اروپا نام باستانی اوکراین بوده است

 

جواد مفرد کهلان :

معنی نام اروپا بنا به منابع هندوایرانی و یونانی:

نام اروپا به لغت سنسکریت و یونانی به معنی محل ارابه و محل دارندهٔ گشتاور خوب (ایو-روپه، ارابه) است. نام آنجا در نامهای اوستایی خونیرث (محل ارابه های با شکوه) و تخموروپه (آرپوکسائیس سکاها، تهمورث، پهلوان سرزمین ارابه) نیز مستتر است:

आरोप्य indecl. Aropya having made to mount [horse, chariot, bus, etc]

सु-  prefix  su- (hau, eu)  good. 

आरोप  m. Aropa (arbά, Ροπή)  rhetorical figure super-imposition

نام اروپا را در ترکیب eury-ope به معنی دارای پیشانی بلند نام ملکه ای فینیقی شمرده اند. ولی این نام در ترکیب  eu-  rope  به معنی گشتاور نیک (ارابۀ خوب) است که با واژۀ ارابۀ فارسی (آ-رَئوه اوستایی یعنی بسیار آسان رانده شونده) همخوانی دارد و به نظر می رسد نامی بر منطقۀ تاورهای کهن و کُل اوکراین (روتِن های اوکراین) بوده است که نامهایش معنی گردنده و چرخنده (چرخ و ارابه) را می دهند. در اساطیر سکایی تبر زرین سمبل تاورهای تبعۀ روتن ها آمده است.

نام فینیقیه که موطن الهه اوروپا (ایفی ژنی) به شمار آمده در اساس فونیکیه بوده است به معنی سرزمین قربانی کردن که مترادف معنی اوستایی تَئوروَ (تائور) به معنی آسیب رساندن است که ریشهٔ نام تَوَر (تبر) هم است که در اساطیر سکایی به همراه گاو آهن و قید و پیاله، ابزار زرین آسمانی سکاها به شمار رفته است. چون هرودوت در مورد خشونت در نزد تائورها می نویسد: «عادات تائورها چنین است: ربّة النوعی را می پرستند که به عقیدهٔ آنها لمس نشده است و او را ایفی ژنی (زن نیرومند آبها) دختر آگاممنون می دانند و هر یونانی را که در دریا اسیر کنند، یا کشتی او بشکند و خود او به ساحل افتد، برای این ربّة النوع قربانی می کنند، بدین ترتیب، که چماقی سر او می کوبند. و بعد سر او را از بدن جدا کرده و جسدش را از کوه به زیر افکنده، سرش به نوک میخ چوبین می زنند. هر دشمن که به چنگ آنها بیفتد، سرش را ریز ریز می کنند، بعد هر یک از آنها قطعه ای را به خانهٔ خود برده، به دودکش بخاری خانه اش نصب می کند و عقیده دارد که این قطعه در هوا خانه را محفوظ می دارد. گذران تائورها از غارت و جنگ است. «

ولی تائور در زبان سکاها که با زبان سنسکریت قرابت نزدیک داشته معنی شتابنده (چرخ و گاری) نیز می داده است که این هیئت مترادف نام روتِن و هیئت اصلی نام اوکراین است:

त्वरा f. tvarA hurry

त्वरा f. tvarA speed

بر این اساس نام اوستایی سرزمین سکاهای اروپایی یعنی توران به معنی سرزمین چرخ و ارابه بوده است. حتی نظر به واژهٔ اوستایی سَچ (روان شدن، سَک- در آذری) نام سکائیه نیز معنی سرزمین چرخ و ارابه را می داده است. قبلاً هم واژهٔ فارسی سکا (saka) را، مشتق از ریشه باستانی sak*، به معنی «رفتن، گشتن، گردیدن» گرفته اند. از سوی دیگر پارتهای سکایی تبار فلات ایران را به معنی نام موطن سابق خود (توران، اروپا) خونیرث (سرزمین ارابه های درخشان) نامیده اند که در اوستا ثبت شده است.

نظر به معنی نام الههٔ تائوری ایفی ژن (الههٔ نیرومند آبها) او با اردویسور اناهیتَ (الههٔ نیرومند و پاک آبهای بالنده) و اوروپه (اورو-آپه، در معنی اوستایی [الههٔ] آبهای گسترده) یکی است. مطابق اساطیر یونانی اوروپه از راه دریا با مرکب گاونر سواریش (تور) ربوده شد:

अप्य adj. apya coming from water

जनी f. jani woman

“Iphigenia” means “strong-born,” (strong-woman)

ریشهٔ هندواروپایی نام روتِن (سرزمین چرخ، اوکراین)

نامهای اوکراین و روتن در اصل  مترادف نام تائوریه به معنی سرزمین چرخ و گاری بوده اند‌:

ریشهٔ سکایی اصلی اوکراین:

वाहिक m. vAhika (uika) car or vehicle drawn by oxen

लयन n. layana (rayana) place of rest

rayon: area

نام اوکراین (اویکراین) بعداً در زبانهای اسلاوی تلخیص یافته و بدین صورت در آمده و به معنی سرزمین کناری گرفته شده است. چون آنجا در نزد وایکینگها اوت گورد (باغ بیرونی) خوانده شده است. در مقابل آسه گورد (باغ خدایان، روسیه) که محل استقرار خود وایکینگهای سوئدی بوده است.

ریشهٔ اصلی نام روتِن:

rotary (adj.)

1731, from Medieval Latin rotarius “pertaining to wheels,” from Latin rota “a wheel, a potter’s wheel; wheel for torture,” from PIE root *ret- “to run, to turn, to roll” (source also of Sanskrit rathah “car, chariot;” Avestan ratho; Lithuanian ratas “wheel,” ritu “I roll;” Old Irish roth, Welsh rhod “carriage wheel”). The root also forms the common West Germanic word for “wheel” (originally “spoked wheel”): Old High German rad, German Rad, Dutch rad, Old Frisian reth, Old Saxon rath.

بنابراین از آرپوکسائیس (پادشاه سرزمین ارابه) اساطیری سکاها که نامش در اوستا تخموروپه (پهلوان سرزمین ارابه، تهمورث) آمده و بر مردم تراسپی (خورندگان میوۀ کاج/اسب پرور، روس) و کاتیار (شمشیرزن، مجار) فرمان می رانده است، پادشاه مردم سکایی اوکراین منظور بوده است که هرودوت ضمن اسطورهٔ سکایی دیگر نام وی را گلْن (دارای چرخ) آورده که با نام شهر کیف (پایتخت) مطابق میگردد:

काय m. kAya capital, king

Slavic possessive suffix -ev (meaning belonging to)

نامهای برادر کوچک وی کولاکسائیس (پادشاه قبایل) و اسکیث (اسکولاو، جام) آمده و پادشاه تمامی سکاها به شمار رفته است.

نامهای برادر بزرگتر، لیپوکسائیس (پادشاه مردم خالکوبی شده) و آگاتیرسی (که سنت خالکوبی داشته اند) بوده و در سمت ملداوی و رومانی بوده اند و مردم تحت فرمان او ائوکاتها (کسانی که خانه های خوب دارند= بوهمیان) و ابزار طلایی او یوغ طلایی (نماد لهستانی ها) و طناب (نماد تراکیائیها) بوده اند:

लेप m. lepa spot

लिप m. lipa smearing

khshais: king

अङ्क m. aGka spot

तृषा f. tRSA strong desire

بودین و گلون نام روسها و اوکرائینیها در خبر هرودوت

مطابقت شهر کیِف با سزاریای نقشه های بطلمیوسی و گِلون باستانی:

نام شهر کیِف پایتخت اوکراین که آن را به پادشاهی اساطیری به نام کِی منتسب کرده اند، با سزاریای نقشه های بطلمیوسی به معنی محل فرمانروا مطابقت می نماید. بر این پایه نام شهر کیف از کلمۀ کَوی-وه (منسوب به شاه) در زبان سکاها و سرمتهای ایرانی باستانی ایرانی زبان به یادگار مانده است و آنجا مقر حکومتی ایشان بوده است. در شمال غربی آن نام شهری به صورت Ophlones (به سنسکریت یعنی شهر سنگی) دیده میشود که قابل تطبیق با Korosten حالیه (به سوئدی یعنی دژ سنگی) است:

उपल m. upala stone

به نظر می رسد خود سزاریای نقشه های بطلمیوسی (پایتخت، کیف) به جای شهر گِلون باستانی (شهر ابزار گرد، چرخ) شهر آرپوکسائیس اساطیری (شاه سرزمین چرخ) است. شهر چوبی که داریوش در سرزمین بودینها آتش زده است مطابق همین شهر گلون (کیف) به نظر می آید:

ग्लौ f. glau (gola) globe, round

from PIE *kw(e)-kwl-o- “wheel, circle,” suffixed, reduplicated form of root *kwel-

نام بودینها/تراسپیان جنگلی باستانی، خورندگان میوهٔ کاج این سمت با روسها (مردم بیشه ها) مطابقت می کند:

भूय n. bhUya (bo) being

दव m. dava[n] forest

त्रस n. trasa wood

pi: to nourish

نام بودی های ماد در سمت شهرزور (محل جنگلی) و مَزنی دئوَ (مردم جنگل خوشی) در شمال ایران با واژهٔ دی/دین در بو-دین مرتبط هستند:

معنی نامهای کادوسی/دیلم و مَزَنی دئوَ و وَرِنی دروجَ و گیلان (جنگل)

نام کادوسیان/دیلمان می تواند به معنی دارندگان دیلم و نیزه و نام مَزنی دَئوَ و وَرِنی دروجَ به مردم جنگلی محل خوشی می باشند که مغان به معنی دیوان مازندران و دروغپرستان وَرِنه گرفته اند:

दारुमय adj. dArumaya (deylama)  wooden

कदुष्ण adj. kaduSNa sharp

कदुष्ण adj. kaduSNa harsh

दिव n. diva wood

दव m. dava forest

दारुज adj. dAruja wooden

گی-لان (گیه-لان): جنگل

Gylan: forest