردونه است، آید و به هر جانوری فرۀ خود را بسپارد. او که زمین را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه [از او] سپندارمذ آسوده یا آزرده بُوَد.

کوه سبلان (سَوَلان، محل سود) که در کتابهای پهلوی بیشتر تحت نام کوه هوگروائوسیند (کوه خوب کنش  آبتنی) معرفی شده همان کوه اوشیدم، اوشیدرن (کوه درخشان) زامیاد یشت اوستا به نظر می رسد. چون در زامیاد یشت نام کوه مقدس هُکر (هوگر، سبلان) تحت این نام خود ذکر نشده است.

دریاچهٔ قلهٔ سبلان (اورویس اوستا)