از خطا یک نسل را افکند در آتش گریخت

 

م – ت اخلاقی

از نگارش این متن تا به تنور ریختن بچه های پر انگیزه و فداکار مردم ایران به تنور قتل و کشتار آیت”الله” خمینی رهبر مرتجع انقلاب اسلامی ایران و اصحابش یعنی تا سالگرد ٣۰ خرداد زمانی باقی نمانده است .

مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران که تا قبل از ٣۰ خرداد   ١٣٦۰ از خمینی با واژ ه هایی همچون امام ،مجاهد اعظم ، رهبر ضد امپریالیست و یا ” دارای خطوط ضد امپریالیستی” یاد میکرد و یا از او طلب فرمان میکرد که با کلیه هوادران و میلیشا به جنوب لبنان رفته تا بر علیه حکومت به قول خودشان غاصب و صهیونیستی اسرائیل به جنگ بپردازد و یا طی اطلاعیه ای رسمی آمادگی نمود تا میلیشیا در زیر پرچم پاسداران به جنوب لبنان عزیمت کنند و مرتب از او کسب اجازه می نمود که فلان و بهمان بکند)جهت آگاهی از لیست اهدایی القاب شخص مقام رهبر به امام امت،میتوان به  آدرس زیر مراجعه کرد( :

https://www.iran-archive.com/start/1498?page=3

اما ناگهان بدون هیچ برنامه ریزی تشکیلاتی و مقدماتی و آماده کردن و یا حداقل با خبر کردن کلیه نیروها و بویژه هواداران  و میلیشیای جان بر کف ایستاده بر سر چهار راه ها،شخص رهبر یاد مبارزه مسلحانه کرده و در تاریخ ۲۸ خرداد ١٣٦۰ تمامی این درخواستهای مخلصانه از امام و پیشوا را کنار گذاشته و اعلامیه زیر را بدون سر دادن شیپور و دهل بدون هیچ مقدمه ای اعلام کرد:

اما متن اولین اطلاعیه سیاسی- نظامی :

اطلاعیه سیاسی-نظامی شماره ۲۵ سازمان

بسم الله الواحد القهار

مردم قهرمان ایران

مردم مبارز تهران

مزدوران ارتجاع سه شنبه شب ۲۶ خرداد ماه جاری، با حمایت دسته‌های متعدّد اوباش مسلّح و چماقدار، به خانه پدری برادر مجاهد مهدی ابریشمچی یورش برده و پس از ضرب و شتم ساکنان آن، بخشی از اموال و کتب موجود در خانه را به غارت بردند.

همچنین در همین ایّام شاهد دستگیریهای غیرقانونی اعضای دفتر ریاست جمهوری هستیم؛ که بعضاً حتّی خبر و اسامی افراد دستگیر شده نیز اعلام نمی شود. کما اینکه نقشه های وسیعی برای دستگیری کلیه شخصیتهای ترقّیخواه و ضدانحصارطلب کشور در دست آمادگی است. سازمان مجاهدین خلق ایران، ضمن اعتراض به این قبیل اقدامات ضدانقلابی و خلاف شرع و قانون، بدین وسیله از خلق قهرمان ایران کسب اجازه میکند تا از این پس ـ به یاری خدا ـ در قبال حفظ جان اعضای خود، به ویژه اعضای مرکزی سازمان که در حقیقت بخشی از مرکزیت تمامی خلق و انقلاب محسوب می شوند، قاطع ترین مقاومت انقلابی را از هر طریق معمول دارد.

بدیهی است برا بر اعلامیه حا ضر، از این پس مسئولیت هرآنچه که حین مقاومت انقلابی واقع شود، تنها و تنها بر ذمّه مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماقدار آنهاست که قصد آن کرده اند تا نقشه به پایان نرسیده شاه خائن و ساواک منفور او را در قلع و قمع مجاهدین به پایان رسانند. از این حیث برآنیم که نامبردگان هر که باشند و در هر لباسی دقیقاً شایسته سخت ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود. ضمناً سازمان مجاهدین خلق ایران این حق را برای خود محفوظ می دارد تا در هر موردی هم که کیفر فی المجلس جنایتکاران در حین انجام جرم ضدانقلابی میسّر نباشد، به زودی و به طور مضاعف، آمران و عاملان مربوطه را به جزای خود برسانند. و ماالنصرالامن عندالله.

مجاهدین خلق ایران ـ ۲۸/خرداد/۱۳۶۰””

حال این اطلاعیه پر معنی را به زیر ذربین برده و به برخی از جملات  آن که جوهره و ماهیت شخص مسعود رجوی(٣ بار با صدای بلند تکرار شود شوهر رئیس جمهور برگزیده تنها مقاومت) و همجنس اندیشه واپسمانده کپی برداری و رنگ آمیزی شده مکتبی پدر عقیدتی بزرگوارش یعنی “امام خمینی”( ٣ صلوات غرا فراموش نشود) است می پردازیم،

اعلامیه با ” بسم الله الواحد القهار” شروع می شود ،یعنی بنام الله خشن و بیرحم .

ما به عنوان بچه مسلمانهای پر شور انقلابی آن دوران و ماهیتا برابری طلب و آزادیخواه، هرگز ماهیت “الله” و بویژه نوع قهار آنرا نمی شناختیم ونه هیچگاه به آن فکر می کردیم ،تا به برکت عملکرد” اسلامی” بیش از ۴۰ ساله حکومت”جمهوری اسلامی ضد ایران” و عملکرد “اسلامی” و ضد انقلابی شخص مسعود رجوی و حواریونش با بهترین بچه های مردم ایران را در پروسه عمل روزمره شناختیم .

الله“ی که کوره آدم سوزی و سلاخی بنا کرده و سرب مذاب به بندگان خطاکار خویش وعده داده و یا برای آنها شربتی از  چرک آلوده به خون زنان بدکاره برای ریختن به حلقوم آفریدگان خودش مهیا کرده. ” الله “ی که فرمان داده است دست دزد بیچاره را قطع و در مواردی دست و پا را خلاف هم بریده و بنده خظاکار خویش را زمین گیر کند.( در این زمینه می توان به “کلام الله” مراجعه کرد و همه چیز را از نزدیک به عینه خواند) .

اعلامیه با دوجمله کوتا ه :

مردم قهرمان ایران و  مردم مبارز تهران ” ادامه یافته که عین رهبر فقید خویش یعنی “امام خمینی” که هر جا کم می آورد از جیب ملت مظلوم ایران و به نام  او تحت عنوان”امت حزب الله” یعنی جانوران هار و بی قلاده خویش یاد می کرد،آقای رجوی هم از ملت نجیب ایران تحت عنوان مبارز و قهرمان یاد می کند.

در ادامه میخوانیم که :

” مزدوران ارتجاع سه شنبه شب ۲۶ خرداد ماه جاری، با حمایت دسته‌های متعدّد اوباش مسلّح و چماقدار، به خانه پدری برادر مجاهد مهدی ابریشمچی یورش برده و پس از ضرب و شتم ساکنان آن، بخشی از اموال و کتب موجود در خانه را به غارت بردند.

آنچه که راجع به جانورهای هار ارتجاع در پاراگراف بالا آورده واقعی و شکی در آن نبوده و نیست، امّا آنچه که چشمگیر و قابل توجه است “برادر مجاهد مهدی ابریشمچی” است که خانه پدریش مورد تهاجم قرار گرفته. اگر به این جمله کوتاه خوب توّجه کنیم براحتی میشود لمس کرد که جناب ره-بر (ضمه ب)با زبان بی زبانی خطاب به خیل هوادار جان بر کف که تا کنون صدها بار در کف خیابانها به خاک و خون کشیده شده بودند می گفت  :

 ” خون ما رنگین تر از خون شماست ای بینوا

تو سیاهی لشکری هرچند دادت بر هوا

 انگار تا قبل از یورش به خانه پدری جناب ابریشمچی(حواری شماره1)، خانه پدری هزاران هوادار و میلیشای جان بر کف،یعنی بچه های مردم چه در تهران قهرمان و چه در سرتاسر ایران مبارز مورد هجوم مزدوران ارتجاع قرار نگرفته و دستگیر و زندانی و مورد شکنجه و در مواردی سربه نیست نشده بودند .و این تهاجمها و دستگیری ها در حالی ادامه داشت که جناب”ره-بر” پشیزی برای جان آنان قائل نبود و همچنان به مجیز گوئی پدر بزرگوار و مجاهد اعظمش یعنی امام خمینی ادامه میداد . جوهره شخص مسعود رجوی وحواریون را در ادامه همین اطلاعیه پس از بیش از ۴۰ سال براحتی میتوان دید که جناب قبله آدم و عالم و حواریون 1 و مابقی 0 ، یعنی صفری بی ارزش بودند که در جلو گامهای مبارک ایشان ردیف شده و باید همچنان ردیف شوند .عین مجاهد اعظم امام خمینی که بخاطر عدم توان پاسخگویی به نیروهای آزاد شده پس از انقلاب جهت پیشبرد میهن، کرور کرور بخشی دیگر از بچه های مردم ایران را روانه تنور جنگ کرد و پس از فرونشستن شهوت جنگ طلبیش آنها را در خیابانها رها کرد و یا روانه تیمارستانها و حواریون نزدیک به خویشرا به نان و نواهای آنچنانی  رساند که همچنان ادامه دارد.

برای شهادت در این مورد یعنی “بی ارزش بودن جان هواداران و میلیشا” و آشکار شدن به غایت هویت ضد انقلابی و ضد مردمی شخص مسعود رجوی و حواریون ، آیا میتوان فقط یک اطلاعیه ساده در اسناد سازمان مجاهدین هویدا نمود که به خمینی در جهت دفاع از جان هوادران و میلیشای جان بر کف سخنی و یا کلامی هشدار دهنده به میان آورده باشد ؟

براحتی میتوان مشاهده کرد که مورد ضرب وشتم قرار گرفتن و ریختن خون بچه های مردم ایران(هواداران و میلیشیا و گاها برخی از اعضاء) برای او تا زمانی که به شخص بز دل خود و حواریون به به و  چه چه گویش تهاچمی از سمت مزدوران ارتجاع صورت نگرفته بود،اصلا و ابدا بهایی و ارزشی نداشت .

در ادامه اطلاعیه آمده است که :

” همچنین در همین ایّام شاهد دستگیریهای غیرقانونی اعضای دفتر ریاست جمهوری هستیم؛ که بعضاً حتّی خبر و اسامی افراد دستگیر شده نیز اعلام نمی شود. کما اینکه نقشه های وسیعی برای دستگیری کلیه شخصیتهای ترقّیخواه و ضدانحصارطلب کشور در دست آمادگی است. سازمان مجاهدین خلق ایران، ضمن اعتراض به این قبیل اقدامات ضدانقلابی و خلاف شرع و قانون، بدین وسیله از خلق قهرمان ایران کسب اجازه میکند تا از این پس ـ به یاری خدا ـ در قبال حفظ جان اعضای خود، به ویژه اعضای مرکزی سازمان که در حقیقت بخشی از مرکزیت تمامی خلق و انقلاب محسوب می شوند، قاطع ترین مقاومت انقلابی را از هر طریق معمول دارد.”

دستگیریهای غیر قانونی اعضای دفتر ریاست جمهوری هستیم

جمله بالا چنین مفهوم میشودکه انگار کلیه دستگیریها و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن هوادارن و میلیشا و دیگر اعضا و هواداران دیگر جریانات سیاسی مورد خشم و غضب مجاهد اعظم امام خمینی همه قانونی بوده و اصلا قابل اعتراض و قابل حتی یک اطلاعیه دادن ساده جهت هشدار و اخطار ودفاع از آنها نبوده است .

در بخشی از این پاراگراف آمده است که :

” سازمان مجاهدین خلق ایران، ضمن اعتراض به این قبیل اقدامات ضدانقلابی و خلاف شرع و قانون، بدین وسیله از خلق قهرمان ایران کسب اجازه میکند تا از این پس ـ به یاری خدا ـ در قبال حفظ جان اعضای خود، به ویژه اعضای مرکزی سازمان که در حقیقت بخشی از مرکزیت تمامی خلق و انقلاب محسوب می شوند، قاطع ترین مقاومت انقلابی را از هر طریق معمول دارد.”

  • ” ضد انقلابی و خلاف شرع”.

 یعنی دیگر اقدامات تا کنون ضد انقلابی نبوده .

  • “از خلق قهرمان ایران کسب اجازه میکند” .

سئوال اینجاست که رهبر سازمان مجاهدین یعنی قبله عالم کنونی ،چه زمانی حتی هواداران و میلیشای جان بر کف را در جریان گذاشت که آقا تصمیم به شروع جنگ مسلحانه گرفته است ،تا چه برسد که از خلق قهرمان کسب اجازه کند ؟!

جنگی که مجاهد اعظم پدر بزرگوار و فاتح خیبر او یعنی سید اسدالله لاجوردی را  به آرزوی در دل مانده شان رساند که شب و روز جهت آن ثانیه شماری می کردند .  

  • ” اعضای خود، ” .

خوب توجه کنیم” اعضای خود، ،یعنی که بی خیال و :

بکش از مابقی، مارا سلامت

ندارند ارزشی جز یک حجامت

بله ریختن خون هوادار و میلیشیا ارزشی نداشت مگر خون حجامه ای که برای سلامتی تن سیاسی-مکتبی رهبر نیاز است به خاک ریخته شود تا در آینده ای نه چندان دور بالا بردن رقم 0(صفر) ها در جلو قدوم مبارک1(ره-بر) و گنده کردن لیست اسامی که همه خفه،ببینید تعداد 0 های جلو من شماره 1 را ؟

6 – “به ویژه اعضای مرکزی سازمان که در حقیقت بخشی از مرکزیت تمامی خلق و انقلاب محسوب می شوند”

اگر اعضای مرکزی سازمان در حقیقت بخشی از مرکزیت تمامی خلق و انقلاب محسوب می شوند، هواداران  شب و روز فعال دربدر در  خیابانها و در مدارس و دانشگاه ها و ادارات  قبل از “یورش به خانه پدری یکی از حواریون یعنی”مهدی ابریشمچی” را که اکثرا دانشجو و یا دارای تخصصهای بالا یعنی

واقعا سرمایه های ملی ایران بودند را چه باید نامگذاری کرد، و در حقیقت بخشی از چه چیز تمامی خلق و انقلاب محسوب می شدند ؟

تنها پاسخی که زمان به سئوال بالا داد این بود و هست که هیزم تنور جنگ ۲ مجاهد مسلمان( مجاهد کوتولو و مجاهد اعظم ) یکی برای حفظ قدرت و دیگری برای رسیدن به قدرت .  

اگر به عمق واژه ” تمامی خلق و انقلاب” توجه شود ،براحتی میشود دریافت که جای هیچ تعجبی باقی نمی ماند که در حال دائما خود را تنها مقاومت مردم ایران می داند،این تخم لق ۲ زرده در اصل از همان بیش از ۴۰ سال قبل در زیر زبان جناب قبله عالم شکسته شده بود و ما آنچنان غرق در درگیری با مجاهد اعظم(امام خمینی) بودیم و اسیر در قلعه هفت حصار امام اصغر(شوهر رئیس جمهور برگزیده تنها مقاومت) که به این مسائل نمی پرداختیم .

مابقی اطلاعیه را خود بخوانید و ببینید چه توپخانه ای قرار است راه اندازی کند که گوشت دم توپش هزاران هوادار و میلیشای رها شده و سرگردان در کوی وبرزن،بی خبر از ” شروع جنگ مسلحانه” قبله عالم است.، خود که سوار هواپیما شده و فتیله پرواز تاریخسوز را روشن کرد.

در اصل عملیاتهای تیم های نظامی پراکنده در شهرستانها و بویژه در تهران بهانه ای نبود،مگر یک استراتژی از قبل طراحی شده و سرگرم کردن جانوران هار و بی قلاده رژیم تا جناب رهبر و حواریون بتوانند فلنگ انقلابی و تاریخسوز را به منصه ظهور برسانند.یعنی آنهمه عملیات نظامی که توسط هواداران و برخی از اعضاء شکل جنگ مسلحانه با رژیم را بخود گرفته بود،اساسا جنگ و گریزهای در حین فرار رهبر و خواریون بودو اصالت نداشت .

این رهبر دریده که درس دریدگی را در مکتب رذالت پیشگان آموخته است، با کمال بیشرمی،جان به در بردگان از تنور کشتار خمینی  را که دست جناب را هم به لحاظ مکتبی و هم به لحاظ سیاسی خوانده و به افشا آن پرداخت اند و در اصل به تمام سوز کردن حکومت عدل علی آغاز شده توسط مجاهد اعظم امام خمینی(٣ صلوات فراموش نشود) کلید خورده و قرار است توسط رهبر تنها مقاومت( شوهر رئیس جمهور برگزیده تنها مقاومت فراموش نشود) به جامعه بی طبقه توحیدی بهمراهی خروج امام ١۲ از چاهی در سامرا به سر منزل برسد،نانشان را آجر کرده و همچنان می کنند،با کمال بیشرمی به وزارت بدنام همطراز “کمیسیون ضد تروریست” صاحب مرده اش  نسبت میدهد و با کمال پرروئی توحیدی به ضرب هزار وصله و پینه دوزی به آموزش دیدگان خود(انقلاب ایدئولوژیک کرده)  که به خدمت حکومت اسلامی ایران(آغاز گر حکومت عدل علی) در انجمهای رنگ و وارنگ”پدربزرگ” در آورده است ،قصد وصل کردن دارد،و این در حالیست که خود با تمام  وجود :

از خطا یک نسل را افکند در آتش گریخت

که البته گذر زمان ثابت کرد که بنظر این نگارنده خطا نبود ،بلکه اوج خود شیفتگی”امامگونه اعظم” و عقده های سرکوب شده چه بسا دوران کودکی و دیگر مشکلات این جناب قبله عالم بود که همچنان ادامه دارد .

  • سرنوشت(تیتر) این متن تک بیتی از یکی از اشعار شاعر در تبعید میهن آقای اسماعیل وفا یغمائی است که میتوان آنرا  در آدرس زیر مشاهده کرد :
  •  

http://darichehzard.blogspot.com/2020/06/blog-post_89.html#more

١٩ خرداد ١٣٩٩

 ۸ ژوئن  ۲۰۲۰