جواد مفرد کهلان :
شجره نامهٔ پسران تارح (بزکوهی) در تورات دارای اصل سکایی (منسوبین به بزکوهی) هستند:
تارح (سکا، بزکوهی) را در مقام پدر قبایل بزرگ سکایی جنوبی آورده و مصادره به مطلوب و بومی اسرائیل وانمود کرده اند:
ابرام (پدر عالی) و ناحور (خرخرکننده) و حرّان (آواز خوان) با تارگیتای اسکیتان (پدر عالی اسکیتان) و گرگر (خرخر کننده، صاحب جام/ اسکیث)، ستروخات (بلند آواز، کیمری، ریفات) همخوانی دارند.
افراسیاب (فرَ-اسپَ، بسیار افزاینده، بسیار کشور گشا) اساطیر ایرانی نیز در این رابطه همان مادیای اسکیتی جهانگشا است که از مصر باج ستانده بود و سرانجام در غار زیر زمینی (چاه) دستگیر شده و اعدام گردیده بود. نام او در تورات و نزد کاهن و مورخ مصری مانتو به صور یوسف (افزاینده، کشورگشا) و یوزارسیف (یاور اسکیتان) ذکر شده است. او تبارش به تارگیتای (پدر عالی) می رسید که در تورات آبرام (پدر عالی) نیای یعقوب (کشتی گیر، مترادف پارتاتوا پدر مادیا) است.
نام توراتی یوسف به معنی افزاینده اشاره کشورگشایی مادیا (فرَاَسپَ) و نام یوزارسیف مادیا که مانِتو نویسندهٔ مصری ٣٠٠ سال پیش از میلاد آن را ثبت کرده به لغت عبری به معنی یاور قوم جام (یاور اسکیتان) است:
Joezer: he that aids
Sippai: silver cup
Joseph: increaser
Pra (प्र). (fra) —ind.With adjectives it means ‘very’, ‘excessively’, ‘very much’
आस्फायते{आस्फाय्} verb AsphAyate[AsphAy] increase
نویسندگان تورات در این باب اساطیر و حماسه های اسکیتان شهر بیت شئان اسرائیل را که اسکیتوپول (شهر اسکیتان) نامیده میشد، به کل تاریخ اساطیری اسرائیل تعمیم داده اند.
نام ابراهیم و اولاد وی هم غالباً در اساس از ترجمهٔ نام و نشان پادشاهان سکایی معروفی گرفته شده اند که در عهد مادها به آسیای مقدم هجوم آورده و در کردستان و شهر بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل) سکنی گزیده بودند و نویسندگان تورات اسطورهٔ رهبران اساطیری و تاریخی مهّم آنها را از جمله با اساطیر مربوط انکی و دوموزی بابلی ترکیب نموده اند:
معنی نام اور کسَدیم موطن آبرام (ابراهیم، پدر امتهای فراوان):
موطن آبرام (پدر عالی، مترادف تارگیتای اسکیتان) بر خلاف نظر رایج اور کلدانیان (جنگاوران سمت بابل) نیست. بلکه در اصل سرزمین بزرگ سکاییان جنگاور آتشپرست شمال دریای سیاه است. بی خودی نیست که ابراهیم هم در رابطه با آتش است:
نظر به مطابقت اولاد آبرام یعنی اسحاق (خندان) و یعقوب (کشتی گیر) و عیسو (پرپشم) و یوسف (افزاینده، کشورگشا) با ایشپاکای اسکیتی (ایش-باکای، خندان)، پارتاتوا (بسیار توانا) و توگدامهٔ کیمری (مخلوق پشمالو) و مادیای اسکیتی (کشورگشای دانا، باج گیرنده از مصر)، موطن آبرام (پدر عالی=تارگیتای) یعنی اور کسدیم در معنی محل جنگاوران پرستندهٔ آتش، یادآور سرزمین سکائیان پادشاهی شمال دریای سیاه است که در آنجا الههٔ آتش تابیتی (تابنده) در بزرگترین مراسم شان در سطح وسیعی پرستش میشد. گروههای سکایی در عهد مادها در کوهستانهای زاگروس و شمال بین النهرین از جمله در بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل) سکنی گزیده بودند:
Ur: fire, city
kaṣādum
[Army → War]
revolt, attack,
OA : (D) : to seize hold , to take by force , to take possession (goods or persons) , to capture / confiscate / take prisoner (?) / to carry away as a prisoner (?).
در مورد نام اسحاق تورات گفتنی است: نام ایشپاکای اسکیت یعنی صاحب سروری که سارگون دوم آشوری را در دژ کولومیان (تخت سلیمان) به قتل رسانده بود، در تورات به معنی صاحب شادی گرفته شده و به اسحاق ترجمه شده است:
ईश adj. isha owning
भग m.f. bhaga majesty
ईश adj. isha owning
भोग m. bhoga joy
نام سکایی دیگر وی اسپارگاپیس (شاهزادهٔ عالی) بوده است:
ईश्वर m. ishvara supreme being
gapis: prince
مندرجات تاریخ هرودوت در باب پارالاتهای سکایی و مادها و مندرجات اوستا در مورد پیشدادیان و کیانیان و نوشته های بروسوس مورخ بابلی و مانِتو مورخ مصری معلوم میدارند که نام شیوخ اولاد آدم غالباً به توالی از ترجمهٔ نام و نشان پادشاهان بزرگ مادی و سکایی گرفته شده اند و نویسندگان تورات این سنت را به نوبهٔ خود از بابلی ها به ارث برده بوده اند. از جملهٔ این نامها در این منابع نام کیاخسار (کیخسرو) است:
نامهای خاورمیانه ای اساطیری مرتبط با کیاخسار (کیخسرو، هوخشتره)
۱- کسیسوتریوس (شهریار نیرومند).
۲-خیستروس (شهریار، نیرومند).
۳- خضر (خشثرو، شهریار، نیرومند).
۴-خنوخ (فاتح، دانا).
۵- ادریس (غیب شده، دانا) که از سوی دیگر با آتراهاسیس بابلی (بی اندازه دانا) می پیوندد.
۶- هرمس (هئورو-مذ، بسیار دانا) که نام ایرانی آتراهاسیس بابلی به نظر می رسد.
کیخسرو به گفته سهروردی، عارف و صاحب فرّ کیانی بوده و معراج روحانی داشتهاست و نفس او منقّش به انوار قُدس الهی شده بود و بوسیله آن انوار، همهٔ انسانها او را تعظیم میکردند.
همخوانی آلاروس (ال-آریوس) و خیستروس خبر بروسوس با آریوک تورات و هوخشتره (کیاخسار، کیخسرو)
مطابق داستانهای تورات چهار پادشاه یعنی امرافل پادشاه بابل (شِنعار)، اریوک پادشاه الاسار، كدرلاعمر پادشاه عیلام و تدعال ملک امتها، رفتند تا با پنج پادشاه دیگر در سمت بحرالمیت جنگ کنند.
تدعال پادشاه امتها در تورات همان توتهال از پادشاهان هیتی است. آریوک پادشاه الاسار همان اریک دَن ایلی از پادشاهان آشور و امرافل پادشاه شِنعار (سومر و اکد) همان حمورابی و کدرلاعمر پادشاه عیلام همان کودورکوکومل کشور گشای عیلامی عهد دیرین است.
از این میان آریوک پادشاه الاسار تورات که همان اریک دَن ایلی از پادشاهان کهن آشور به نظر می رسد به وضوح یاد آور آلاروس خبر بروسوس بابلی است که می گوید نخستین خدیو زمین آلاروس بود:
استاد پورداود در صفحه ۹۵ جلد اول یسنا در این باب می آورد: «مطابق بروسوس نخستین خدیو روی زمین آلاروس بود که ۴۳۲۰۰ سال پادشاهی کرد. پس از او ده پادشاه دیگر در مدت ۴۳۲۰۰۰ سال شهریاری کردند و در عهد آخرین آنها خیستروس طوفان روی داد. بل، پروردگار بزرگ جهان را نابود کرد. چون خیستروس خسروی خداپرست بود پیش از طوفان از عالم غیب بدو دستور رسید چگونه کشتی سازد٬ خود و زنان و فرزندان و کسان خود را از آسیب برهاند٬ توفان خیستروس با تمام جزئیاتش یادآور طوفان نوح (از جمله ویرانی نینوا و شهر آشور توسط کیاخسار/هوخشتره/کیخسرو با به آب بستن شهر) است.«
تورات در ادامهٔ داستان چهار پادشاه از در گیری آنها با لوط (لیدیه، قوم ایزد لود) و ابراهیم (تارگیتای سکاها و کیمریها) سخن می راند که یاد آور در گیری سکائیان کیمری با لیدیه و آشور است.
نظر به نام آرپاکشاد (آرپوکسائیس سکاها) و خنوخ (فاتح، کیاخسار) در لیست اولاد آدم/نوح، این نامها از ترجمهٔ نام پادشاهان ماد (کیانیان) گرفته شده اند که مغان ماد سخنگوی پر آوازهٔ قیام بزرگ ایشان در عهد باستان بودند و مطالب آنها مورد توجه انبیای تورات نویس قرار گرفته است و نام و نشان ایشان را ترجمه و بومی اسرائیل نموده اند. سکاهای بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپول) در اسرائیل نیروی سیاسی ملموسی بوده اند چونکه گفته میشود نام اسرائیل (کشتی گیرنده با خدا) لقب یعقوب (کشتی گیر) بوده است که نام توراتی پادشاه اسکیتی پارتاتوا (بسیار نیرومند) است.